close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

از روان‌شناس بپرس؛ الگوی رابطه بالغ کدام است؟

۱۹ خرداد ۱۴۰۰
از روان‌شناس بپرسید
خواندن در ۶ دقیقه

آیدا قجر

هر هفته، ساعت هشت و ۳۰ دقیقه شب به وقت ایران، «شهرزاد پورعبدالله»، روان‌درمان‌گر در گفت‌وگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایران‌وایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت می‌کند.
طی هفته‌های گذشته به الگوهای مختلفی از روابط پرداختیم تا بلکه با شناخت آن‌ها بتوانیم خودمان را در هر رابطه‌ای که هستیم، پیدا کنیم. این هفته به سه الگوی پایانی روابط رسیده‌ایم.

تاکنون درباره الگوهایی از رابطه صحبت کرده‌ایم که درباره «هویتیابی» یا «نیاز»، «از پیشنوشته شده» یا «صمیمی» و «امن» هستند و هم‌چنین به روابطی پرداختیم که از الگوهایی برای «التیام‌» یا «تجربه» پیروی می‌کنند. الگوهای رابطهبرای وقتگذرانی، از جمله روابط آن‌لاین را هم به بحث گذاشتیم.

در آخرین الگوهای روابط، سه الگوی مشخص را معرفی می‌کنیم: الگوهایی که «انتقالی» توصیف می‌شوند، «بالغ» هستند و آن‌هایی که «تنهایی» را ترجیح می‌دهند.

در ادامه خلاصه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

با روابط «انتقالی» شروع کنیم؛ این الگوی رابطه چه ویژگی‌هایی دارد؟

  • این الگوی رابطه در بسیاری از مراجعه‌کنندگان دیده می‌شود که وقتی در خطر پایان رابطه قرار می‌گیرند، به ما مراجعه می‌کنند. در این نوع روابط، در کنار علاقه، تنش‌های مختلفی وجود دارد. بسیاری از اوقات ما بدون آن‌که متوجه باشیم، ویژگی‌ها و تعاریفی را به طرف مقابل‌مان نسبت می‌دهیم که واقعی نیستند. دلیل رفتار ما این است که تجربه‌ای را که با فرد دیگری داشته‌ایم، ویژگی‌های آن فرد، احساس‌هایی به ما داده‌اند که ما احساسات‌مان را با خودمان به این رابطه منتقل کرده‌ایم. ویژگی‌هایی که ما از گذشته به رابطه فعلی منتقل می‌کنیم، می‌توانند مربوط به والدین، شرایط و محیط رشد ما باشند یا افرادی که با آن‌ها در رابطه عاطفی بوده‌ایم. در رابطه جدید، شرایط و طرف مقابل ما فرق کرده است اما ما رفتار طرف مقابل را با سیستم تجربه‌ زیسته خود ترجمه می‌کنیم؛ مثلا شما مادری داشته‌اید که کنترل‌گر بوده است. شریک عاطفی‌تان از شما می‌پرسد که چه زمانی به خانه می‌رسی؟ ناگهان احساس می‌کنید همان احساس شما در رفتار کنترل‌گرایانه مادرتان بیدار می‌شود و شریک خود را کنترل‌گر توصیف می‌کنید و پاسخی که به سوال او می‌دهید، تنش ایجاد می‌کند. اگر ما متوجه نباشیم که گذشته چه تاثیری در روابط فعلی ما دارد، روابط‌‌‌‌‌مان به تنش کشیده می‌شود. وقتی گذشته مرتب با حال شما تداخل پیدا می‌کند و رابطه‌‌تان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بهتر است تراپی انجام شود تا متوجه شوید چه چیزهایی را از گذشته با خودتان حمل کرده‌اید.

این انتقال حس که خودآگاه اتفاق نمی‌افتد، چه طور باید متوجه شد که این انتقال رخ داده است و باید به تراپیست مراجعه کرد؟

  • خود افراد متوجه نمی‌شوند و بیشتر شدن میزان تنش‌ها است که آن‌ها را به سمت تراپی هدایت می‌کند. مشاور همیشه گذاری به گذشته افراد دارد تا متوجه شود که چه چیزهایی را با خود حمل کرده است. گاهی هم اطرافیان به افراد می‌گویند که رفتارهایشان را تکرار می‌کنند. وقتی تنش‌ها مدام تکرار می‌شوند، بهتر است افراد به تراپیست مراجعه کنند.

الگوی دیگر رابطه را می‌توانیم امن‌ترین و مناسب‌ترین نوع رابطه توصیف کنیم. این رابطه امن چه ویژگی‌هایی دارد؟

  • در واقع، روابط بالغانه است که بر اساس تفکر و تعلق است. این نوع رابطه می‌تواند بین افرادی باشد که از جوانی با هم رابطه داشته و کنار هم رشد کرده و مثلا به ۴۰ سالگی رسیده‌اند. یا افرادی که به این سن رسیده‌اند و تجربه‌های پیشین دید آن‌ها را بالغ کرده است. در این نوع رابطه، افراد کمبودهایی را جبران یا هویتی کسب نمی‌کنند. افراد می‌دانند که چه می‌خواهند و در خیلی اوقات از نظر فکری مستقل هستند و اجازه نمی‌دهند نظر طرف مقابل تعریفی از خودشان به آن‌ها بدهد. افراد خودشان را می‌شناسند. در این مدل رابطه، امنیت بیشتر است و افراد احساس امنیت درونی می‌کنند. رشد و پیشرفت طرف مقابل احساس ناامنی به آن‌ها نمی‌دهد. آن‌ها می‌دانند چه جایگاهی در زندگی طرف مقابل دارند. یاد گرفته‌اند که با هم مدارا کنند. منظور ایثار کردن و قربانی شدن نیست بلکه مدارا این است که شما بتوانید خودتان را جای طرف مقابل هم بگذارید. در این روابط، افراد هم‌دیگر را تشویق می‌کنند و حامی هم هستند. با هم بودن باعث رشد هر دو طرف می‌شود و انگار رابطه تضمین‌ شده است. از طرف دیگر، کسی در این نوع رابطه احساس نمی‌کند نردبان بالا رفتن دیگری شده است.

هر رابطه‌ای می‌تواند به جدایی بیانجامد. در این مدل روابط که همه‌چیز امن است، چرا جدایی اتفاق می‌افتد؟

  • به هر حال، هر رابطه‌ای می‌تواند به جدایی بیانجامد. اما مثلا ممکن است یک طرف بخواهد بچه‌دار شود و طرف مقابل نخواهد. این اختلاف به رسمیت شناخته می‌شود و راحت‌تر هم جدا می‌شوند؛ یعنی ممکن است به توافق نرسیده باشند ولی به معنای آزار در رابطه نیست. بعضی اوقات مهاجرت باعث جدایی می‌شود که هر طرف تصمیم دیگری برای آینده‌اش گرفته باشد. دو طرف به این نتیجه می‌رسند که آزادی طرف مقابل را برای رفتن از رابطه هم به رسمیت می‌شناسند.

در واقع، جدایی در این نوع رابطه می‌تواند هزینه روانی کم‌تری برای طرفین داشته باشد.

  • بله، جنگ و دعوا نیست. بعضی اوقات طلاق‌ها هم بسیار دوستانه رخ می‌دهند. از طرفی شما آن‌قدر در این رابطه بده بستان برابری داشته‌اید که راحت‌تر می‌توانید از رابطه‌ای که در آن حس مثبت داشته‌اید، خارج شوید. امکان بهتر ساختن رابطه بعدی هم بیشتر است.

و الگوی آخر، تنها زیستن است؛ افرادی که انتخاب می‌کنند وارد رابطه نشوند و زندگی خود را تنهایی ادامه دهند.

  • تنها زیستن گونه‌ای از زندگی کردن است. ممکن است خیلی‌ها فکر کنند که چرا این فرد تنها زندگی می‌کند. دلایل او می‌توانند قانع‌کننده باشند. بعضی اوقات افراد در دوران گذار زندگی هستند؛ از رابطه‌ای خارج شده‌، مهاجرت کرده یا خانواده خود را از دست داده‌اند. این افراد ترجیح می‌دهند این پروسه را تنهایی طی کنند و وقتی آمادگی ورود به رابطه را پیدا کردند، وارد رابطه می‌شوند. یا افرادی که با والدین زندگی می‌کرده و به تازگی مستقل شده‌اند و می‌خواهند مدتی زندگی تنهایی را تجربه کنند. اما مواقعی هست که افراد می‌ترسند وارد رابطه‌ای شوند. این افراد بیشتر از تجربه آسیب‌هایی که در گذشته داشته‌اند، هراس دارند. خیانت، غفلت، کنترل، رها شدن را تجربه کرده‌‌اند و از تکرار این آسیب‌ها می‌ترسند. اگر دلیل تنها زیستن علی‌رغم علاقه به وجود یک شریک عاطفی، ترس است، باید به تراپیست مراجعه کرد. اما افرادی هم هستند که آگاهانه تنها زیستن را انتخاب می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند زمان‌شان دست خودشان باشد و آن‌قدر مشغله دارند که وقت برای دیگری ندارند. افسرده و نگران نیستند و لذت هم می‌برند. این افراد ترجیح می‌دهند مسوولیت دیگری را نداشته باشند. خب اگر انتخاب آگاهانه باشد، مشکلی وجود ندارد و معالجه نیاز ندارند. به آن‌ها توصیه می‌شود که یک شبکه حمایتی از دوستان داشته باشند که کنار آن‌ها باشند؛ به ویژه در شرایط خاص.

در این تنها زیستن ممکن است عادت هم دخیل باشد؟

  • واقعیت این است که اگر سال‌های زیادی تنها زندگی کرده باشید، عادت ندارید خودتان را با کسی تطبیق بدهید. هرچه‌قدر بیشتر تنها زندگی کرده باشید، تطبیق سخت‌تر خواهد بود. در واقع در نظر نگرفتن دیگری عادت شده است چون کسی وجود نداشته است. ساعت غذا خوردن، خواب و بیداری، کتاب خواندن و ورزش کردن می‌تواند متفاوت باشد ولی در زندگی مشترک ناچارند تطبیق پیدا کنند. به هر حال، انسان‌ها متفاوت هستند و اگر مدت زمان طولانی تنها بوده‌اند، این تطبیق‌پذیری سخت‌تر می‌شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

خانواده امضاکنندگان بیانیه ۱۴ امضا: عزیزان و یاران‌مان را آزاد کنید

۱۹ خرداد ۱۴۰۰
ایران وایر
خواندن در ۲ دقیقه
خانواده امضاکنندگان بیانیه ۱۴ امضا: عزیزان و یاران‌مان را آزاد کنید