عصر یکشنبه، ۲۶آبان۱۳۹۸، در سومین روز اعتراضات آبان، ویدیویی از زنی کُرد در تظاهرات بوکان، در شبکههای اجتماعی پخش و بارها بازنشر شد که به یکی از نمادهای این اعتراضات بدل شد. نمادی از زنان معترض در میانه میدان، آنچنان که کارگزاران تبلیغاتی حکومت هم از آن با عنوان «حضور پررنگ برخی زنان به عنوان لیدر» در اعتراضات نام بردند.
خانم داوند میگوید او مثل بسیاری دیگر به شرایط معترض بوده و معتقد است نمیتوان در این شرایط سکوت کرد و دغدغههای اجتماعی و حساسیت فعال نسبت به شرایط پیرامون، بخشی از تجربه زندگی اوست: «من پیشتر هم در برخی اعتراضات حاضر بودم. درباره خاطراتم هم کتابی نوشتهام، هرچند منتشر نشده است. سال ۱۳۷۹، مجوز انتشار ماهنامهای به نام "پژواک" را هم گرفتم و با همکاری سه تن از دوستانم یک شماره از آن را هم منتشر کردیم.
فاطمه داوند میگوید نزدیک به دو ساعت روی سقف همان اتومبیل ماند و صحبت کرد، شعار داد و از حق مردم گفت: «میگفتم آدم گرسنه یا [باید] برای سیر کردن شکم خودش گرفتار فحشا و دزدی شود یا برای گرفتن حقش اعتراض کند؛ ما دومی را انتخاب کردهایم. فرماندار هم با تداوم حضور مردم معترض مقابل فرمانداری وارد جمعیت شد و گفت خانم داوند پایین بیایید صحبت کنیم که من باز قبول نکردم.»
خانم داوند و سه فرزندش به منزل پسرعموی همسرش به سقز میروند و شب را همانجا میمانند: «نیمهشب، حدود ساعت ۱ بامداد، خواب بودیم که با سر و صدای رفتن کسانی روی پشتبام بیدار شدم. وضعیت عجیبی بود، این قدر مامور مسلح روی پشتبام و داخل حیاط و بعد دیدم در کوچه [هم] بودند که گویی برای دستگیری یک فرمانده مهم و همراهانش آمدهاند. بیآنکه در بزنند، از روی دیوار داخل حیاط شده بودند و روی پشتبام رفته بودند. صاحبخانه و همسرش وحشت کرده بودند. گفتم نترسید برای بردن من آمدهاند.
صبح چهارشنبه ۲۹آبان۱۳۹۸، ماموری که به خانم داوند میگویند مدیرکل اطلاعات است سراغ او میرود و راضیاش میکند تا در سناریوی آنها بازی کند: «گفت برای اتمام حجت آمدهام. اگر همکاری نکنی، رفتار ما تغییر میکند و در نهایت پشیمان میشوی و به همین نقطه میرسی و اصلا هم آزادت نمیکنیم. گفت شبها میشنوی ما با کسانی که همکاری نکنند چطور رفتار میکنیم. بهتر است هرچه میخواهیم بگویی، در عوض به تو قول میدهم پروندهات به دادگاه نمیرود و همین فردا آزادت میکنم بروی پیش بچههایت.
بعد از ضبط فیلم، به خانم داوند اجازه دادند به خانوادهاش زنگ بزند و چند دقیقه با همسر و فرزند کوچکش احوالپرسی کند: «گفتند اجازه کُردی صحبت کردن نداری. برای پسر کوچکم که ۸ ساله بود و به زحمت فارسی را میفهمد، سخت بود. اصلا مگر میتوان به زبانی جز زبان مادری با فرزند خردسالت حرف بزنی؟»
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: bbcpersian - 🏆 15. / 51 ادامه مطلب »
منبع: euronews_pe - 🏆 8. / 59 ادامه مطلب »
منبع: euronews_pe - 🏆 8. / 59 ادامه مطلب »