تهران در بهمن ۵۷ به تصرف انقلابیون جوانی درآمد که بخش بزرگی از آنان حاشیهنشینان، بیکاران و دستفروشان بودند. رمان"تهران، شهر بیآسمان" اثر امیرحسن چهلتن روایت سقوط تهران است. اسد سیف، منتقد ادبی، درباره این رمان:در سال ۵۷ حاشیهنشینان میخواستند انتقام خویش از شهری بستانند که آنان را در خود جا نمیداد؛ میخواستند خود جزو شهر باشند، در مدار توزیع ثروت سهمی داشته باشند؛ میخواستند از قدرت نصیبی برده باشند و در آن سهیم گردند.
پهلوانان زورخانه در کودتای ۲۸ مرداد به عنوان بزرگترین حامی قدرت حاکم، در دفاع از شاه به خیابانها میریزند، قداره میکشند، شهر را قرق میکنند، چاک دهن باز میکنند، فحش سرریز میکنند، میشکنند، زخمی میکنند، میکشند، مینوشند و میخورند و در خیابانها یاعلیگویان جولان میدهند و نام شاه فریاد میکنند. پهلوانان ستایشگران قدرتند؛ تاج میبخشند و قدرت را محافظند.
کرامت در پناه قدرت حاکم، دیروز خود قدرقدرتی بود، قهوهخانه و کاباره بههم میریخت و «شبهای جمعه آن باغچهی هزارمتری که ساختمانی جمع و جور وسطش بود دربست در اختیار کرامت بود. گرامش را هم میآورد و بتول همهی صفحههای مهوش را یکییکی میخرید. ورپریده همان اداها را داشت...» در شرایطی که"تهران در عکس اعلیحضرت و پرچم سه رنگ غرق میشد" و «غیرت مردهای تهران ته کشیده بود و زنها لالهزار و کوچه برلن را پُر کرده بودند. کفش پاشنهبلند زنهای تهران تقتق صدا میداد... شهرستانیها هاج و واج به این بازاره مکاره نگاه میکردند. چارهای نبود؛ جز اینکه به میدان بیایند. بچههای شهرستان با غیرتشان، عملشان، معرفتشان، ناموسپرستیشان؛ زنده باد بچههای شهرستان.»
کرامت نشسته است در خانه خویش در زعفرانیه. ظهر تابستان است: «حالا دیگر هوای زعفرانیه هم با پایین شهر توفیری نداشت. همه شهر جهنم بود». کرامت غرق در گذشته است؛ گذشته هنوز هم آرامش نمیگذارد. به بازگشت طلا، معشوق سابق خویش معترض است. به او میگوید: «همه چیز عوض شده. طلا گفت؛ خوب اینو که میدونم، دارم میبینم. کرامت گفت؛ منم عوض شدهام». کرامت لاتیست که دیگر هیچ نشانی از پهلوانی در او یافت نمیشود. کرامت اسیر قدرت است و برایش"پول تنها ارزش و معیار ارزشها.
الان همه به گوه خوردن افتادن
گوه خورده هر کی گفته : 'تهران در بهمن ۵۷ به تصرف انقلابیون جوانی درآمد که بخش بزرگی از آنان حاشیهنشینان، بیکاران و دستفروشان بودند.' حاشیه نشینان، بیکاران و دستفروشان؟ پ.فیوزی که اینه گفته، ولد زنایی بیش نیست. همه آشغالهای انقلابی، دانشجویانی بودند که عاشق 'الچگوارا' بازی بودند.
فاتح تهران روستایی ها و عشایری ها بودن و هستن بخاطر همین تبدیل شد به .......
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: Tasnimnews_Fa - 🏆 14. / 51 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »
منبع: AlArabiya_Fa - 🏆 12. / 51 ادامه مطلب »