استانبول/ دکتر عبدالصبور فخری/ خبرگزاری آناتولی
جنبش طالبان از زمان ظهور بهعنوان گروهی شبهنظامی، تا اکنون که بر قدرت سياسی در افغانستان تکیه زده، راهی پرپیچ وخم و طولانی را پيموده است. این گروه امروز با چالشهای بزرگی در عرصه زمامداری مواجه است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
1- عبور از فضای جنگ و خشونت
افغانستان از چهار دهه پیش تا کنون شاهد جنگ بوده است. دو نسل با روحيه و فرهنگ جنگ و حذف و کشتن بزرگ شده است. رهایی نسلها از اين روحيه کاری بس دشوار است. هرچند طالبان بر قدرت تکيه زده، امارت اسلامی را تشکيل داده و نظام جمهوری را سرنگون کرده است، ولی بقايای حکومت سابق در داخل و خارج برای شکست این گروه میکوشند و کشورهای مختلفی را به حمايت از خويش فرامیخوانند. آنها (حامیان مسلح نظام سابق) به روستاها و درههای دوردست پناه برده و مترصد گرفتن انتقام از طالبان هستند. رهبران سياسی نظام جمهوری از روابط سياسی گسترده خارجی نیز برخوردارند و اجازه نخواهند داد امارت اسلامی به راحتی حکومت کند. اين يک چالش مهم برای امارت اسلامی است. روحیه جنگ و انتقامجویی اعضای طالبان هم کمتر از دیگران نیست و رهایی آنها از روحیه جنگی دشوار است.
2- کسب رضايت مردم
کسب رضايت ملت یکی از چالشهای مهم طالبان است. این گروه با اشغالگران آمريکایی میجنگید، ولی امروز تبدیل به قدرت حاکم شده است. طالبان قبل از پیروزی به ملت پاسخگو نبودند، اما اکنون باید برای رفاه و آسایش مردم برنامهریزی و رضایت آنها را جلب کنند. اگر طالبان موفق به این امر نشود، مردم فوج فوج روانه کشورهای دیگر میشوند و یا بار دیگر برای مقاومت به مبارزه مسلحانه روی خواهند آورد. رسیدگی به فقر و مهیا ساختن زندگی آبرومند از اساسیترین وظایف حکومت است. امارت اسلامی برای جلب رضایت ملت و رفع مشکلات معیشتی، باید تمام کارمندان دولتی را به ادارات فراخواند و کشورهای مختلف را به سرمایهگذاری در افغانستان دعوت و کارآفرینی کند. کارکنان دولت افغانستان در دوره حاکمیت طالبان هنوز حقوق ماهانه خود را دریافت نکردهاند که باعث فقر گسترده در جامعه شده است و اگر به این معضل رسیدگی نشود شاید فاجعه انسانی رخ دهد.
3- مسئله زنان
زنان نیمی از جامعه افغانستان را تشکیل میدهند و حق دارند که در تشکیلات دولتی سهیم باشند. بسیاری از زنان ما نانآور خانواده هستند. حقوق زن در جهان امروز غیرقابل انکار محسوب میشود، اما امارت اسلامی در کابینه خویش جایی برای زنان قایل نشده و سیاست این گروه در مورد حضور و کار زنان در پستهای پایین نیز مبهم است. محرومیت زنان از حقوق شهروندی مطابق فرهنگ جهانی میتواند برای امارت اسلامی دردسرساز باشد. طالبان باید تفسیر خود درباره زنان را تغییر دهد و حداقل با کشورهای اسلامی همسایه همگام شود. زنان افغانستان باید از حق اشتغال در کارهای دولتی و فعالیت در دانشگاه ها، وزارتخانهها و پارلمان و غیره برخوردار باشند وگرنه آنها آرام نخواهند نشست و دست به تظاهرات گسترده خواهند زد و پشتیبانی کشورهای غربی را نیز جلب خواهند کرد که برای امارت اسلامی چالش بزرگی خواهد بود.
4- احزاب سياسی
تعدد احزاب از اصول غیرقابل انکار جوامع امروزی است و هیچ کشوری از جمله افغانستان را نمیتوان یافت که مردم آن حامی و پیرو احزاب و گروههای سیاسی مختلف نباشند. طی بیست سال گذشته دهها حزب و گروه در حاکمیت افغانستان شریک بودند و با آمدن امارت اسلامی جایگاه خویش را از دست دادهاند. رهبران این احزاب آرام نخواهند نشست و با استفاده از روابط نزدیک خود با دولتهای مقتدر جهان، امارت اسلامی را به چالش خواهند کشید. هم اکنون نیز برخی از کشورهای دور و نزدیک در پی آنند که گروههای سیاسی مخالف طالبان را مسلح سازند و دوباره وارد افغانستان کنند. برای حکومت طالبان که از امکانات اقتصادی کافی برخوردار نیست، مقابله با این چالش بسیار دشوار خواهد بود.
5- چالشهای قومی و نژادی
جنبش طالبان، گروهی ایدئولوژیک و در عین حال متکی به قوم پشتون است. رهبران و بزرگان دیگر اقوام افغانستان هنوز مکانی در صفوف طالبان پیدا نکردهاند. هم اکنون در کابینه امارت اسلامی تنها سه پست به غیرپشتونها اختصاص یافته است. تنها افراد اندکی که در میان قوم و نژاد خود جایگاه مهمی نداشتهاند به طالبان پیوستهاند، نه اینکه به افکار و مرام این گروه معتقد باشند. طالبان برای آنکه بتواند اقوام و نژادهای گوناگون افغانستان را به سوی خود جلب کند به کار و تلاش حکیمانه نیاز دارند.
6- زمامداری خوب و نداشتن کادر مناسب
چالش دیگر نظام طالبان، نداشتن کادر فنی و کارآمد برای مدیریت ادارات دولتی افغانستان است. کادر ادارات را نمیشود از خارج وارد کرد. طی چند ماه گذشته نظام دولتی در افغانستان تقریبا فلج شده است، چون تنها قاری صاحبان و ملاصاحبان بر کرسی مدیریت وزارتخانهها و ادارات دولتی نشستهاند. ادامه این وضع، فساد را در افغانستان فربه و نظام اداری را فلج میسازد. طالبان باید طبق اصلی قرآنی «فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون»، متخصصان و کارشناسان را در جاهای تخصصی به کار بگمارد تا امور به درستی سامان یابد.
7- مواد مخدر و معتادان
کشت، تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان یکی دیگر از چالشهایی است که نظام طالبان را به مخاطره خواهد افکند. این تجارت سیاه باعث شده است که حدود 9 درصد از جمعیت 35 میلیونی افغانستان به مواد مخدر مبتلا باشند و چنانچه تدبیری اندیشیده نشود، شمارشان افزون خواهد شد که دردسر بزرگی برای دولت خواهند بود. جامعه جهانی نیز در برابر معضل مواد مخدر در افغانستان سکوت نخواهد کرد. حکومت فاسد اشرف غنی برای رفع این معضل هیچ کار مفیدی انجام نداد و هر روز، شمار معتادان بیشتر میشد. این معضل برای امارت اسلامی به میراث مانده است که اگر نتواند بر آن فایق آید، فرقی میان این گروه و نظام فاسد اشرف غنی نخواهد بود.
8- آزادی بيان
یکی از دستاوردهای حکومت سابق افغانستان طی بیست سال گذشته آزادی بیان بود و صدها شبکه تلویزیونی و روزنامه و مجله در این کشور فعالیت میکردند. حامد کرزی، رئیسجمهور اسبق افغانستان برای آزادی بیان و رسانه اهمیت زیادی قائل بود و در این راه کامیاب شد، اما در دوره اشرف غنی شاهد افول آنها بودیم و منتقدین رسانهای دولت و همچنین شماری از علما، اندیشمندان و خبرنگاران، توسط دستگاه امنیتی مورد سوءقصد قرار گرفتند. اگر طالبان بخواهد راه اشرف غنی را ادامه دهد، اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد. امارت اسلامی نباید با سانسور رسانهها برای خود اسباب بدنامی بیشتر و فشارهای خارجی را فراهم سازد.
9- گروههای تندرو
طی ده سال گذشته علاوه بر طالبان و حقانیها، گروههای تندرو دیگری مانند داعش و غیره نیز در افغانستان ظهور یافتهاند. هرچند طالبان موفق شده است جنگجویان داعش را در شرق افغانستان سرکوب کند، اما آنها به مناطق دیگر این کشور گریختهاند و امکان دارد که توسط قدرتهای خارجی دوباره تقویت شوند. آیا امارت اسلامی قادر خواهد بود که با امثال داعش مقابله کند و نگذارد که بار دیگر افغانستان بستر تندروها شود؟ آینده به این پرسش پاسخ خواهد داد. به هرحال مقابله با این پدیده یک چالش بالفعل وبالقوه برای امارت اسلامی به شمار میرود.
10- مهاجرت
میلیونها شهروند افغانستان امروزه در داخل و خارج از کشور آواره و مهاجر هستند، سیل مهاجرت مردم افغانستان ادامه دارد. فقط در هفته نخست حاکمیت طالبان بیش از یکصد هزار نفر از افغانستان گریختند. هم اکنون هم صدها هزار خانوار برای فرار از کشور لحظهشماری میکنند. پاکستان، ایران، ترکیه و کشورهای آسیای میانه از حضور پرتعداد مهاجرین غیرقانونی افغان رنج میبرند. بیشتر نخبگان افغانستان از ترس طالبان هجرت کردهاند. از این رو، جبهه مقابل امارت اسلامی تقویت و از پرستیج و آبروی این گروه در نزد جهانیان کاسته میشود.
11- فرار سرمایهها
فرار سرمایه، همزاد مهاجرت به شمار میرود. صدها میلیارد دلار از اموال مردم افغانستان در خارج سرمایهگذاری شده است. گروگانگیریهای هدفمند و به قصد ربودن اموال مردم و کشتن تجار باعث فرار سرمایه و سرمایهداران از افغانستان شده است. بنده خود از یک منبع موثق شنیدم که مردم از طریق صرافیهای هرات بیش از 5 میلیارد دلار را از افغانستان خارج و در ترکیه سرمایهگذاری کردهاند. بازگرداندن این سرمایه هنگفت به زیرکی و تدبیر دقیق امارت اسلامی نیاز دارد. انجام این ماموریت مهم زمانی مستلزم برقراری امنیت کامل در افغانستان است تا مردم نسبت به فرزندان و سرمایه مادی خود احساس خطر نکنند.
12- تقسيم قدرت
گروه طالبان از دو جریان کلان قندهاری و شبکه حقانی تشکیل شده است و سیستم تقسیم قدرت در میان آنها خالی از اشکال نیست. این دو جریان هم اکنون مناصب اصلی دولتی افغانستان را بین خود تقسیم کرده و باعث رضایتی اقوام و دیگر مناطق کشور شدهاند. پیش از سقوط کابل، با یکی از رهبران غیرپشتون طالبان دیدار کردم. او نیز از انحصارطلبی رهبران قندهاری شکوه داشت و آنها را شدیدا به خودمحوری متهم میکرد. استمرار این وضعیت، برای حکام امارت اسلامی خطرناک خواهد بود و باید تدبیر جدیدی بیاندیشند.
13- عدم مقبولیت جهانی
با این سیاستی که امارت اسلامی در افغانستان دنبال میکند، مشکل مینماید که بتواند از سوی دیگر کشورها به رسمیت شناخته شود. طالبان در دوره نخست حاکمیت خود نتوانست از همراهی جامعه بینالمللی برخوردار شود که به سقوط این گروه منجر شد. راهی که اکنون در پیش گرفتهاند چندان تفاوتی با دور نخست آنها ندارد. امارت اسلامی اگر بخواهد توسط دیگر کشورها به رسمیت شناخته شود، منزوی نشود و بار دیگر شکست نخورد، لازم است در سیاست عملی و تفسیر خود از زمامداری اصلاحاتی را ایجاد کند.
14- قانون اساسی
امارت اسلامی قانون اساسی موجود که در عهد حامد کرزی تصویب شد را قبول ندارد و متن دیگری را هم تهیه نکرده است. در حکومت بدون قانون اساسی، امور کشور طبق سلیقه زمامداران پیش میرود، آنارشیسم به وجود میآید و اسباب نارضایتی بیشتر مردم را فراهم میکند. یک قانون بد از بیقانونی بهتر است. بنابراین کنشگران امارت اسلامی بایستی اجرای قانون اساسی کنونی را ادامه دهند و درصورت تمایل کمیسیونی برای بازنگری و ایجاد تغییر در آن، تشکیل دهند. این کار ظرف شش ماه امکانپذیر است.
15- دخالتهای خارجی
ایالات متحده سالانه میلیاردها دلار به افغانستان کمک میکرد ولی سود آن عاید رقبای واشنگتن میشد. از این رو معلوم است که آمریکا پس از خروج نیروهایش از افغانستان روش دیگری را در پیش خواهد گرفت و حضور خود در این کشور را از طریق اقدامات استخباراتی مانند خرید افراد و گماردن مخفیانه آنها در دستگاههای دولتی پیش خواهد برد. بنابراین، مداخله بیگانگان، بهویژه آمریکا در امور داخلی افغانستان ادامه خواهد یافت. چه بسا، گروههای تروریستی نیز تقویت و باعث افزایش اختلاف در درون دولت شوند.
نتیجهگیری
اگر حکام امارت اسلامی خواهان بقای خود و بهروزی و رفاه مردم افغانستان، امنیت کشور، بازگشت سرمایه و نخبگان ملی و همکاری جامعه جهانی هستند، باید در سیاستهایشان تجدیدنظر کنند و به جای خشونت، فشار، محدودیت و حذف و انحصارطلبی، راه گفتوگو و مصالحه و همکاری با تمام احزاب و گروهها و اقوام و سیاستمداران مخالف و موافق را در پیش گیرند تا بتوانند نظامی فراگیر و مستحکم را بنیان گذاری کنند.
[دکتر عبدالصبور فخری، استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه کابل و معاون بخش اسلامی و عربی وزارت معارف افغانستان بوده است.]
*نکات مندرج در این مقاله، بیانگر دیدگاه نویسنده است و الزاما بازتاب رویکرد خبرگزاری آناتولی نیست.
خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانهای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!