close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

گفتند تغییر دین از قتل هم بدتر است؛ وبینار ایران‌وایر درباره سرکوب نوکیشان

۲۶ بهمن ۱۴۰۰
ایران وایر
خواندن در ۱۱ دقیقه

‌«ایران‌وایر» روز گذشته (دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰)، یک نشست وِیژه مجازی (وبینار) درباره سرکوب مسیحیان در ایران برگزار کرد. سه نوکیش ایرانی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند و به این دلیل مورد آزار و اذیت قرار گرفته و زندان را نیز تجربه کرده‌اند و نیز «منصور برجی»، مدیر «موسسه ماده‌ ۱۸»، «مازیار بهاری» بنیان‌گذار و مدیر «ایران‌وایر» را در این نشست همراهی کردند و از تجارب خود حرف زدند.

یکی از نوکیشان مسیحی در جریان این گفت‌وگوی تأثیرگذار که به انگلیسی و فارسی برگزار شد، گفت: «جمهوری اسلامی تغییر دین از اسلام به مسیحیت را بدتر از قتل می‌داند.»

مازیار بهاری که این گفت‌وگو را مدیریت و سخنان شاهدان را نیز ترجمه می‌کرد، شجاعت نوکیشان در ایران را قابل ستایش دانست.  

بهاری گفت در ایران سه اقلیت مسیحی وجود دارد؛ ارمنی‌، آشوری‌ و نوکیش. نشست روز گذشته بر مسایل و مصائب نوکیشان متمرکز بود. 

برجی، مدیر موسسه‌ ماده‌ ۱۸ که وظیفه‌ سازمان غیردولتیِ تحت مدیریتِ خود را ترویج آزادی دینی در ایران و حمایت از مسیحیانی می‌داند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، گفت اگر از خانواده‌‌ای مسلمان هستید و در جامعه‌ای با اکثریت مسلمان زندگی می‌کنید، در این صورت با موانع بزرگی برای تغییر دین مواجه خواهید بود. 

ایران «اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر» را در سال ۱۹۴۸ امضا کرده اما نسبت به ماده‌ ۱۸ این اعلامیه که به‌ منظور تضمین حق آزادی دین و باورهای مذهبی نوشته شده، ملاحظاتی داشته است. 

برجی اما بر این نکته تاکید داشت که ایران «اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر» را امضا کرده و به تصویب رسانده و بعد از آن نیز سایر کنوانسیون‌های حقوق بشر را که این اعلامیه را تکمیل و تبیین می‌کنند، امضا کرده است: «بنابراین رعایت حق آزادیِ دینیِ تمامِ شهروندان ایران از جمله تعهدات مقامات این کشور است.»  

او گفت تغییر دین در ایران همیشه رخ داده اما میزان آن با اوج‌گیری دسترسی به فناوری‌های دیجیتال افزایش یافته است. 

برجی گفت نتایج یک پژوهش جدید حاکی از آن هستند که میزان تغییر دین به مسیحیت در ایران ۱۹/۶ درصد است که بالاترین رقم در سطح جهان به شمار می‌رود. 

او افزود پیش از انقلابِ سال ۱۳۵۷، تغییر دین به مسیحیت می‌توانست سرکوب اجتماعی به همراه داشته باشد اما بعد از انقلاب، قوانین و سیاست‌های سرکوب، ابعاد حکومتی به خود گرفته‌اند و اکنون تغییر دین جرم است و مجازات دارد.    

«شادی نویری» که نخستین شاهدِ نوکیشِ این نشست بود،‌ گفت در کودکی آموزه‌های مذهبی دین اسلام را دنبال می‌کرده اما در حدود ۱۱ سالگی بیش از پیش احساس کرده که این نوع رابطه‌ با خداوند، رابطه‌ای یک‌ طرفه» است و او نیاز به چیزی بیشتر دارد. بعد در ۱۵ سالگی فیلم «مصائب مسیح»، ساخته «مل گیبسون» را دیده و بسیار تحت تأثیر صحنه‌ای قرار گرفته است که مسیح بر صلیب، از خدا برای آن‌هایی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند، طلب بخشش می‌کند. 

دو سال بعد، نویری برنامه‌ای را در شبکه‌ ماهواره‌ای «محبت» که کانالی ويژه مسیحیان است، تماشا کرده و مصمم شده بود که دین خود را تغییر دهد و به زندگی‌ خویش معنای جدیدی از صلح ببخشد. 

او به کانال محبت نامه نوشته و در پاسخ، نسخه‌ای از «عهد جدید» را دریافت کرده بود. 

نویری هم‌چنین از طریق این کانال، با گروهی از ایرانیان نوکیش که به‌طور غیررسمی در کلیساهای خانگی گردهم می‌آمدند، آشنا شده بود. 

هشت سال بعد، او که دیگر عضو فعال این گروه بود، توسط مقامات امنیتی بازداشت شد. نویری در آن زمان در منزل یکی از دوستانش زندگی می‌کرد. 

او گفت صبح خیلی زود در حالی که خواب بوده‌اند، ناگهان پنج مرد و یک زن وارد خانه شده و به اتاق‌ خوابش رفته و او و دوستش را بازداشت کرده‌ بودند. آن‌ها به نویری دست‌بند و چشم‌بند زده و به زندانی در نزدیکی شهر رشت برده بودند. 

ماموران امنیتی بعد به او گفته بودند که جرمش به‌عنوان یک نوکیش، بدتر از قتل است. 

نویری گفت یک بار در دوران محکومیتش، از مقامات زندان خواسته بود نسخه‌ای از «انجیل» را در اختیار او بگذارند. ماموران زندان در واکنش به این خواسته، او را مورد تمسخر و تحقیر قرار داده و گفته بودند که اصلاً حق چنین تقاضایی را ندارد. 

نویری گفت تمام بازجویان و نگهبانانِ او در سازمان اطلاعات رشت مرد بوده‌اند و این حس که در محاصره مردان است، تجربه‌ ترسناکِ آن روزهای بازجویی را غیر قابل تحمل‌تر و سخت‌تر کرده بود. 

او گفت مقامات زندان وی را با مجرمانی با جرم‌های خیلی سنگین هم‌بند کرده بودند: «[آن‌جا بود که] تازه چشم و گوشم باز شد و دیدم که چه‌قدر چیزهای عجیبی وجود دارد.»

نویری چندین بار مورد بازجویی قرار گرفته و تهدید به شکنجه شده و در نهایت هم به «تهدید امنیت ملی» متهم شده بود. 

او گفت در زندان صدای سایر زندانیان را که تحت شکنجه قرار می‌گرفتند، می‌شنیده‌ است. 

نویری توضیح داد مقامات ایرانی حتی تعدادی خانم مسیحی اهل کره‌ را که در جریان سفری به ایران بازداشت شده، مورد ضرب و شتم قرار داده‌ بودند. 

نویری با قرار وثیقه آزاد شد اما مقامات او را هم‌چنان تحت نظر داشته‌اند؛ دلیلی که موجب شد دوستان و آشنایانش که از سرویس‌های امنیتی کشور هراس داشتند، از او دوری کنند. 

در این مدت، مادرش که به مسیحیت گرویده بود نیز تحت فشار قرار گرفت تا بلکه «کاری در حق دخترش بکند» اما او به این فشارها تن نداده و گفته بود دخترش بالغ است و خودش می‌تواند برای سرنوشتش تصمیم بگیرد. 

تجربه‌ نویری از زندان، او را بر آن داشت که پیش از اعلامِ حکمِ زندان، ایران را ترک کند.   

«کاویان فلاح‌محمدی» نیز که در خانواده‌ای مسلمان به‌ دنیا آمده است، با اشاره به تجربه‌ تغییر دین خود گفت پدر و مادرش وقتی او ۱۸ سال داشته است، به مسیحیت گرویده‌اند و تصمیم آن‌ها موجب شده بود که او نیز ایمان مسیحی را کشف کند و در نهایت تغییر دین بدهد.

خانواده‌ فلاح‌محمدی نیز به یک کلیسای خانگی پیوسته بودند زیرا حکومت ایران در حال تعطیل کردن کلیساهای رسمی کشور بود. 

موج ممنوعیتِ فعالیتِ کلیساها زمانی اوج گرفت که پدران روحانی شروع به برگزاری مراسم آیینی به زبان فارسی کردند. پیش‌‌تر، مراسم دینی مسیحیان در ایران به زبان‌های ارمنی و آشوری برگزار می‌شد.   

برجی نیز تایید کرد که سرکوب مسیحیان ایرانی در پی استفاده از زبان فارسی در مراسم مذهبی و آیینی افزایش یافته است. کلیساهایی که از زبان فارسی استفاده می‌کنند، به تبلیغ و ترویج دین مسیحیت متهم می‌شوند و گرچه ایران به دلیل تعهدات حقوق بشری‌ خود نمی‌تواند تبلیغ مذاهب را ممنوع اعلام کند اما مقامات در عمل جلوی این کار را می‌گیرند.   

فلاح‌محمدی که در آن زمان دانشجو بوده، گفت می‌دانسته است در صورتی که دین خود را به مسیحیت تغییر دهد، دوستان و حتی خانواده‌اش او را طرد خواهند کرد. 

او در ابتدا این مساله را فقط با تعدادِ انگشت‌شماری از نزدیکانش در میان گذاشته بود، در حالی که حرف زدن از عقاید و باورهای شخصی با دیگران می‌بایست امری طبیعی باشد. اما با گذشت زمان، نتوانسته بود اعتقادات خود را پنهان کند و در نهایت، در جریان یک حمله‌ مسلحانه از سوی ماموران بازداشت شد. او و چند مسیحی دیگر به «شرکت در یک گردهمایی غیر قانونی» متهم شدند که در واقع، یک جشنِ کوچکِ کریسمس بود.

فلاح‌محمدی و سایر مسیحیان مورد بازجویی قرار گرفته بودند. بازجویان از آن‌ها خواسته بودند که رمز و اطلاعات حساب‌های کاربری شخصی‌ خود را در اختیارشان قرار دهند و از فلاح‌محمدی درباره دیدگاه‌های سیاسی‌ او پرسیده بودند و این‌که چه‌گونه تغییر دین داده است. 

او را به دفتر یک مقام امنیتی برده و از شب تا صبح مورد بازخواست و بازجویی قرار داده بودند. فلاح‌محمدی گفت ماموران در جریان بازجویی، بسیار خشن رفتار می‌کردند و در نهایت او را به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان «اوین» منتقل کرده بودند. 

در جریان بازجویی، ماموران به فلاح‌محمدی گفته بودند که او حق ندارد عقاید و باورهای مذهبی‌ خود را با دیگران در میان بگذارد. 

گفت هرچند با خودِ او این‌گونه برخورد نشده بود اما شنیده است ماموران به برخی از مسیحیان اصرار می‌کرده‌اند که اگر می‌خواهند آزاد شوند، باید دین خود را تغییر دهند و بار دیگر مسلمان شوند. 

ماموران او را تهدید کرده بودند در صورتی که با آن‌ها همکاری و برای آن‌ها «خبرچینی» نکند، به حبس ابد محکوم خواهد شد. فلاح‌محمدی به ماموران گفته بود آن‌چه از او می‌خواهند، این است که نقشِ «یهودا» را در جامعه‌ دینی خود ایفا کند اما او هرگز چنین کاری را نخواهد کرد. در نتیجه، ماموران حکم بازداشتش را تمدید کردند. 

فلاح‌محمدی یک ماه را در زندان انفرادی به سر برد، بدون آن‌ که حتی حق استفاده‌ از عینک خود را داشته باشد. او پس از ۵۳ روز، با قرار وثیقه آزاد شد و پیش از آن‌ که حکم نهایی دادگاه صادر شود، از ایران فرار کرد. 

«وحید هکانی» نیز با اشاره به تجربه شخصی خود گفت یکی دیگر از دلایل افزایش تعداد نوکیشان در ایران، فضای خفقان‌آوری است که جمهوری اسلامی در چهار دهه‌ اخیر در این کشور حاکم کرده است. 

هکانی گفت زندگی در ایران مثل نمایش «ترومن» است؛ یک فیلم کمدی به هنرنمایی «جیم کری» که نقش مردی را بازی می‌کند که بدون آن‌ که بداند، در یک برنامه‌ تلویزیونی شبیه‌سازی شده است و در جامعه‌ای ساختگی زندگی می‌کند. 

هکانی با اشاره به ایدئولوژی ملی‌‌مذهبی حاکم در ایران گفت ایرانیان در ساختاری تربیت و رشد می‌کنند که به اسلام و به اقوام فارسی‌زبان اهمیت بیشتر و اولویت می‌دهد اما با گذشت زمان، بسیاری متوجه می‌شوند که واقعیت چیز دیگری است و در نتیجه، عقاید و باورهای‌شان نیز تغییر می‌کنند. 

هکانی گفت در ابتدا که با آموزه‌های مسیحیت آشنا شد و به این مذهب گروید، نمی‌دانست که تغییر دین، گناهی بزرگ محسوب می‌شود. او حتی نمی‌دانست که یافتن مطالب و ادبیات مسیحی در ایران کار بسیار سختی‌ است؛ برای نمونه، یک سال طول کشید تا بالاخره نسخه‌ای از عهد جدید را پیدا کرد. 

او که در شیراز زندگی می‌کرد، گفت حتی برای رفتن به تنها کلیسای خانگی فارسی‌زبان شهر نیز با مشکلات زیادی روبه‌رو بوده است؛ از جمله به این دلیل که این کلیسا روبه‌روی دفترِ محلیِ سازمانِ اطلاعات و «گشتِ ارشاد» قرار داشته است. 

گفت ماموران امنیتی بر رفت‌وآمدها نظارت می‌کردند و در نتیجه، حضور در این محل و برگزاری مراسم آیینی همواره خطراتی را به همراه داشته است. در نهایت هم احضار و بازداشت شد؛ اقدامی که به گفته‌ او، در مورد افرادی که فقط می‌خواهند به‌ عنوان مسیحی یا هر اقلیت مذهبی دیگری به زندگی خود ادامه دهند، غیر ضروری است.

مأموران وزارت اطلاعات نخستین بار در سال ۲۰۰۸ با هکانی تماس گرفته و به او درباره ارتباط با شبکه‌ ماهواره‌ای محبت هشدار داده بودند.  

او در مراسم جشن کریسمس سال ۲۰۱۱ بازداشت شد. در این گردهمایی، زنانی نیز حضور داشتند که حجاب اسلامی را رعایت نکرده بودند. هنگامی که ماموران به این مراسم یورش می‌برند، به زنان اجازه نمی‌دهند حجاب خود را سر کنند و هم‌زمان از آن‌ها فیلم‌برداری می‌کنند تا در نهایت، این زنان را به جرایمی واهی چون بدحجابی، حضور در جمع مردان و رفتارهای غیراخلاقی متهم کنند. 

هکانی و دوستان مسیحی‌ او از رفتار مقامات با بازداشت‌شدگان، به‌ویژه در زندانِ بدنامِ «عادل‌آباد» شیراز آگاه بودند و در نتیجه از رفتاری که ممکن است با آن‌ها شود، خیلی نگرانی داشتند. او را تحت فشار قرار داده و از وی خواسته بودند که علیه خود سخن بگوید و اعتراف کند که عضو یک «فرقه فتنه‌گر» است. اما او حاضر به این کار نشده بود. 

او یک سال و نیم در بازداشت موقت می‌ماند و سپس سه سال دیگر را نیز در زندان و در کنار تعداد دیگری از اقلیت‌های دینی، از جمله مسیحی، بهایی، یهودی و صوفی سپری می‌کند. 

آن‌ها مدام از حقوق اولیه زندانیان، از جمله حق هواخوری روزانه یا تماس تلفنی منظم با خانواده محروم شده بودند. 

هکانی هم‌چنین گفت در دوران محکومیت، شاهد این بوده است که روحانیون شیعه به بخش زندانیان نوکیش می‌رفته و به آن‌ها می‌گفته‌اند از دین خود روی برگردانند تا بلافاصله آزاد شوند. 

او افزود به چند قاچاق‌چی مواد مخدر که اهل نیجریه بودند و به اتهام قاچاق مواد مخدر از ایران به اروپا بازداشت شده بودند نیز پیشنهادات مشابهی شده بود. آن‌ها مسلمان می‌شوند و در نتیجه شرایط‌‌ آن‌ها در زندان‌ بازنگری می‌شود و احکام و مجازات‌شان کاهش می‌یابد.

هکانی گفت که خودش و هم‌بند‌های هم‌کیش‌ او احساس می‌کردند که در زندان به گروگان گرفته شده‌اند. آن‌ها می‌دانستند که مقامات از آن‌ها و سایر مسیحیان در بند، چون مهره‌‌ای در مثلاً مذاکرات هسته‌ای ایران با جامعه‌ جهانی استفاده می‌کنند. 

آن‌ها هم‌چنین می‌دانستند که ​​ایران ممکن است نحوه‌ رفتار و برخورد با اقلیت‌ها را به اهرمی برای امتیاز گرفتن از سایر کشورها تبدیل کند. 

در دوران حبس، هکانی در اعتراض به بدرفتاری و محرومیت از خدمات پزشکی، دو بار دست به اعتصاب غذا زد که در نتیجه‌ آن، دچار خون‌ریزی مجاری گوارشی شد. 

او را پس از آن‌ که تقریباً تمام دوران محکومیت خود را در زندان سپری کرد، آزاد کردند و پس از مدتی، ایران را ترک کرد.

منصور برجی، مدیر ماده‌ ۱۸ در پایان نشست گفت در ایران دسترسی به مبادی و مبانی مسیحیت، مثلاً به کتاب مقدس یا به برخی نمادهای مذهبی، محدود شده‌ و فروش و حتی نگه‌ داشتن آن‌ها نیز خطرناک است. 

او در پاسخ به پرسش مخاطبان که چرا ایران حقِ آزادی دین و عقیده را رعایت نمی‌کند، گفت ایران می‌‌خواهد بخشی از جامعه‌ جهانی محسوب شود اما روحانیت حاکم که حکومتی «دین‌سالار» و «تمامیت‌خواه» را تاسیس کرده‌ است، خیلی به‌ سختی می‌تواند بپذیرد که اقلیت‌های مذهبی، چه نوکیشان مسیحی باشند، چه بهایی‌ها و صوفی‌ها و غیره، آزادانه به شعائرِ دینی خود عمل کنند و تکالیفِ مذهبی‌ خود را به‌ جا آورند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

روایت‌های زندان؛ مهارت‌آموزی در زندان یا جعل سند؟

۲۶ بهمن ۱۴۰۰
روایت‌های زندان
خواندن در ۵ دقیقه
روایت‌های زندان؛ مهارت‌آموزی در زندان یا جعل سند؟