close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زن ستیزی در زندان، سالن ملاقات یا موقع تفتیش منزل

۱۷ اسفند ۱۴۰۰
شما در ایران وایر
خواندن در ۱۰ دقیقه
زنان زندانی در ایران به شکل سیستماتیک و نهادینه شده در معرض آزار قرار می‌گیرند.
زنان زندانی در ایران به شکل سیستماتیک و نهادینه شده در معرض آزار قرار می‌گیرند.
طی چهار دهه، اعضای مونث خانواده‌های مردان زندانی سیاسی نیز از آزار مستثنی نبوده‌اند.
طی چهار دهه، اعضای مونث خانواده‌های مردان زندانی سیاسی نیز از آزار مستثنی نبوده‌اند.

سحر خدایاری، شهروندخبرنگار، تهران

«روز زن» بیش از آن که گوشزد نوشته شده در هر تقویم سالانه باشد، روز یادآوری و بازخوانی تلخ‌کامی‌ها و شادکامی‌های زنان هر جامعه هم هست. گروه کوچکی از آن‌ها، زنانی هستند که روزمرگی‌ها و دغدعه‌هایشان با نام زندان گره خورده‌اند. 

شاید زنان زندانی یا وابستگان خانواده‌های زندانیان بخش بزرگی از جمعیت زنان ایران نباشند اما باری که به دوش می‌کشند، سنگین و طاقت‌فرسا است؛ باری مملو از تحقیرهای جنسیتی، نگاه فرا دست به فرودست و نادیده انگاشتن حقوق اولیه انسانی.

در این مطلب نگاه کوتاهی می‌اندازیم به زنانی که روزگارشان با نام زندان گره خورده است.

***

امروز، هم‌زمان با «روز جهانی زن»، زنانی به جرم اعتراض و دگراندیشی در زندان هستند. زنان بسیار دیگری هم هستند که به جرم زندانی بودن وابستگان‌شان، سرنوشت و احوال‌شان به زندان‌های ایران گره خورده‌اند. 

زن بودن به خودی خود عامل مهمی برای نابرابری است و تبعیض مضاعف وقتی رخ می‌دهد که شما جزو اقلیتی از جامعه زنان باشید؛ اقلیتی هم‌چون زنان زندانی عقیدتی و سیاسی. 

زنان زندانی در ایران، به‌ویژه اگر جزو دسته زنان زندانی سیاسی و عقیدتی باشند، به شکل سیستماتیک و نهادینه شده در معرض آزار جنسی، رفتار تبعیض‌آمیز جنسیتی، تهدید به تجاوز، فحاشی و هتاکی مرتبط با جنسیت قرار می‌گیرند.اینوضعیت محدود به زنان زندانی نمی‌شود بلکه طی چهار دهه، اعضای مونث خانواده‌های مردان زندانی سیاسی نیز از این رویه مستثنی نبوده‌اند. 

«خالد پیرزاده»، زندانی عقیدتی ساکن زندان اوین می‌گوید همسرش و حتی دختر خردسالش در جریان بازجویی، تهدید به تجاوز می‌شدند.

«نرگس محمدی»، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشری که این روزها در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد اما شمار دستگیری و احضارهایش از محاسبه خارج و بارها از این زندان به آن زندان تبعید و جا‌به‌جا شده و مورد ضرب و شتم و هجمه ماموران زندان قرار گرفته است، در اتاقی در «کلاب‌هاوس» درباره آزار سیستماتیک زنان و تعرض جنسی به آن‌ها می‌گوید: «این یک برنامه هدفمند است و این بازجوها برای شکستن مقاومت زنان زندانی، آموزش‌های سیستماتیک می‌بینند. آن‌ها من را می‌کشیدند و هل می‌دادند. می‌خواستند من را به اجبار سوار ماشین کنند، بر زمین نشستم. رییس زندان من را بلند کرد و به سوی ماشین پرت کرد. سرم داخل ماشین بود و پایین تنه‌ام بیرون. وقیحانه پایین تنه من را گرفت و هل داد داخل ماشین. روی ساق پایم نشست. رییس زندان بعد از ضرب و شتم و توهین، سرش را لای موهایم کرد، اسم کوچک من را صدا کرد و گفت سیگارش را برایش روشن کنم.»

او روایت تعرض جنسی به زنی که هم سلولش بود را هم بازگو کرده است: «با یک زن که با اتهامات اقتصادی بازداشت شده بود، هم‌سلولی بودم. او را به شدت آزار داده بودند. بازجو سینه‌های او را لمس کرده بود و این خانم به همین دلیل دچار مشکل اعصاب و روان شده بود.»

نرگس محمدی در زمان نوشتن این سطور و هم‌زمان با روز جهانی زن، با این که در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد و دوران نقاهتش به پایان نرسیده، برای ادامه حبس به زندان فراخوانده شده است.

توهین و تحقیر زنان داغ‌دیده یا زنان خانواده زندانی، فصل دیگر ماجرا است؛ زنانی که ناچارند برای ملاقات با عزیزان‌شان، در معرض ماموران و مسوولان زندان باشند. 

مهر ۱۳۹۸، زمانی که مادر ۷۵ ساله‌ «کامران درویشی» برای ملاقات حضوری با فرزندش راهی زندان اورمیه شده بود، از سوی ماموران زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. شدت آسیب به حدی بود که او به بیمارستان منتقل شد. مسوولان زندان ارومیه گفتند علت ضرب و شتم مادر زندانی این بوده که هندزفری با خودش داشته است، در حالی که پیش از آن، درویشی‌پور برای دریافت هندزفری با مسوولان زندان هماهنگی‌های لازم را انجام داده بود. 

«فرنگیس مظلوم»، مادر سهیل عربی که به دلیل پی‌گیری وضعیت فرزند زندانی‌ خود چندین بار بازداشت شده و بعدها از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب، به اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت» و «تبلیغ علیه نظام»، در یک پرونده به شش سال و در پرونده دیگری به یک سال و شش ماه حبس محکوم شده است، به شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» می‌گوید به عنوان مادر یک زندانی، در این مسیر رنج بسیاری کشیده است: «زمانی که برای دادگاه‌های سهیل مراجعه می‌کردم، زیاد می‌شد که صرفا به دلیل زن بودن و جنسیتم آزار دیدم و تحقیر شدم. من تا جایی که در توانم بوده، در مقابل این توهین‌ها ایستادگی کرده‌ام. بارها به زنان زندان‌بان گفته‌ام این که آن‌ها زندانبان هستند یا وظیفه تفتیش و گشتن ملاقات کننده‌ها را به عهده دارند، نافی حق احترام و عزت نفس دیگران نیست.»

او می‌گوید مکررا زمان تفتیش بدنی با خشونت فیزیکی مواجه شده است: «یک بار که برای ملاقات سهیل رفته بودم، نگهبان ورودی، دختر جوان تنومندی بود. با یک حرکت خشن پاهایم را باز کرد. به او گفتم دخترجان! من جای مادر تو هستم و درد شدید پا و مفاصل دارم، یک‌باره پاهای مرا از هم باز نکن. نگهبان توضیح داد که برخی ملاقات کنندگان با خودشان مواد مخدر وارد زندان می‌کنند. گفتم فرزند من یک زندانی سیاسی است، او عمرش را صرف مبارزه با فساد و قاچاق و اختلاس کرده است؛ مبارزه با همین چیزهایی که تو نگران ورودشان به زندان هستی.»

یکی دیگر از مشکلات عدیده زنانی که یا خودشان زندانی‌ هستند یا وابسته یک فرد زندانی، مشروط کردن ملاقات به شرط حضور بازجو است؛ فضایی که می‌تواند سایه رعب و وحشت و ناامنی را در همان دقایق ملاقات مستولی کند. 

«هنگامه واحدیان»، دختر «عباس واحدیان» بارها به رسانه‌ها گفته است ملاقات‌های محدود پدرش با خانواده، در حضور بازجو انجام شده‌اند؛ ملاقاتی که امکان هر گونه مکالمه را می‌گیرد و می‌تواند مصداق کامل شکنجه روانی باشد. 

هنگامه در مصاحبه با «کمپین حقوق بشر ایران» گفته بعد از پی‌گیری زیاد، موفق شده است پدرش را در حضور بازجو ببیند و در حد یک دقیقه با هم گفت‌و‌گو کرده‌اند؛ در حدی که بشنود که حال پدرش خوب است. 

الفاظ زشت و تحقیرآمیزی که زنان خانواده‌های زندانی یا داغ‌دیده با آن‌ها مواجه‌اند، قضاوت ویژگی‌های ظاهری افراد و حتی انتشار اطلاعات خصوصی زندگی آن‌ها، مانند خبر جدایی پدر و مادر «علی رضا شیرمحمدعلی»، جوانی که در زندان تهران بزرگ به قتل رسید، تنها بخش کوچکی از رنج این زنان است. 

«فائزه عبدی‌پور»، همسر «محمد شریفی‌مقدم»، یکی از درویشان گنابادی محبوس در زندان تهران بزرگ علاوه بر آن که باید نگران جای خالی همسرش و ملاقات‌های گاه به گاه و شرایط دشوار دیگری باشد، باید با بخشی از این تحقیرها که ناشی از نگاه جنسیت‌زده زندان‌بان است نیز کنار بیاید. 

به باور فائزه، فضای زندان به خودی خود هم برای همه زندانیان، اعم از هر جنسی و هم برای خانواده‌های آن‌ها طاقت فرسا است اما اگر زن باشید، این دشواری بیشتر می‌شود: «شما چه زن باشید و چه مرد، مدام باید با مامورانی سر و کله بزنید که خودشان را برحق می‌دانند و توهین می‌کنند. اما مواقعی هم هست که به دلیل زن بودن، بیش از حد معمول دیگران، مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرید. بازجویی بدنی و قضاوت در مورد پوشش و آرایشی که دارید، همان چیزی است که طبیعتا در مورد مردان وجود ندارد و همه این‌ها آزاردهنده هستند. یک بار هنگام ملاقات، لباسی بسیار معمولی تنم بود؛ مانتویی تابستانه که جلوی آن باز بود. خانم نگهبان دم ورودی سالن ملاقات مرا به داخل سالن راه نمی‌داد. بار دیگر، ماموری که آن‌جا بود، با تمسخر و با لحنی تحقیرآمیز گفت خبر داری امکان درخواست برای ملاقات شرعی هم به تازگی پذیرفته می‌شود؟ شیوه اظهارش بسیار دردآور بود. من پاسخ دادم شما بهتر است در ابتدای امر، به فکر راه‌اندازی یک سالن برای ملاقات عادی اعضای خانواده‌ها باشید، نه نگران رابطه شرعی خانواده‌های زندانیان.»

مادر یک جوان کشته شده آبان ۱۳۹۸ به شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» می‌گوید نیروهای امنیتی وقتی به منزلش هجوم برده و خانه‌اش را تفتیش می‌کرده‌، او را «پیرزن زشت غرغرو» خطاب کرده‌اند. به او گفته‌ بودند تا به حالا خودش را در آینده ورانداز کرده است؟! 

مادر داغ‌دیده گفته بود ارزش من به چهره‌ام یا سن و سالم نیست بلکه به همان دل‌شوره‌ایی است که به جان شما انداخته‌ام و شما هر چند ماه یک‌بار به این‌جا هجوم می‌آورید تا خانه همین به گفته خودتان پیرزن غرغرو را زیر و رو کنید و بروید.  

آمار روشنی در مورد زنان زندانی عقیدتی در زندان‌های ایران وجود ندارد. احتمالا زنان بسیاری در شهرهای دور و نزدیک ایران هستند که نام‌شان در جایی ثبت نشده است یا سوژه رسانه‌ها نبوده‌اند.

«محمود معصومی»، پژوهش‌گر «سازمان اطلس زندان‌ها» می‌گوید آن‌ها نام ۷۶ زندانی زن سیاسی را به ثبت رسانده‌اند، گر چه تاکید می‌کند این آمار دقیق نیست و شامل همه زندانیان زن سیاسی نمی‌شود. 

کانون حقوق بشری «نه به زندان، نه به اعدام» نیز اسامی و مشخصات ۷۲ زندانی زن محبوس در زندان‌های سراسر ایران را منتشر کرده است.

به رغم ناکارآمدی آمارها اما نام چند زندانی شناخته شده هر ساله تکرار می‌شود و یک سال از عمر تقویمی دیگرشان سر می‌رسد اما باز هم از حبس رها نشده‌اند. دو تن از قدیمی‌ترها، «زینب جلالیان» و «مریم اکبری منفرد» هستند. 

زینب جلالیان، فعال سیاسی کُرد با حکم حبس ابد و به اتهام «محاربه» از سال ۱۳۸۶ تاکنون در زندان به سر می‌برد. در شرایطی که او فارسی را به درستی نمی‌دانست و بدون حضور مترجم و وکیل، در یک دادگاه کوتاه ناعادلانه، بدون آن که کمترین اصول دادرسی در جریان دادگاهش مراعات شده باشد، به اعدام محکوم شد. گرچه بعدها تحت فشارهای شدید بین‌المللی، این حکم به حبس ابد کاهش یافت.

زینب جلالیان در زمان بازجویی‌های سخت و طاقت فرسا، در معرض تهدید به تجاوز بود. او بارها مورد تحقیر و انکار قرار گرفته بود. 

«گلرخ ایرایی» در نامه‌ای که سال ۱۳۹۹ درباره او نوشت، توضیح داده بود: 

«زینب جلالیان نه فقط یک شخص و نه فقط یک زندانی بلکه مفهوم گم‌شده مبارزه در فضای مبتذل سیاسی امروز ایران است. زینب جلالیان آموزگار الفبای آزادی‌خواهی است. او مفهوم مقاومتی است که توسط دوست و دشمن از یاد برده شد.»

 با این همه و تا به حال، این زندانی حتی یک روز هم از حق مرخصی برخوردار نبوده است. او که با بیماری حاد چشمی روبه‌رو است و بارها در آستانه نابینایی و کم‌سویی قرار گرفته، همواره از درمان این بیماری محروم شده است. 

مقاومت جلالیان همواره زبان‌زد سایر زندانیان بوده است تا آن‌جا که «آتنا دائمی»، دیگر زن زندانی که اخیرا از زندان آزاد شده است، در مورد زینب می‌گوید با این که او را هرگز ندیده اما شرح ایستادگی‌هایش را به کرات شنیده و زبان‌زد است. 

مریم اکبری منفرد هم از آن زن‌های زندانی بی‌مرخصی است. او در سال ۱۳۸۸ دستگیر شد. گفته می‌شود گناهش، وابستگی به خانواده‌ای است که به دلیل عضویت در «سازمان مجاهدین خلق»، مورد غضب جمهوری اسلامی بوده‌ است.

قاضی پرونده مریم سال‌ها پیش به او گفته بود: «تو بی‌گناهی، فقط داری جور خواهر و برادرت را می‌کشی.» 

او فقط یک ویدیو و یک عکس برای یکی از اعضای خانواده‌اش فرستاده و در مورد برخی مسایل روز، با آن‌ها مباحثه کرده بود. نتیجه چنین تبادل نظری که می‌تواند در هر جای جهان یک گفت‌وگوی ساده تلقی شود، بیش از ۱۴ سال زندان بوده است. مریم را به اتهام ارتباط با مجاهدین خلق، به محاربه و ۱۵ سال زندان محکوم کردند و تا زمانی که شکایتی در گروه کاری «ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل متحد» در مورد خواهران و برادران اعدام شده‌اش ثبت نکرده بود، بسیاری حتی نامش را نمی‌دانستند. 

در پی این شکایت بود که گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل «رقیه» و «عبدالرضا»، خواهر و برادر مریم را به عنوان ناپدید شده قهری به رسمیت شناخت و از جمهوری اسلامی ایران خواست تا درباره‌ سرنوشت آن‌ها توضیح دهد. 

«حسن جعفری»، همسر مریم اکبری منفرد بعدها به «رادیو فردا» گفت: «برادر اول مریم را سال ۱۳۶۰ کشتند. برادر دومش را سال ۱۳۶۴ و یک خواهر و یک برادرش را هم ۱۳۶۷ اعدام کردند. هنوز اصلاً هیچ دلیل و هیچ توضیحی که قبرشان کجا است و کجا دفن شده‌اند، به ما نگفته‌اند.»

آتنا دائمی هم یکی از مشهورترین زندانیان عقیدتی ایران است. او تنها چند هفته پیش از زندان آزاد شده است. می‌گوید حدود یک ماه پیش، بی‌ آن که از قبل اطلاعی داشته باشد و حتما هم با اهداف سیاسی آزاد شده است. 

آتنا نخستین بار در سال ۱۳۹۳ بازداشت شد و به مدت ۱۶ ماه در حبس ماند. کمی بعد برای مدت کوتاهی به قید وثیقه آزاد شد اما دوباره در سال ۱۳۹۶ به زندان فراخوانده شد و تا همین اواخر هم در حبس بود. 

آتنا دائمی و گلرخ ایرایی از جمله زندانیان زنی هستند که بارها مورد توهین، تحقیر و رفتارهای غیر انسانی زندان‌بان‌ها قرار گرفته‌اند. نه تنها آتنا بلکه مادر او هم چند باری که برای پی‌گیری وضعیت فرزندش به زندان اوین مراجعه کرده، از سوی ماموران زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. 

شرح آن‌چه بر جامعه زنانی می‌رود که با اتهامات امنیتی، یا خود و یا عزیزان‌شان به نوعی با زندان‌های ایران سرو کار دارند، در این مطلب نمی‌گنجد؛ زندانیانی که هر روزه با تبعیض و تحقیرهای جنسیتی مواجه‌اند و البته شمار قابل توجهی از زندانیان زن عادی که نام‌شان در هیچ رسانه‌ای منتشر نمی‌شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

۸ مارس، روز جهانی زن: هم‌سویی حقوق زنان با دموکراسی و اقتصاد...

۱۷ اسفند ۱۴۰۰
داده و نموده
خواندن در ۲ دقیقه
۸ مارس، روز جهانی زن: هم‌سویی حقوق زنان با دموکراسی و اقتصاد بازاربنیاد