ماجرای دستگیری پسر محمود طالقانی چه بود؟
- پوریا ماهرویان
- بیبیسی
۱۹ شهریور امسال چهلمین سالروز درگذشت محمود طالقانی٬ از مهمترین روحانیون مخالف حکومت محمدرضا شاه و از اعضای شورای انقلاب بود که نقش مهمی در تاسیس جمهوری اسلامی ایران داشت.
او چند ماه پس از پیروزی انقلاب ایران در ۶۸ سالگی درگذشت و آنقدر زنده نماند که شاهد کنار گذاشته شدن و انزوای بسیاری از یارانش باشد؛ از جمله مهدی بازرگان و یدالله سحابی که همراه آنها نهضت آزادی را تشکیل داده بود.
او از معدود روحانیونی بود که در میان اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز محبوب بود تا جاییکه با توجه به نقش معنویاش در تشکیل سازمان در میانه دهه ۱۳۴۰ خورشیدی "پدر طالقانی" نامیده میشد.
او زمانی درگذشت که هنوز دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان بر سرکار بود، چندماهی مانده بود که قانون اساسی که اختیارات زیادی به ولی فقیه میداد تصویب شود و تا درگیری مسلحانه و خونبار میان مجاهدین خلق و نیروهای جمهوری اسلامی و سرکوب گروههای چپ نزدیک به دو سال مانده بود.
دستگیری دو پسرش در نخستین ماههای پس از انقلاب و تلاش آقای طالقانی برای آزادی آنها یکی از مهمترین تقابلها جریان راست سنتی با محمود طالقانی را رقم زد.
بر خلاف بسیاری دیگر از روحانیون سرشناس جمهوری اسلامی که با فرزندانشان در گروههای مخالف حکومت جدید فعال بودند، محمود طالقانی در پی دستگیری فرزندانش فعالانه خواهان آزادی آنها شد.
البته مجتبی فرزند او که پیش از انقلاب به سازمان مجاهدین خلق نزدیک شده بود، زمانی دستگیر شد که هنوز این سازمان وارد مخالفت علنی با جمهوری اسلامی نشده بود.
از دستگیری مجتبی طالقانی و ابوالحسن برادرش، روایات مختلفی نقل شده است.
مهدی، فرزند دیگر آقای طالقانی میگوید که مجتبی به تحریک علیمحمد بشارتی، از اعضای ارشد سپاه پاسداران (بعدها در دولت دوم هاشمی رفسنجانی وزیر کشور شد) دستگیر شد. بدین گونه، علیمحمد بشارتی قتل یکی از اعضای سازمان مجاهدین را به مجتبی طالقانی نسبت داده است.
محمد غرضی٬ از اعضای ارشد سپاه در آن زمان (وزیر نفت و مخابرات در سالهای بعد)، به بهانه دست داشتن مجتبی طالقانی در درگیریهای درون سازمان مجاهدین، پس از تغییر ایدئولوژیک او و برادرش را روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۸ دستگیر میکند.
آقای بشارتی سالها بعد گفت: "آن موقع بهترین کار ممکن را من انجام دادم. به هر حال مجتبی طالقانی دست به اقداماتی زده بود که نباید او را رها می کردیم. بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین، این ها هر کسی را که از این تغییر ایدئولوژی تبعیت نمی کرد از بین می بردند."
او گفت: "به عنوان مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه این مطلب را به صورت مکتوب خدمت آقای غرضی، مسئول عملیات سپاه، اطلاع دادم و از ایشان خواستم که سیدمجتبی طالقانی را دستگیر کنیم. آقای غرضی با این اقدام موافقت کرد و بالاخره او را دستگیر کردیم."
مهدی طالقانی در پاسخ آقای بشارتی گفت: "شما در آن موقع چه کاره بودی که حکم دادی؟ قاضی بودی؟ دادستان بودی؟ مقام قضایی بودی؟ شاید عضوی از شورای مرکزی سپاه بودی! شورای مرکزی سپاه هم در آن روزها متشکل از الیماشاءالله گروههای مختلف بود و جالب اینجاست که اکثر آنها هم نه در آن ماجرا دخیل بودند و یا حتی از آن اطلاع داشتند".
محمد غرضی هم با دفاع از دستگیری مجتبی طالقانی گفت: "انقلاب که پیروز شد بچههای ما مجتبی را جلوی سفارت فلسطین میبینند و بازداشت میکنند. او را منتقل کردند به سپاه پاسداران به جایی که من رئیسش بودم. ما مجتبی را آنجا نگاه داشتیم."
آقای غرضی میگوید که در تماسهای مکرر اعضای نهضت آزادی با مقامات نهایتا مجتبی طالقانی آزاد میشود و خود او نیز ۲۴ ساعت به زندان میرود و با دستور آیتالله خمینی آزاد میشود.
محمود طالقانی در اعتراض بازداشت پسرش به نشانه اعتراض همراه برخی از اعضای خانوادهاش از تهران خارج میشود.
اکبر هاشمی رفسنجانی هم در کتاب خاطرات سال ۵۸ خود مینویسد: "خروج غیر منتظره آیتالله طالقانی از تهران و اعتراض قهرگونه وی به این حادثه و رفتن به نقطه نامعلومی که جز افراد خاص، کسی به ایشان دسترسی نداشته باشد، بهانهای در دست گروههای سیاسی مخالف، به ویژه منافقین (مجاهدین خلق) و چپگراها داد که با برگزاری راهپیمایی و گردهماییهای متعدد، بر شدت برخورد با نیروهای انقلابی و ایجاد تنش و التهاب در جامعه بیفزایند. امام (آیتالله خمینی) بلافاصله دستور بررسی مسئله را دادند، و حاج احمد آقا (خمینی) برای دلجویی از آقای طالقانی از قم عازم تهران شد."
محسن رفیقدوست که از اعضای ارشد سپاه در آن زمان بود هم روایت دیگری از آزادی مجتبی طالقانی دارد. او بعدها در مصاحبهای گفت که همان وقت پرسوجو کرده و دریافته که آقای طالقانی در باغ کسی به نام احمد علی بابایی در شمال ایران (ظاهرا نزدیک تنکابن) است.
آقای رفیق دوست میگوید که پرونده مجتبی طالقانی را او نزد آیتالله خمینی میبرد و نهایتا آقای آیتالله خمینی به او دستور میدهد که مجتبی طالقانی را آزاد کنند و از او نقل میکند: "اگر این پرونده متعلق به احمد، پسر من، بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای طالقانی است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند... شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید."
آقای طالقانی دوباره به تهران بازگشت و پس از مرتضی مطهری به ریاست شورای انقلاب برگزیده شد.
محمود طالقانی در شهریور ۱۳۵۸ و نزدیک به دو سال پیش از ورود سازمان مجاهدین به فاز مبارزه مسلحانه درگذشت.
شاید اگر چند سالی یا حتی چند ماهی دیگر زنده مانده بود او نیز مانند بسیاری دیگر از چهرههای تراز اول ابتدای انقلاب با توجه به موضعگیریهایش که عمدتا برخلاف مواضع بسیاری از روحانیون ارشد جمهوری اسلامی بود، به حاشیه رانده میشد.
مجتبی طالقانی٬ کوچکترین فرزندش از همسر اولش کمی پس از درگذشت پدر از ایران خارج شد و اکنون در فرانسه زندگی میکند.