به گزارش مشرق، ۱۷ خرداد سال ۱۴۰۱ دختر جوانی با مراجعه به اداره پلیس مدعی شد پدر ۷۶ سالهاش به نام اردشیر ناپدید شده است. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ساعت ۸ صبح پدرم با من تماس گرفت و عنوان کرد از اتحادیه نانوایان با او تماس گرفتهاند و برای توضیحاتی باید به محل اتحادیه برود. ساعت ۱۰ صبح دنبالش رفتم و او را به اتحادیه رساندم اما قرار شد خودش به خانه برگردد. حدوداً دو ساعت بعد با او تماس گرفتم تا ببینم به خانه برگشته یا نه اما تلفن همراهش خاموش بود.
تحقیقات نشان میداد این زن خانهای در یکی از شهرستانهای اطراف تهران دارد و با افراد زیادی در ارتباط است. در ادامه وی بازداشت شد. در بازرسی از خانهاش تعدادی از مدارک و ساعت مچی مسروقه اردشیر کشف شد و به ناچار به سرقت از خانه اردشیر اعتراف کرد و گفت: چند ماه قبل با پسری به نام شاهرخ دوست شدم و از طریق او با دوستش نادر آشنایی پیدا کردم. ظاهراً نادر یک مغازه نانوایی از اردشیر اجاره کرده بود اما بعد از مدتی با او به اختلاف خورده و اردشیر قرارداد را فسخ کرده و مغازه را از نادر گرفته بود.
شاهرخ ۱۹ ساله در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه اردشیر را بهعنوان مسافر سوار کردیم و به باغی در حاشیه تهران بردیم و من و خسرو کلید خانهاش را گرفتیم و راهی تهران شدیم. وقتی به دنبال پول و طلا بودیم صدای دخترش را از طبقه بالا شنیدیم و از ترس خانه را ترک کردیم. پس از آن میخواستیم او را به خانهاش برسانیم اما ترسیدیم ما را شناسایی کرده باشد. در نهایت با سیم شارژر و کیسه نایلون او را خفه کردیم و بعد هم جسدش را به داخل کانال آب در بزرگراه امام علی انداختیم.
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: MashreghNews - 🏆 5. / 63 ادامه مطلب »
منبع: MashreghNews - 🏆 5. / 63 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: MashreghNews - 🏆 5. / 63 ادامه مطلب »
منبع: EtemadOnline - 🏆 9. / 59 ادامه مطلب »
منبع: ilnanews - 🏆 10. / 53 ادامه مطلب »