جهان, ایران, خاورمیانه

رابطه‌ تهران-باکو در درون پارادایم «شرق‌محور» ایران

سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به آذربایجان را می‌توان تلاشی برای کاستن از تنش‌های ملی‌گرایانه و توسعه‌ روابط دو کشور، بر اساس پارادایم شرق‌محور وغرب‌ستیز جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.

31.12.2021 - به‌روز رسان : 03.01.2022
رابطه‌ تهران-باکو در درون پارادایم «شرق‌محور» ایران

استانبول/*دکتر میثم بادامچی/خبرگزاری آناتولی

حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران هفته گذشته به باكو سفر و با رئيس‌جمهور، وزیر امور خارجه و رئيس مجلس جمهوری آذربایجان دیدار و گفت‌وگو کرد. او سپس راجع به این سفر در توئیترش نوشت: «درسفر رسمی به باکو، بر فصل نو‌ینی از مناسبات توافق شد. در دیدار صمیمانه با آقای الهام علی‌‌یف بخوبی نقشه راه روابط ترسیم شد....اولویت سیاست همسایگی در دستور کارست.»

پیشتر عباس موسوی، سفیر ایران در باکو از دو دیدار 3.5 ساعته امیرعبداللهیان با الهام علی‌اف، رئيس‌جمهور آذربایجان خبر داده و مذاکرات طرفین را حاکی از اراده جدی «برای عبور از تنش‌های مصنوعی اخیر» دانسته بود. اشاره موسوی به تنش میان دو کشور در آستانه اولین سالگرد آزادسازی قره‌باغ و بازداشت و سپس آزادشدن برخی رانندگان کامیون ایرانی در مسیر ایران-ایروان بود.

جیحون بایراموف، وزیر امور خارجه‌ جمهوری آذربایجان هم با انتشار تصاویر دیدارش با امیرعبداللهیان نوشت که کشورش از«هیچ تلاشی برای تقویت روابط» با جمهوری اسلامی ایران «با هدف تضمین صلح و ثبات در منطقه» دریغ نخواهد کرد.

موسوی در توئیت دیگری در 18 دسامبر هم از گشایش کریدور تجاری سخن گفت که قرار است ایران را از مسیر زمینی آذربایجان-گرجستان به دریای سیاه (و از آنجا با کشتی به اروپا) متصل کند و به این ترتیب «خلیج فارس» و «اقیانوس هند» را به این دریا پیوند زند. وی تصویری از ارسال محموله‌های تجاری از پاکستان به ترکیه از مسیر ایران منتشر کرد و نوشت: «بعد از احیای کریدور اکو (پاکستان، ایران و ترکیه ) و نیز راه‌اندازی آزمایشی کریدور جهانی شمال-جنوب ( فنلاند، روسیه، آذربایجان، ایران ، خلیج فارس و هند) این هفته شاهد فعال شدن کریدور جدید ( ایران، آذربایجان، گرجستان، دریای سیاه و اروپا) خواهیم بود.»

خبر مربوط احیای کریدور ترانزیتی میان پاکستان، ایران و ترکیه (به‌عنوان سه بنیانگذار اصلی سازمان همکاری اقتصادی وعمران منطقه‌ای اکو) در ماه‌های گذشته، در بحبوحه اخبار بالا گرفتن تنش تهران-باکو و رزمایش‌های نظامی کشورها در اطراف مرزهای یکدیگر تاحدی گم شده بود.

- سیاست خارجی شرق‌محور؛ همکاری منطقه‌ای بدون حضور ناتو

ریشه‌ این کاهش تنش میان ایران وآذربایجان تاحدودی به دیدار ابراهیم رئیسی با رجب طیب اردوغان و الهام علی‌اف در حاشیه‌ اجلاس اکو در عشق‌آباد در اواخر نوامبر بازمی‌گردد. به نوشته مقام‌های ارشد وزارت خارجه‌ ایران، رئیسی و اردوغان در آن دیدار درباره توسعه‌ مناسبات و «رفع برخی موانع» گفت‌وگو و‌ توافق کرده‌اند. رئیسی در حاشیه‌ همان اجلاس با علی‌اف هم دیدار کرد و قراردادی سه‌جانبه سوآپ گاز از ترکمنستان به آذربایجان از خاک ایران میان تهران، باکو و عشق‌آباد به امضا رسید؛ طبق این قرارداد قرار است سالانه 1.5 تا 2 میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان از ایران به آذربایجان صادر شود و تهران هم حق ترانزیت را دریافت کند.

حضور رئیسی در اجلاس اکو در ترکمنستان دومین سفر خارجی او به شمار می‌رود. سفر نخست، به تاجیکستان بود که طی آن ایران رسما از عضو ناظر به عضو اصلی سازمان منطقه‌ای شانگهای تبدیل شد. این پیمان در سال 1996 توسط چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان و با هدف ایجاد موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه تشکیل شد. بنابراین شانگهای را باید «اتحادی شرق‌محور در برابر غر‌بگرایی در سیاست خارجی» دانست. ایران در 17 سپتامبر 2021 و در پایان اجلاس بیست‌ویکم این نهاد در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان رسماً عضو اصلی آن شد.

همزمان مقام‌های ایران منطقه‌گرایی و توسعه‌ روابط با همسایگان را سیاست راهبردی دولت رئیسی خوانده‌اند. با این وجود اگر مناسبات ایران با کشورهای ترک (به‌ویژه آذربایجان و ترکیه) را با کشورهای دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس (مشخصا عربستان سعودی) مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که نوع رابطه متفاوت است. تنش‌ میان ایران و جهان عرب پس از بهار عربی و جنگ‌های سوریه و یمن به موضوعی ذاتی و بنیادی بدل شده است که به راحتی قابل رفع نیست؛ این درحالی است که تنش میان ایران با کشورهای ترک هرچند گاهی اوقات در سطح لفظی بالا گرفته (مانند تنش اوایل پاییز با ترکیه و آذربایجان بر سر کریدور زنگزور یا شعرخوانی اردوغان درباره ارس)، ولی عمدتا مدیریت شده است.

مقام‌های ایران و ترکیه مرتب در بالاترین سطوح به کشورهای یکدیگر سفر و با هم دیدار می‌کنند، ولی مثلا تصور سفر پادشاه یا ولیعهد یا حتی وزیر امور خارجه‌ عربستان سعودی به تهران این روزها بعید به نظر می‌رسد. در روزهای گذشته امیرعبداللهیان با فیصل بن فرحان، همتای عربستانی خود در حاشیه نشست وزیران خارجه سازمان همکاری اسلامی در اسلام‌آباد دیداری «کوتاه» داشت، ولی طرفین هنوز در یمن در جنگی خانمان‌سوز به سرمی‌برند و شکستن یخ روابط میان آنها (حتی اگر اصولا در دستورکارشان باشد) بسیار کند انجام می‌شود.

دلیل اصلی این تفاوت رویکرد تاحدی به نوع رابطه‌ جمهوری ترکیه و عربستان سعودی با غرب برمی‌گردد. گرایش اسلامگرایانه حزب عدالت و توسعه ترکیه و رویکرد انتقادی آن در قبال ایالات متحده آمریکا و غرب، برخلاف بسیاری از کشورهای عضو «شورای همکاری خلیج فارس» و بیش از همه عربستان سعودی، امری است که مقام‌های جمهوری اسلامی ایران را خوش می‌آید.

تایید دیگری بر نگاه به شرق به‌عنوان مبنای رابطه‌ دولت رئیسی با جمهوری آذربایجان، سخنان امیرعبداللهیان در مورد فرمول 3+3 در دیدار با بایراموف است که پیشتر توسط اردوغان مطرح شده بود. عبداللهیان گفته بود کشورهای منطقه (منظورش ایران، ترکیه ، آذربایجان، پاکستان و غیره است) باید مسائل محلی را «خودشان و بدون دخالت خارجی» حل کنند. او از ترکیب 3+3 (آذربایجان، ارمنستان، گرجستان + روسیه، ترکیه، ایران) به‌عنوان فرمولی نام برده بود که «به ثبات و صلح در منطقه» کمک می‌کند و همزمان «امکان مداخله خارجی» (لابد غرب و ناتو و آمریکا و فرانسه) در قفقاز جنوبی را کاهش می‌دهد ویا به حداقل می‌رساند.

- نه غرب‌ستیزی، نه ملی‌گرایی افراطی

غرب‌ستیزی را می‌توان به اشکال مختلفی نقد کرد، بدون آنکه دچار افراط و تفریط شد. یکی از نمونه‌های نقد غرب‌ستیزی گفتار متاخری از محمدرضا نیکفر، اندیشمند ایرانی است. از دیدگاه او، غرب‌ستیزی جمهوری اسلامی یک نگرش «هویت‌محورِ ذات‌باور» است؛ «یعنی معتقد است غرب ذاتی پایدار دارد که کل هویت آن را تعیین می‌کند. طبق نگرش مذکور، این هویت بنا بر آن ذات، در تقابل ماهوی با شرق است، یا کلاً با هر مردمی و فرهنگی که با غرب هم‌ذات نباشد.» بر این اساس است که این نگرش، ستیز خود را با غرب توجیه می‌کند.

به تعبیر نیکفر، «ریشه‌ این نگاه غرب‌ستیز از جهاتی در اندیشه‌ خود روشنفکران غربی منتقد غرب و حتی کسانی چون ادوارد سعید را هم می‌توان یافت». او رویکردهایی مانند «یکپارچه‌کردن، سیاه-سفیدکردن، تعمیم‌های بی‌جا دادن، ساختارها و عوامل داخلی را ندیدن، تاریخ را به‌صورت گزینشی مطالعه‌کردن، تفکیک دقیق نکردن میان روندها و پیامدهای مختلف عصر جدید و مدرنیته، از نقد مذهب و تاریک‌اندیشی غفلت‌کردن، ریشه‌های استبداد و امکان‌های مختلف بازتولید آن را ندیدن، از نقد فرهنگ خودی سرباز‌زدن، از همبستگی با محرومان به مدارا با جهل رسیدن، واکنش غریزی را بر آگاهی ترجیح‌دادن‌، شوراندن، اما پیامدهای تخریب را ندیدن» را ناشی از غرب‌ستیزی یکجانبه‌گرایانه می‌داند که اساس سیاست خارجی دولت رئیسی و کل جمهوری اسلامی را نیز تشکیل می‌دهد.

همین غرب‌ستیزی سبب شده است الگوی رابطه‌ تهران و باکو و کشورهای تر‌ک‌زبان برای «نظام» جمهوری اسلامی با مدل محبوب ملی‌گرایان افراطی برای رابطه با آذربایجان زاویه داشته باشد. در بحبوحه‌ سالگرد جنگ دوم قره‌باغ که تنش میان تهران و باکو هم بالا گرفت، برخی از ناسیونالیست‌های ایرانی به بهانه حراست از ایرانیت، بر تاسیس کریدور ارمنستان، گرجستان، دریای سیاه برای دورزدن مسیر تجاری ایران و جمهوری آذربایجان تاکید داشتند. کریدوری که اگر هم تاسیس شود، به دلیل شرایط جغرافیایی صعب‌العبور ارمنستان و اهمیت رابطه با آذربایجان، هرگز جای کریدور ایران آذربایجان را نمی‌گیرد. برخی جریان‌های پان‌ایرانیستی می‌کوشند برای تحقیر کشور آذربایجان از عنوان «جمهوری باکو» استفاده کنند. بخشی از آنها نیز معتقدند ایران باید در استان سیونیک (جنوب ارمنستان) پایگاه نظامی تاسیس کند.

در هنگامه‌ نبرد دوم قره‌باغ در سال 1399 نیز دکتر کاوه بیات، مورخ و ناسیونالیست ایرانی طی مقاله‌ای با عنوان «ایران و مناقشه قره‌باغ»، این ادعای همیشگی برخی فربه‌‌ملی‌گرایان که اسم جمهوری آذربایجان «جعلی» است و در اصل «اران» بوده، را با تکیه بر خوانشی خاص از تاریخ ایران تکرار کرد. او در ادامه، جمهوری اسلامی را به انفعال و خالی کردن میدان در قره‌باغ در برابر برنامه‌های «پان‌ترکی» ترکیه برای اتصال «اران» به سرزمین موهوم «توران» متهم کرد.

این طیف از ناسیونالیست‌های ایرانی، حکومت جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند که از منطقه قره‌باغ و قفقاز منفک‌شده، در حاشیه نشسته و در عمل عرصه را برای مداخله ترکیه باز گذاشته است؛ به گفته خودشان «ایران [در مورد وضعیت قفقاز] مقصر است، اما نه به دلیل مداخله در مناقشاتی از این دست، بلکه به دلیل عدم مداخله.» از این رو، می‌توان گفت که الگوی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با آذربایجان و ترکیه با گرایش ملی‌گرایان افراطی متفاوت است. خلاصه اینکه؛ در سیاست خارجی نه غرب‌ستیزی جواب می‌دهد و نه ملی‌گرایی افراطی، چه از نوع اکثریت ویا اقلیت.

*میثم بادامچی، پژوهشگر فلسفه سیاسی در دانشگاه «لایدن» هلند و دارای دکترای فلسفه سیاسی از دانشگاه لوئیس رم در ایتالیا است.

*نکات مندرج در این نوشته بیانگر دیدگاه نویسنده است و الزاما به معنی رویکرد خبرگزاری آناتولی نیست.

خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانه‌ای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!