در نظامهای اقتدارگرا و حتی دموکراتیک، همهگیری ویروس کرونا، سیاستهای سرکوبگرایانهی دولتها را پوشش داد و میتوان پیشبینی کرد که همچون سالهای پیش، ۲۰۲۰ سالی به نفع اقتدارگرایی باشد. تجربه تاریخ مدرن نشان میدهد که افزایش رادیکالیسم و کاهش ثبات سیاسی، آنومی و گسیختگی اجتماعی، افول مشروعیت دولت، نزول اعتماد سیاسی و گسترش اعتراضهای خیابانی، واضحترین پیامدهای سیاسیِ بحرانهای اقتصادی است.
با این حال، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، بحران همهگیری ویروس کرونا را عمیقتر از سقوط مالی جهانی ۲۰۰۸ توصیف کردند. به گزارش آکسفام، یکی از مهمترین نهادهای بینالمللی برای مبارزه با فقر و گرسنگی، این بحران قابلیت آن را دارد که حدود نیم میلیارد نفر را به سوی فقر بکشاند. بر اساس یکی از محتملترین سناریوهای ارائه شده در گزارش آکسفام، با کاهش ۲۰ درصدی درآمد، تعداد افراد فقیر از ۴۳۴ میلیون نفر به ۹۲۲ میلیون نفر در سراسر جهان افزایش مییابد و تعداد افرادی که روزانه زیر ۵.۵۰ دلار زندگی میکنند، با افزایش ۵۴۸ میلیون نفر به نزدیک ۴ میلیارد نفر میرسد. همچنین، این بحران میتواند موجب کشتهشدن ۸۳ هزار نفر بر اثر فقر شود.
مطابق گزارش مفصل بانک جهانی در ژوئن ۲۰۲۰ با عنوان «چشماندازهای اقتصاد جهانی»، پاندمیک ویروس کرونا به احتمال زیاد آسیبهای ماندگاری بر شاخصههای اساسی چشماندازهای بلندمدت رشد دارد و همچنین به سایش بیشتر استانداردهای زندگی در سالهای آینده منجر میشود. headtopics.com
ارتش سوریه پهپاد جاسوسی اسرائیل را ساقط کردمنابع محلی در قنیطره سوریه اعلام کردند ارتش این کشور یک پهپاد جاسوسی اسرائیل را هدف قرار داد.
تغییر موضع ترامپ در قبال شیوع کرونا: اوضاع بدتر میشود، ماسک بزنید
تجربه تاریخ مدرن نشان میدهد که افزایش رادیکالیسم و کاهش ثبات سیاسی، آنومی و گسیختگی اجتماعی، افول مشروعیت دولت، نزول اعتماد سیاسی و گسترش اعتراضهای خیابانی، واضحترین پیامدهای سیاسیِ بحرانهای اقتصادی است.
با این حال، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، بحران همهگیری ویروس کرونا را عمیقتر از سقوط مالی جهانی ۲۰۰۸ توصیف کردند. به گزارش آکسفام، یکی از مهمترین نهادهای بینالمللی برای مبارزه با فقر و گرسنگی، این بحران قابلیت آن را دارد که حدود نیم میلیارد نفر را به سوی فقر بکشاند. بر اساس یکی از محتملترین سناریوهای ارائه شده در گزارش آکسفام، با کاهش ۲۰ درصدی درآمد، تعداد افراد فقیر از ۴۳۴ میلیون نفر به ۹۲۲ میلیون نفر در سراسر جهان افزایش مییابد و تعداد افرادی که روزانه زیر ۵.۵۰ دلار زندگی میکنند، با افزایش ۵۴۸ میلیون نفر به نزدیک ۴ میلیارد نفر میرسد. همچنین، این بحران میتواند موجب کشتهشدن ۸۳ هزار نفر بر اثر فقر شود.
مطابق گزارش مفصل بانک جهانی در ژوئن ۲۰۲۰ با عنوان «چشماندازهای اقتصاد جهانی»، پاندمیک ویروس کرونا به احتمال زیاد آسیبهای ماندگاری بر شاخصههای اساسی چشماندازهای بلندمدت رشد دارد و همچنین به سایش بیشتر استانداردهای زندگی در سالهای آینده منجر میشود.
مطابق دادههای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، نرخ بیکاری از ۵.۲ درصد در فوریه ۲۰۲۰ به ۵.۶ درصد در مارس افزایش یافت. سازمان بینالمللی کار نیز اعلام کرد از آغاز همهگیری، ۲.۷ میلیارد کارگر که ۸۱ درصد از نیروی کار جهان را تشکیل میدهند، تحت تأثیر قرار گرفتند و بدون سیاستگذاری مناسب قادر به بازیابی معیشت خود نیستند.
به نظر میرسد جنبشهای اعتراضی در پسزمینه تحولات اقتصادی ظهور خواهند یافت و طبقه کارگر بازیگر محوری منازعات سیاسی پس از بحران ویروس کرونا خواهد بود. میتوان انتظار داشت که سطح کنشِ جمعیِ جنبشهای اعتراضی، به واسطه تأثیرگذاری عمیق مؤلفههای اقتصادی بر طبقات فرودست در جامعه، تقویت شود و پژوهشگران حوزه ناآرامیهای مدنی نیز در تحلیل پیدایی و تداوم جنبشها، حساب ویژهای برای عناصر «اقتصادی» باز کنند.
در مواقع بحران، امکان بسیج سیاسی و اعتراض افزایش مییابد و عوامل مختلفی همچون فشار روانی و بیگانگی در کنار انگیزههای اقتصادی اعتراض، باعث میشود تا مردم نظم سیاسی را به چالش بکشند.
تد رابرت گار، دانشمند علوم سیاسی اشاره میکند که نابرابری نارضایتی اجتماعی را تشدید میکند و سبب تحریک افراد به بسیج در قالب شیوههای خشونتآمیز یا غیرخشونتآمیز میشود. در واقع میتوان گفت اشکال متنوع عمل جمعی [در قالب اعتراض] به مثابه پاسخی شایسته و امکانپذیر به یک وضعیتی که اساساً ناعادلانه تصور میشود، به نظر میآید. در سالهای گذشته، تحقیقات نشان دادهاند بیثباتیهای اقتصادی، بحران عدالت توزیعی و نابرابری بخش قابل توجهی از دلایل و تداوم وقوع جنبشهای اعتراضی را به خود اختصاص دادهاند. بهطور مثال، بر اساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، کشورهایی که تجربه اعتراضهای خیابانی داشتهاند، از جمله کشورهایی بودند که به شکلی، نابرابری درآمد را تجربه کرده بودند. به این ترتیب، کشورهایی با اوضاع اقتصادی وخیم، باید آماده شروع اعتراضهای کموبیش فراگیر باشند که این مسأله، یکی از تبعات مستقیم ارتباط متقابل ویروس کرونا بر مسایل اقتصادی، و نتایج ناشی از آن است.
در همین رابطه، مطابق پنجمین دوره نظرسنجی «فشارسنج عرب» در سال ۲۰۱۸، این سؤال مطرح شد که وضعیت فعلی اقتصاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
با انتخاب کشورهای لبنان، الجزایر، عراق و سودان که در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ شاهد اعتراضات فراگیری بودند، مجموع جوابِ نزدیک به ۹ هزار نفر از افرادی که در این نظرسنجی شرکت کردند، از این قرار است: بسیار خوب: ۰.۸ درصد؛ خوب: ۱۵.۳ درصد؛ بد: ۴۴.۲ درصد؛ خیلی بد: ۳۹ درصد و نظری ندارم/نمیدانم: ۰.۷ درصد.
این در حالی است که کمتر از ۲۹ درصد از پاسخدهندگان در پاسخ به این سؤال که «وضعیت اقتصادی کشور طی چند سال آینده (۲ یا ۳ سال) در مقایسه با وضعیت فعلی چگونه خواهد بود؟» گفتند که «بهتر خواهد شد».
بنا بر آمارها، از یک سو، تنها ۱۶ درصد از افراد از وضعیت اقتصادی کشورشان راضی بودند و از سوی دیگر بیش از ۷۰ درصد تصورِ بهبود اوضاع اقتصادی را نداشتند. تئوریهای اعتراض به ما میآموزند که تردیدها، محرومیت، دورنمایِ حل ناشدنیِ اوضاع بد، فشار روانی و بیگانگی، باعث میشود که مردم نظام سیاسی را به چالش بکشند و علیه وضع موجود، به عنوان تنها چیزی که نمیتوان تحمل کرد، به پا خیزند.انگیزههای اقتصادی صرفاً مبنای منازعه با دولتها، ایجاد شکاف سیاسی و یا وقوع اعتراضهای خیابانی نیستند؛ بلکه ارزشهای فرامادیگرایانه میتوانند به پایههای مستحکمی برای کنشهای جمعی تبدیل شوند. به همین خاطر، اوجگرفتن دغدغههای فرامادی این امکان را فراهم میآورد که سال ۲۰۲۰ (یا پس از بحران کرونا) به رستاخیز اعتراضهای زیستمحیطی بدل شود.
با لغو قرنطینهها، سطح آلودگی هوا در چین بار دیگر افزایش یافت
تأثیر دینامیکی ویروس کرونا بر محیط زیست در طیف گستردهای از شاخصهای مرتبط با سلامت محیطِ انسانی بیسابقه بوده است. هرچند پاندمیک ویروس کرونا جدیترین تهدیدکننده سلامت عمومی بشر در طول دهها و یا قرن پیش بوده، اما، با کاهش فعالیتهای تاسیسات و نیروگاههای صنعتی، کاهش حمل و نقل و ترافیک جادهای و شهری، توقف پروازهای داخلی و بینالمللی و در نتیجه کمشدن چشمگیر دی اکسیدکربن و زبالههای صنعتی، به صورت کوتاه مدت به سلامت محیطزیست انجامید.
مطابق پژوهشهای رابرت جکسون، استاد دانشگاه استفورد که در مجله نیچر منتشر شده، در طول دوران قرنطینه، انتشار دیاکسیدکربن نزدیک به ۲۰ درصد کاهش یافته است که این افت تولید گازهای گلخانهای از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است. چین، ایالات متحده آمریکا، اروپا و هند، از جمله کشورهایی بودند که بیشتر تأثیر این افت چشمگیر را احساس کردند، ولی این نوع فرآیند نزولی، کموبیش در کشورهایی که محدودیتهای اجتماعی را وضع کردند، مشاهده شد. به این ترتیب، دوران قرنطینه و اعمال سیاستهای کنترلی جهت پیشگیری از شیوع ویروس کرونا، مانع از انتشار میلیونها تن دیاکسیدکربن شد.
آثار کاهشی دی اکسید کربن در سطح سلامت و بهداشت افراد نیز بررسی شده که به نتایج شگفتانگیز و قابل تأملی منجر شده است. به طور مثال، «لنست»، یکی از معتبرترین هفتهنامههای پزشکی جهان، در یکی از مقالههایش که در ارتباط با کاهش آلودگی هوا و مرگ و میر در چین منتشر کرده، تخمین زده که کاهش آلودگی هوا در دوران قرنطینه، مجموعاً از مرگ نزدیک به ۹ هزار نفر در چین جلوگیری میکند.
آژانس فضایی اروپا و ناسا نیز سطح کاهشی دیاکسید نیتروژن را در زمانهای مشابه منتشر کردهاند. بنابر دادههای ماهوارهای این دو سازمان فضایی، سطح دی اکسید نیتروژن ایالات متحده آمریکا در مارس ۲۰۲۰، سی درصد نسبت به مارس ۲۰۱۵ کاهش یافته است. در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا، در مارس ۲۰۲۰ بین ۲۰ تا ۳۰ درصد نسبت به مارس ۲۰۱۹ کمتر شده است. دادههای ماهوارهای آژانس فضایی اروپا نیز کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی سطح دیاکسید نیتروژن را در ژانویه و فوریه ۲۰۲۰ تأیید میکند؛ البته در بعضی از مناطق دنیا میزان آلودگی هوا، تا ۶۰ درصد کاهش یافته است. دانشمندان موسسه هواشناسی رویال هلند هم کاهش عمیق آلودگی هوا در اروپا و شهرهایی بهویژه میلان، مادرید و پاریس را تصدیق کردند.آسوشیتدپرس
البته کاهش فعالیتهای انسانی در دوران قرنطینه، به صورت تام، به نفع طبیعت تمام نشد. فعالان محیط زیست نگران ورود میلیونها ماسک، دستکش کیسههای یکبار مصرف و دیگر زبالههای پلاستیکی به طبیعت هستند و فقدان برنامه واقعبینانه و متناسب توسط دولت، بهخودی خود یک چالش عظیم را بهوجود آورده است. با این وجود، مطابق سناریوهای ارائهشده میتوان انتظار داشت با افزایش فعالیتهای صنعتیـاقتصادی و حمل و نقل برای جبران خسارتهای مالی در دوران قرنطینه، بار دیگر شهرهای مختلف جهان تا زمان نامشخصی، میزبان آلودگی هوا باشند.
بنابراین، هر چند بهبود کیفیت هوا، یک تحول مثبت در بازسازی محیطزیست را رقم زده است، اما چون این روند نزولی نتیجه اختلال در حمل و نقل و تولیدات اقتصادی بوده، نمیتوان از آن انتظار یک کاهش پایدار را داشت؛ بدون اعمال تغییرات ساختاری، روندهای مخرب دوباره از راه خواهند رسید.
لورنس توبیانا، اقتصاددان و دیپلمات سابق فرانسوی، ویروس کرونا را به عنوان فراخوانی برای بیداری حکومتها جهت مقابله با تغییرات آبوهوایی تلقی کرد. جنبشهای زیستمحیطی نیز از این فرصت برای بیداری دیگر شهروندان جهت مقابله با تخریبهای ناشی از فعالیتهای انسانی و ناکارآمدی سیاستهای دولتی برای جلوگیری از شتاب و گسترش غیرقابل محاسبه تهدیدهای زیستمحیطی استفاده خواهند کرد.جنبشهای زیستمحیطی که در سال ۲۰۱۹ توانستند میلیونها نفر را در کشورهای مختلف به خیابان بکشانند و گستردهترین اعتراضهای مدنی را با یک «پیام مشترک» رقم بزنند، حالا با تجربه یک بیماری همهگیر جهانی که تأثیرات عمیقی بر محیط زیست گذاشته، باز خواهند گشت. تأثیر پاندمیک بر محیط زیست، بهتر از گذشته، مکانیسمهای پایدار برای حفظ محیطزیست و الگوهای مصرف اجتماعی را مشخص کرد.خاصیت همهگیریها باعث میشود تا روندهای قبلی منازعات سیاسی و اعتراضهای خیابانی با وجود یکسری مؤلفهها تشدید شود و این مورد در کنار دیگر انگیزهها، این امکان را به بازیگران زیستمحیطی میدهد که کنش جمعی خود را در یک چشمانداز گستردهتر قرار دهند. میراث درخشان اعتراضهای زیستمحیطی در دهههای قبل، از نمونههای اصلی و تأثیرگذار در دگرگونی «عمل جمعی» بودهاند که سیر فعالیتهای اعتراضی را بهکلی تغییر دادهاند؛ همانگونه که فعالیتهای اعتراضآمیز زیستمحیطیها در سال ۲۰۱۹ یک موقعیت منحصر به فرد را برای آنان به وجود آورد تا علاقههای مشترک خود در قالب خیرهای عمومی، در مقیاسی بینالمللی منتشر کنند.
با این نظر میتوان انتظار داشت که راهحلهای بازیگران زیستمحیطی برای گذار از مشکلات، کنشگرایی فراملی را که در سالهای گذشته به موفقیتهای قابل توجهی منتهی شد، توسعه دهند زیرا دشواریهای پیش رو بر خلاف مشکلات اقتصادی و سیاسی، فراتر از مرزهای دولتهاست و صرفاً همین عامل سبب همگرایی فرامرزی بین فعالان زیستمحیطی میشود. این بحران نشان داد که بیماریهای همهگیر، با تلاش یک دولت از بین نمیرود و باید با آن در همان سطحی که هست، مقابله کرد. پس ضرورت تعامل بینالمللی از همینجا نشأت میگیرد. بازیگران زیستمحیطی نیز نشان دادهاند به خوبی به این ضرورتها آگاهند و امکانات لازم را برای یک شروع پرهیجان، بعد از دوران قرنطینه، در اختیار دارند.همهگیریها، با تعداد بیشماری از عوامل تهدیدکننده علیه زنان و کودکان از راه میرسند و بازماندگان خشونت، در طول دوران قرنطینه، در معرض خشونت بیشتر قرار میگیرند. به طور مثال، مأموران پلیس در چین با افزایش سه برابری گزارشهای مربوط به خشونت خانگی در فوریه ۲۰۲۰ نسبت به سال گذشته روبهرو شدند. برزیل تخمین زد گزارشهای خشونت خانگی ۴۰ تا ۵۰ درصد افزایش یافته است. فرانسه و آرژانتین هم از افزایش ۲۵ تا ۳۰ درصدی خبر دادند و این روایتها در کشورهای دیگر به صورت مشابه شنیده شد. بنابراین، هر چند شعار «در خانه بمانید» به مهمترین توصیه دولتها و سازمانهای بهداشت عمومی در جلوگیری از شیوع ویروس کرونا تبدیل شد، اما واقعیت این است که خانه، برای بسیاری از زنان جای امنی نیست. پس به تعبیری، دوران قرنطینه با انبوهی از پیامدهای سیاسی اجتماعی و روانی، نابرابری جنسیتی، انزوا، آزار جنسی، ناامنیهای اقتصادی، استرس ناشی از فقر و عدم حمایت اجتماعی به سراغ زنان و کودکان آمد.
تجربه همهگیریهای گذشته، مثل سارس و ابولا تأیید میکند که در طول بحران، نابرابریهای موجود افزایش مییابد و به همین نسبت، تناقضات، ناسازگاریها و شکافها نیز بیشتر میشود. در خصوص جنبش زنان، علاوه بر آنکه دستاوردهای شکننده آنان تحت تأثیر قرار میگیرد، به طور موقت امکان بهزیستی محیط را هم از دست میدهند؛ زیرا بخش مهمی از دغدغههای زنان در ارتباط مستقیم با محیط سیاسی اجتماعی محقق میشود و شرایط اضطراری، پیوند عینی و چهرهبهچهره فعالان حوزه زنان را از بین میبرد.