close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

آسایشگاه سالمندان چیلویان، به یاد بازماندگان نسل‌کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵

۲۳ بهمن ۱۴۰۰
شما در ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
این‌جا «آسایشگاه سالمندان چیلویان» است؛ محل زندگی سالمندان ارمنی.
این‌جا «آسایشگاه سالمندان چیلویان» است؛ محل زندگی سالمندان ارمنی.
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان
بیش از نیم قرن از عمر آسایشگاه می‌گذرد.
بیش از نیم قرن از عمر آسایشگاه می‌گذرد.
ساختمان مثل بسیاری از ساختمان‌های محله «یوسف‌آباد»، قدیمی اما سرپا است.
ساختمان مثل بسیاری از ساختمان‌های محله «یوسف‌آباد»، قدیمی اما سرپا است.
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان
آسایشگاه سالمندان چیلویان

آرمن آدامیان، شهروندخبرنگار، تهران

بیش از نیم قرن از عمر آسایشگاه می‌گذرد. ساختمان مثل بسیاری از ساختمان‌های محله «یوسف‌آباد»، قدیمی اما سرپا است. این‌جا «آسایشگاه سالمندان چیلویان» است؛ محل زندگی سالمندان ارمنی. 
***

یکی از سالمندان روی ویلچر نشسته و میل بافتنی به دست گرفته است و چشمانش را برای انداختن دانه‌ها داخل میل بافتنی تنگ و گشاد می‌کند، دیگری کتاب می‌خواند و یکی به صدای رادیو که ارمنی حرف می‌زند، گوش می‌دهد. 

دیگری در کلیسایی که برای نیایش سالمندان در همین آسایشگاه درست شده، نشسته است و مناجات می‌کند. این‌جا همه تابلوها و اطلاعیه‌ها به دو خط فارسی و ارمنی نوشته شده‌اند. 

آسایشگاه خلوت است و بازدید کننده کمی دارد. یکی از کارکنان آن‌ می‌گوید: «به خاطر کرونا فقط یک روز اجازه بازدید می‌دهیم؛ آن‌هم با ماسک. سالمندان ‌ریسک‌پذیری بیشتری در زمینه ابتلا به کرونا دارند.» 

همین سال گذشته بود که «علی ربیعی»، سخن‌گوی دولت «حسن روحانی» در بحران کرونا، بدون توجه به وضعیت خاص سالمندان و قدرت پایین ایمنی بدن آن‌ها، به آسایشگاه سالمندان چیلویان رفت تا کریسمس را به آن‌ها تبریک بگوید. حضور ربیعی در آسایشگاه در بحبوحه شیوع ویروس کرونا با انتقادات زیادی همراه شد.

کارمند این آسایشگاه می‌گوید برخی از سالمندان البته در ایران کسی را ندارند. 

او خانمی را  که روی ویلچر نشسته است، نشان می‌‌دهد و می‌گوید: «مثلا این خانم کسی را در ایران ندارد. یک پسر داشته که چند سال پیش تصادف و فوت کرده است. شوهرش هم چند سال پیش فوت شده است. برادرزاده‌هایش او را به این‌جا آورده‌اند که بهتر به او رسیدگی شود و تحت نظر باشد. گاهی هم مثلا چند ماهی یک بار به او سر می‌زنند و حالش را جویا می‌شوند. ما هم کاری داشته باشیم، تماس می‌گیریم. اما هر هفته نمی‌آیند. خیلی‌های دیگر هم مثل ایشان هستند.»

«وارتان» ارمنی است و از ساکنان قدیمی محله یوسف‌آباد تهران. او در مورد این آسایشگاه می‌گوید: «دلیل ساخت این آسایشگاه، هم‌دردی بانی آن با بزرگ‌ترین رویداد مصیبت‌بار در تاریخ ارمنیان جهان بوده است. ضمنا در بالاترین طبقه این عمارت نیز کلیسایی وجود دارد که می‌گویند در روز افتتاح آن، یک کاردینال از واتیکان در مراسم افتتاحیه حضور داشته است.» 

اشاره وارتان به کشتار ارامنه در دولت عثمانی در سال ۱۹۱۵ میلادی، یعنی یک سال پس از شروع جنگ جهانی اول برمی‌گردد: «آقای چیلویان، فرزند یکی از بازماندگان آن اتفاق دردناک که خود متولد ایران بود، در سال ۱۳۴۴ خورشیدی این آسایشگاه را به یاد والدینش ساخت و در اختیار هم‌کیشان خود قرار داد.»

وارتان صحبت‌هایش را ادامه می‌دهد و این طور می‌گوید: «یکی از دوستان من در این‌جا بستری است و گه‌گاهی به او سر می‌زنم. البته بیشتر قبل از کرونا. هیچ سالمندی در آسایشگاه خوشحال نیست. مگر بچه‌ها در پانسیون یا بهزیستی خوشحال هستند؟ فقط مجبورند و بس. اما به نسبت امکانات کمی که برای ارامنه در تهران و‌ کلا در ایران وجود دارد، این آسایشگاه خوب و برخورد پرسنل با سالمندان مهربانانه است. همین که بیش از ۵۰ سال از عمر فعالیت‌شان می‌گذرد، معلوم است که توانسته‌اند رضایت نسبی سالمندان‌ را به دست بیاورند.»

یکی از خانم‌های مسن ارمنی ساکن آسایشگاه در مورد آن می‌گوید: «خوب است. یک وقت‌هایی فکر می‌کنم اگر این‌جا نبود، در این سن و سال الان چه وضعیتی داشتم؟ دو تا پسر دارم که هر کدام یک گوشه دنیا هستند و در سال چند مرتبه تماس می‌گیرند. یک وقت‌هایی هم از طریق یک آشنایی هدیه یا پول برایم می‌فرستند.» 

لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «من در این‌جا نه پول به کارم می‌آید و نه هدیه. بیشتر خانواده‌ام‌ را می‌خواهم که ندارم. پسرها مهاجرت کرده‌اند. من و همسرم با هم بودیم. یک سال از فوت همسرم که گذشت، بچه‌ها با عذرخواهی، من را به این‌جا آوردند. چاره‌ای هم نبود، دل‌شان می‌خواست من را با خودشان ببرند اما من راضی نشدم. این‌جا لااقل هم‌صحبت دارم و مزاحم زندگی بچه‌ها هم نیستم.» 

عکس فرزندان و نوه‌ها را بالای تختش گذاشته است و می‌گوید: «هر هفته شنبه یا یک‌شنبه تماس می‌گیرند و صدای‌شان را که می‌شنوم، یک هفته انرژی می‌گیرم.» 

ثبت نظر

استان‌وایر

مرگ یک دختر ۶ ساله در آتش‌سوزی چادر کارگران فصلی

۲۳ بهمن ۱۴۰۰
خواندن در ۱ دقیقه
مرگ یک دختر ۶ ساله در آتش‌سوزی چادر کارگران فصلی