کارو شاعری را از چهارده سالگی با سرودن اشعار ارمنی شروع کرد اما میل به شهرت او را واداشت تا شعر ارمنی را رها و شروع به سرودن اشعار فارسی کند. این کار مستلزم خواندن اشعار کلاسیک فارسی بود. او خود، در این باره: «اشعار کلاسیک را نخواندم بلکه بلعیدم چون نمیخواستم مردم بگویند این یک شاعر ارمنی است که فارسی هم مینویسد. میخواستم به عنوان شاعری فارسی پا سفت کنم.» کارهای او در دورهای به شدت مورد استقبال قرار گرفت و زودتر از برادرش ویگن معروف شد.
کارو در آغاز کتاب «ماسهها و حماسهها» جملهای از رومن رولان آورده که نشان دهندۀ نوع نگاه خود او به هنر: «اگر هنر و حقیقت نمی توانند با هم زندگی کنند، بگذار هنر بمیرد. هنری که در برابر انسان مسئول است و متعهد.»
کارو شاعری را از چهارده سالگی با سرودن اشعار ارمنی شروع کرد اما میل به شهرت او را واداشت تا شعر ارمنی را رها و شروع به سرودن اشعار فارسی کند. این کار مستلزم خواندن اشعار کلاسیک فارسی بود. او خود، در این باره: «اشعار کلاسیک را نخواندم بلکه بلعیدم چون نمیخواستم مردم بگویند این یک شاعر ارمنی است که فارسی هم مینویسد. میخواستم به عنوان شاعری فارسی پا سفت کنم.» کارهای او در دورهای به شدت مورد استقبال قرار گرفت و زودتر از برادرش ویگن معروف شد.: «و من یک وقت متوجه شدم که ویگن برادر کارو نیست … کارو برادر ویگن شده است! باور کنید. در همان زمانی که من و نصرت رحمانی معروفترین شعرای دوران بودیم، زمان منحصر به کشور ما وقت نداشت که نیما را بشناسد … و گرنه امکان نداشت نصرت رحمانی و من، به خصوص من یکه تاز دوران باشیم. در همان دوران، شعرای یکپارچهای داشتیم که به یک طریق بزرگ بودند. احمد شاملو، سیاوش کسرایی، امید خراسانی، هوشنگ ابتهاج، اخوان ثالث، نادر نادر پور، اینها همه وجود داشتند. اما در آن دوران، من معروفترین شاعر روز بودم».سبب این شهرت برای کارو و استقبال مردم از کارهای ادبی او شده بود نگاه انسانی او به تمام جنبهها و پدیدههای زندگی در آن روزگار بوده، نگاهی که با دیدن هر رویدادی شعر یا نوشتهای ادبی میآفرید. از جنگ، تبعیض نژادی، ظلم، فقر، آوارگی، تنهایی، عشق و بیوفایی گرفته تا نوشتن نامههایی به یوری گاگارین، کِنِدی.
کارو در آغاز کتاب «ماسهها و حماسهها» جملهای از رومن رولان آورده که نشان دهندۀ نوع نگاه خود او به هنر: «اگر هنر و حقیقت نمی توانند با هم زندگی کنند، بگذار هنر بمیرد. هنری که در برابر انسان مسئول است و متعهد.»
سرودههای کارو انتقادی و بازتاب حقایق تلخ زندگی انسان است. موضوعاتی چون فقر، ظلم و جنایت در جوامع جایگاهی ویژه در آثار وی دارد. افزون براینها، کارو با احساسی سرشار خالق قطعات و اشعار زیبای عاشقانه است. عشق انسانی نیز بخشی قابل توجه از آثار او را تشکیل میدهد. جسارت بیان حقایق با احساسی سرشار و با زبانی قابل فهم برای تودۀ مردم و انتخاب موضوعات پر مخاطب و مورد توجه نسل جوان از عوامل مؤثر در اقبال عمومی به آثار کارو محسوب میشود. وی در زمان خود توانست بخش بزرگی از جامعۀ جوان ایرانی را با ادبیاتآشتیکارو بیست سال پایانی عمر خود را در آمریکا و نزد خانوادۀ برادرش، ویگن، گذراند. کتابهای او تا سال های پایانی دهۀ ۱۳۶۰ شمسی نیز همچنان به فروش میرفت. او در آمریکا کوشید تا در آنجا به زبان های انگلیسی و فرانسوی ترانه بسراید که تلاشی ناموفقاز آثار کارو می توان «صلیب شکسته»، «نامههای سرگردان»، «ماسهها و حماسهها»، «خاطرات یک گورکن»، «پروازهای فکر»، «دو بیتیها»، «برادرم ویگن»، «کفرنامه» و «سایۀ ظلمت» را نامکارو پس از جدایی از همسرش، کارمن، دیگر ازدواج نکرد. حاصل این ازدواج دو فرزند دختر و یک پسر به نامهای رمی، ربکا و رنهکارو در ۲۷ تیر ۱۳۸۶در آسایشگاهی به نام «دهکده مریم» در ایالت کالیفرنیا دیده از جهان فروبست.