روایت شد و اکنون به موضوع اعدام و قانون، و جنبش سیاسی علیه اعدام بعد از جنگ جهانی اول میپردازیم.
شاید ولی روزی نسلهای آینده شاهد بهوجود آمدن قوه مقننه جهانی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، قوۀ مجریه جهانی و قوۀ قضایی جهانی در چارچوب سازمان ملل و حتی یک ارتش جهانی در چارچوب سازمان ملل شوند. در این صورت استقلال ملی بایستی نسبیت یابد و محدود شود و قوانین ملی کشورها بایستی متناسب با منشور سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر متغیر و دگرگون شود. در این صورت، مبانی منشور سازمان ملل متحد نسبت به قوانین ملی کشورهای جهان از نظر اجرایی در مقام بالاتری قرار میگیرد.
به نظر او دموکراسی فقط شامل یک قانون اساسی دموکراتیک نمیشود بلکه قبل از هرچیز «ویژگیهای والای مسالمتآمیزی و انسانیت» را بایستی در قوانین دموکراتیک برجسته کرد. فراتر از آن، زینسهایمر خاطرنشان میکند که دولت میبایست سرمشق تربیتی مردم عام باشد.در حقیقت باید تأکید شود که این نظرات بلندمرتبه ناکام ماندند. از یک سو در سالهای بعد از جنگ جهانی اول خیلی از کمونیستها اعدام شدند و از سوی دیگر هم جنبش کمونیستی مسلحانه فعالیتهایی میکرد جهت پیش بردن سیاستهای مسکو.
برای مثال حزب کمونیست آلمان دقیقاً در این مضیقه قرار گرفته بود که هم آرمانهای انساندوستانه داشت و هم مجبور بود که از شوروی دفاع کند و از این رو بر شیپور پیروزی دیکتاتوری پرولتاریا میدمید. کمونیستهای آلمان فکر میکردند که دفاع از اعدامهای بهاصطلاح انقلابی در شوروی یک اجبار تاریخی بوده است جهت دفاع از منافع جنبش کارگری، که این خود نیز یک شوخی تلخ دیگر تاریخ بیش نبود.
تعداد نامههایی که هیلن براند بررسی کرده حتی به بیش از پانصد عدد رسیده است، زیرا بعضی از افرادی که مسئولان نازی آنها را رد کرده بودند، طبق گزارش این تاریخنویس، چندین بار تقاضای کتبی خود را تکرار کردند تا به آرزوی خود برسند: یک جلاد در خدمت دیکتاتوری توتالیتر ناسیونال سوسیالیم. البته اغلب انسانها را بهخاطر مقاومت فعال و غیرفعال علیه دیکتاتوری اعدام میکردند و هر نوع مقاومتی حکم اعدام در پی داشت. قاضیها امکانات نامحدود برای صدور احکام اعدام خود داشتند. زنجیرۀ قتلهای قانونی برمیگشت به نقش خبرچینها و جاسوسانی که برای رشد و بالارفتن از نردبان مقامهایی در دیکتاتوری، افراد اغلب بیگناه را لو میدادند.
البته هر کس به آرزوهای خود و مقامهای طبق میل خود هم نمیرسید. خیلی از درخواستها برای انجام شغل یک جلاد توسط رهبران نازی رد میشد. در این میان، فردی به نام آلویس وایس اشتهار تاریخی کسب کرد. او ابتدا مشغول تجارت بود، ولی بهعنوان تاجر ناکام ماند و از این رو تصمیم گرفت که درخواست جلاد شدن بکند. او در سالهای بین ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ در شهر پراگ بیش از هزار نفر را به قتل رساند، همگی به دستور یک قاضی.
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: euronews_pe - 🏆 8. / 59 ادامه مطلب »
منبع: euronews_pe - 🏆 8. / 59 ادامه مطلب »
منبع: aa_persian - 🏆 11. / 53 ادامه مطلب »
منبع: euronews_pe - 🏆 8. / 59 ادامه مطلب »
منبع: aa_persian - 🏆 11. / 53 ادامه مطلب »