فرانک میل؛ مهاجم آلمانی که نامش با 'خرابکاری' به یاد آورده می‌شود

  • ران اولریش
  • بی‌بی‌سی
Frank Mill

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، فرانک میل در آخرین فصلی (۹۴-۱۹۹۳) که برای دورتموند بازی کرد

فرانک میل احتمالا باید حس مارتی مک‌فلای، بازیگر اصلی فیلم بازگشت به آینده را داشته باشد. فرقی نمی‌کند چه کاری انجام می‌دهد، هر کاری هم که بکند باز همواره با اتفاقی که اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی افتاد به خاطر آورده می‌شود. آن روز خاص نهم ماه مه ۱۹۸۶ بود.

میل برای اولین بار برای بوروسیا دورتموند به زمین رفته بود. درست پیش از پایان نیمه اول، او راه خودش را به سوی دروازه بایرن مونیخ باز کرد. یک پاس موجب شکافته شدن خط دفاعی بایرن شد. او پس از دریبل زدن دروازه‌بان حریف، خود را در برابر دروازه خالی حریف یافت. اما بعد از آن اتفاقی افتاد که اغلب از آن به عنوان "خرابکاری قرن" یاد می‌شود.

میل بیش از حد معطل کرد. در حالی که به سوی دروازه خالی حریف پیش می‌رفت، ضربه‌ای آرام به توپ زد تا ثباتش را حفظ کند اما همین باعث شد به سمت راست محوطه شش قدم منحرف شود و اتفاقی که اجتناب‌نا‌پذیر به نظر می‌رسید به تعویق بیفتد.

در حالی که دروازه‌بان بایرن به عقب برمی‌گشت تا در تلاشی ناامیدانه جلوی باز شدن درواز‌‌ه‌اش را بگیرد، میل ریتمش را از دست داد و توپ بین پاهایش گیر کرد. او در نهایت به سوی دروازه شوت کرد اما توپ بعد از برخورد با تیر دروازه به سمت مدافع بایرن که منتظر ایستاده بود، برگشت.

حالا با وجود گذشت ۳۵ سال هر بار در فوتبال آلمان یک بازیکن فرصتی خوب را از دست می‌دهد، مفسران فورا این ماجرا را پیش می‌کشند و خبرنگارها با او تماس می‌گیرند تا نظرش را بپرسند و کار تا جایی پیش رفته که از دست دادن فرصت جلوی دروازه خالی به "میل" معروف شده است. میل در سال‌های اخیر بارها به سوالاتی که در مورد عملکرد تیمو ورنر (بازیکن آلمانی چلسی) از او پرسیده شده، پاسخ داده است.

میل که حالا ۶۳ ساله شده، دائما مجبور است شرم‌آورترین لحظه دوران حرفه‌ایش را به یاد بیاورد. اما او صبر زیادی دارد و اگر این سوال به روشی مناسب مطرح شود، از پاسخ دادن به آن امتناع نخواهد کرد.

میل می‌گوید: "چند سال پیش با دوست قدیمی‌ام ماتیاس هرگت، مدافع پیشین آلمان غربی به قصابی محل رفته بودیم. خانم مسنی که پشت پیشخوان مغازه بود نان و سوسیس ما را پیچید و وقتی چشمش را بالا آورد با صدای بلند گفت: اوه! او توپ را به تیر دروازه زدی."

"هر باز یک نفر در خیابان اسمم را فریاد می‌زدند و سعی می‌کند به من متلک بیندازد، سعی می‌کنم واکنش نشان ندهم. در کل بعد از این همه مدت واقعا می‌توانم به خودم بخندم. "

"خیلی احمقانه بود. می‌خواستم بازیکنان بایرن را مضحک جلوه دهم سریع‌تر از توپ می‌دویم و کنترلم را از دست دادم. توپ بین پاهایم گیر کرد و ناگهان آن اتفاق افتاد…."

بعد از پخش این صحنه از تلویزیون آلمان، خرابکاری میل "وایرال" شد البته مسلما نه مثل حالا که تصاویر و فیلم‌هایش فورا همه جای اینترنت را بگیرد، بلکه به سبک دهه ۱۹۸۰ میلادی،‌ او تیتر اول رسانه‌های عامه‌پسند شد و هواداران بدون وقفه در مورد فرصتی که از دست داده بود، حرف می‌زدند.

اما حتی آن زمان هم خبر این اتفاق همه جای دنیا پخش شد.

رد شدن از پست YouTube, 1
اجازه نشان دادن محتوای Google YouTube را می دهید؟

این مطلب شامل محتوایی از Google YouTube است. قبل از بارگیری این محتوا از شما اجازه می گیریم، زیرا ممکن است این سایت ها از کوکی ها و یا سایر انواع فن آوری استفاده کنند. می توانید سیاست Google YouTube را درباره کوکی ها و سیاست مربوط به حفظ حریم خصوصی را پیش از موافقت بخوانید. برای دیدن این محتوا روی "موافقت و ادامه"‌کلیک کنید.

توضیح: محتوای مربوط به طرف ثالث ممکن است شامل آگهی باشد

پایان پست YouTube, 1

چند ماه بعد از آن بازی، میل برای دیدن یکی از دوستانش به سان‌فرانسیسکو رفت. یک روز در اتاقش در هتل فرمانت، موقع خوردن همبرگری که سفارش داده بود، تلویزیون را روشن کرد و چشمم به برنامه‌ای افتاد که ویدیوی اتفاقات عجیب دنیای ورزش را پخش می‌کرد.

او می‌گوید: "اول بازیکن بسکتبالی را نشان داد که موقع زدن دانک، سبد را پاره کرد. با دیدن این صحنه خندیدم و گازی به همبرگرم زدم. اما درست در همان لحظه، تصویر خودم موقع شوت کردن به تیر دروازه در مونیخ پخش شد."

چنین شکستی به طور معمول می‌تواند یک بازیکن حرفه‌ای فوتبال - به خصوص مهاجم- را به شخصیتی منزوی تبدیل کند و ممکن است باعث وسواس فکری او نسبت به فرصت‌های گلی که به دست می‌آورد، شود. اما اوضاع برای میل این‌طور نبود.

میل در دوران حرفه‌ایش به خاطر شخصیتش معروف بود. پدرش، بابی اوراق‌چی بود و او بی‌پروایی در کلام و خوش‌مشربی را از او به ارث برده است. او بدون ساق‌بند بازی می‌کرد و اغلب اوقات وقتی دروازه‌بان‌ها می‌خواستند شوت کنند،‌ توپ را از آن‌ها می‌دزید.

آلمانی‌ها یک ضرب‌المثل دارند که می‌توان برای توصیف چنین شخصیتی به کار برد. ترجمه لغوی این ضرب‌المثل "شسته شده با تمامی آب‌ها" است اما اگر بخواهیم بهتر آن را ترجمه کنیم به شخصی اشاره دارد که با"همه راه‌های ممکن برای رسیدن به هدف آشنایی دارد." ولی آنچه نوربرت دیکل، همبازی میل در دورتموند در موردش می‌گوید شاید بهترین توصیف برای شخصیت حیله‌گر او باشد: "او با تمامی فاضلاب‌ها شسته شده است ".

میل همیشه فوتبالیستی با اعتماد به نفس و به عنوان یک مهاجم، بسیار خونسرد بود. او ۱۵ سال در بوندس‌لیگا حضور داشت و بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶ برای تیم‌های بوروسیا مونشن‌گلادباخ، دورتموند و فورتونا دوسلدورف بازی کرد. او در المپیک ۱۹۸۸ برای تیم آلمان غربی بازی کرد. میل همچنین یکی از اعضای تیم ملی آلمان غربی در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا بود، اما از آن جایی که برای تیم فرانس بکن‌باوئر بازی نکرد، خودش را قهرمان جهان نمی‌داند.

میل در ۶۵۶ بازی ۲۵۳ گل زد و به رغم این که قدش فقط ۱۷۶ سانتیمتر بود، پرش‌های فوق‌العاده‌ای داشت و گل‌های زیادی را با ضربه سر وارد دروازه حریفان کرد.

اما بزرگ‌ترین دستاورد او از نگاه خودش، قهرمانی با دورتموند در جام حذفی ۱۹۸۹ آلمان بود. سه سال بعد از آن لحظه عجیب و غریب مقابل بایرن مونیخ، او با یک گل و دو پاس گل موجب پیروزی ۱-۴ دورتموند مقابل وردربرمن شد.

او در رابطه با آماده‌سازی نامتعارف قبل از آن بازی می‌گوید: "سال‌ها بود که ما با دورتموند جمعه‌ها در یک هتل ساحلی تمرین می‌کردیم، قبل از آن مسابقه هم دقیقا همان کار را انجام دادیم. ولی آن بار اوضاع کاملا متفاوت بود."

"در تابستان برهنه‌گراها از آن محل استفاده می‌کردند. ما دروازه‌هایمان را جای خلوتی بردیم و مشغول بازی شدیم. زمین خیلی خوبی بود اما حسابش را بکنید جلوی هتل افراد لخت مشغول آفتاب گرفتن بودند و پشت آن ما برای فینال جام حذفی تمرین می‌کردیم. فکر نکنم آن روز شوت‌های زیادی داخل چارچوب زده شد."

میل خیلی خوب آن روزهای متفاوت را به یاد دارد. او می‌گوید همراه با بقیه بازیکنان دورتموند خودشان را ساعت‌ها در یک رختکن کوچک حبس می‌کردند و در مورد کیک، قهوه و سیگار حرف می‌زدند. یا این که چطور یکی از بازیکنان تیم ملی آلمان در آستانه یکی از بازی‌های دوستانه یک خرگوش زنده را داخل کیف پزشک تیم گذاشت. هنگام بازی آندریاس برمه خودش را به مصدومیت زد و پزشک بالای سر او دوید و وقتی کیفش را باز کرد، خرگوش بیرون پرید.

Frank Mill, pictured with the German national team at the 1988 Olympics

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر، فرانک میل عضو تیم فوتبال آلمان در المپیک ۱۹۸۸. او در این مسابقات برنده مدال برنز شد

او همچنین از حرف زدن در مورد موضوعی جنجالی که بسیاری از فوتبالیست‌های سابق رد می‌کنند، ابایی ندارد: اتهام دوپینگ.

تونی شوماخر، دروازه‌بان سال‌های دور تیم ملی فوتبال آلمان سال ۱۹۸۷ در کتابش "Anpfiff" (آغاز مسابقه) این موضوع را مطرح کرد. او نه تنها راجع به دوپینگ که در مورد رسوایی‌های پیرامون تیم ملی مانند شب‌های بازی پوکر، روسپی‌ها و نوشیدن الکل صحبت کرده است. برای مدتی طولانی بازیکنی دیگری در مورد نظریه شوماخر مبنی بار استفاده غیر اصولی از کاپتاگُن (یک ماده ممنوعه آمفیتامینی که در ابعاد عظیم در سوریه ساخته می‌شد) که در دهه ۱۹۸۰ بوندس‌لیگا معمول بود، صحبت نکرد.

میل می‌گوید: "ورق‌های زیادی از این قرص‌ها در توالت رختکن افتاده بود و شما به راحتی می‌توانستید از آن‌ها استفاده کنید. این موضوع آن موقع خیلی مرسوم بود. دکترها از موضوع خبر داشتند، همین طور مربیان و خیلی‌های دیگر. ولی هیچکسی در موردش حرف نمی‌زد."

"خیلی از بازیکنان تا جایی که از پا بیفتند، از این قرص‌ها مصرف می‌کردند. عواقب استفاده از آن‌ها بلافاصله مشخص نمی‌شد، اما در طولانی مدت اثرشان در بدن خودش را نشان می‌داد."

میل می‌گوید که یک بار از کپتاگون استفاده کرده، هرچند که اشاره نکرد این اتفاق قبل از کدام بازی بوده است: "من در آن بازی دو گل زدم، اما هر کاری در زمین می‌کردم، خسته نمی‌شدم. نیمه شب بود که در خانه‌ام یک شمع را روی قفسه‌ای چوبی روشن کردم. می‌خواستم تکرار برنامه «Aktuelles Sportstudio» (برنامه‌ای که صحنه‌های حساس بازی‌های آن هفته بوندس‌لیگا را مرور می‌کرد) را ببینم."

"کاملا خوابم برد. وقتی که بیدار شدم، دیدم خانه آتش گرفته است (شمع موجب آتش گرفتن قفسه چوبی شده بود) ولی خوشبختانه درست به موقع برای خاموش کردن آتش از خواب بلند شده بودم. با خودم گفتم، پسر نزدیک بود خودت را وسط شعله‌ها بفرستی. به همین دلیل هم دیگر جرات نکردم که سراغ کپتاگون بروم."

این دومین باری بود که میل هنگام تماشای تلویزیون اتفاق ویژه‌ای را تجربه کرد؛ یک بار در خانه و بار دیگر در سان ‌فرانسیسکو بود.

رسانه‌های آلمان هنوز هم وقتی موقعیتی را جلوی دروازه خالی از دست می‌دهد، به او تلفن می‌زنند، اما او هنوز هم حرف‌های مهم‌تری عهم دارد، صحبت‌هایی در مورد آن نسل فوتبال که به نظر می‌رسد هزاران کیلومتر با بازیکنان امروزی تفاوت دارند.