به گزارش ایسنا، اینها بخشی از صحبتهای خانواده شهیدان رضا و محمدمهدی ایرانمنش در گفتگو با روزنامه «جوان» به بهانه چهلمین روز شهادت محمدمهدی ایرانمنش است. این گفتگو را در ادامه بخوانید: سراغ روایت شهادت هر کدامشان که میروی، بهتی به سراغت میآید. حکایت عجیبی دارند. همچون حکایت زندگی تا شهادت محمدمهدی ایرانمنش و پدرش شهید رضا ایرانمنش. خانواده ایرانمنش یکی از حاضران روز۱۳ دی ماه سال ۱۴۰۲ گلزار شهدای کرمان بودند.
او از عشق همیشگی همسرش نسبت به حاجقاسم میگوید: «خیلی به حاجقاسم ارادت داشت و همیشه او را به عنوان «حاجی» مورد خطاب قرار میداد. از او کتابهای زیادی در حوزه شهدا و شهیدسلیمانی به یادگار مانده است. وقتی ما به روی پل رسیدیم، دخترم گفت مادر چرا امروز برای آمدن به مراسم گلزار شهدا تعلل میکردی؟ شما همیشه خودت پیش قدم بودی؟!
ابتدا خبری از شهادت همسرم نداشتیم. برادرم متوجه موضوع شده بود و برای اینکه مارا با خود ببرد به سمت گلزار شهدا آمد. از او خواستم من را به بیمارستان برساند، اما او گفت میرویم اختیارآباد بعد از آن طرف که ترافیک نیست به سمت بیمارستان میرویم. به برادرم گفتم آقارضا چطور است؟ محمدمهدی؟ گفت خوب هستند. فقط آقا رضا بیهوش است. محمدمهدی هم حالش خوب است. او ما را به خانه مادرم برد. همه فامیل به خانه مادرم میآمدند و گریه میکردند. علت گریههایشان را پرسیدم، گفتند که به خاطر مجروحیت محمدمهدی است و...
همین که نشستم روی صندلی کنار آی سی یو، کد ۹۹ را اعلام کردند. با این حال که متوجه شدم منظورشان محمدمهدی است، جلو رفتم، پرستار گفت داریم محمدمهدی را احیا میکنیم. خانم ایرانمنش هر مرتبه ضربان قلب محمدمهدی پایین بود و ما به او دارو میدادیم، ضربان قلبش تنظیم میشد به محمدمهدی چه گفتید؟!
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: IRNA_1313 - 🏆 6. / 63 ادامه مطلب »
منبع: MashreghNews - 🏆 5. / 63 ادامه مطلب »
منبع: ilnanews - 🏆 10. / 53 ادامه مطلب »
منبع: ilnanews - 🏆 10. / 53 ادامه مطلب »
منبع: MashreghNews - 🏆 5. / 63 ادامه مطلب »
منبع: IRNA_1313 - 🏆 6. / 63 ادامه مطلب »