چهار فروند «اف-۴» ایرانی در روز هشتم مهر ۱۳۵۹، درست قبل از مرز عراق در هوا سوخت گرفتند و پس از ورود به آسمان آن کشور، در ارتفاعی به پرواز درآمدند تا مسیرشان توسط رادارها به عنوان یک اقدام فریبنده قابل تشخیص باشد.
لحظاتی بعد، دو فروند از فانتومها برای جلوگیری از شناسایی رادار در ارتفاع وارد حریم هوایی عراق شدند و با پرواز به سمت جنوب شرقی بغداد، تاسیسات اوسیراک را بمباران کردند. اولین هدف حمله ایران، مرکز تحقیقات هستهای عراق بود. اسناد سیا میگویند ایران عکسهای هوایی شناسایی این مرز را بعدا با اسرائیل به اشتراک گذاشت.
نیروی هوایی دو ماه پس از انجام عملیات شمشیر سوزان، هواپیماهای شناسایی خود را برای عکسبرداری از راکتور اوسیراک و ارزیابی از میزان خسارات وارد شده به آن دوباره بر آسمان بغداد به پرواز درآورد. رسانههای امریکایی میگویند ایران تصاویر هوایی اوسیراک را در اختیار اسرائیل قرار داد که در موفقیت عملیات اپرا بسیار موثر بود. در برخی از نوشتارهای تحلیلی اشاره شده است که ایران حتی به اسرائیل اجازه داده بود که در صورت ناموفقیت در اجرای عملیات، جنگندههای آن کشور به صورت اضطراری در تبریز فرود بیایند. headtopics.com
،
چهار فروند «اف-۴» ایرانی در روز هشتم مهر ۱۳۵۹، درست قبل از مرز عراق در هوا سوخت گرفتند و پس از ورود به آسمان آن کشور، در ارتفاعی به پرواز درآمدند تا مسیرشان توسط رادارها به عنوان یک اقدام فریبنده قابل تشخیص باشد.
لحظاتی بعد، دو فروند از فانتومها برای جلوگیری از شناسایی رادار در ارتفاع وارد حریم هوایی عراق شدند و با پرواز به سمت جنوب شرقی بغداد، تاسیسات اوسیراک را بمباران کردند. اولین هدف حمله ایران، مرکز تحقیقات هستهای عراق بود. اسناد سیا میگویند ایران عکسهای هوایی شناسایی این مرز را بعدا با اسرائیل به اشتراک گذاشت.
نیروی هوایی دو ماه پس از انجام عملیات شمشیر سوزان، هواپیماهای شناسایی خود را برای عکسبرداری از راکتور اوسیراک و ارزیابی از میزان خسارات وارد شده به آن دوباره بر آسمان بغداد به پرواز درآورد. رسانههای امریکایی میگویند ایران تصاویر هوایی اوسیراک را در اختیار اسرائیل قرار داد که در موفقیت عملیات اپرا بسیار موثر بود. در برخی از نوشتارهای تحلیلی اشاره شده است که ایران حتی به اسرائیل اجازه داده بود که در صورت ناموفقیت در اجرای عملیات، جنگندههای آن کشور به صورت اضطراری در تبریز فرود بیایند.
به دلیل این که اسناد این عملیات از سوی جمهوری اسلامی منتشر نشدهاند و اصولا مقامهای ایران منکر هرگونه ارتباط با افراد دولتی اسرائیل میشوند، ارزیابی دقیق این اظهارات با اطلاعات موجود ناممکن است. اما همین مقدار اطلاعات منتشر شده و مستندات در دسترس نشان میدهند که ایران برای موفقیت اسرائیل در حمله به راکتور اتمی اوسیراک و ضربه به توان جنگی صدام حسین کمک کرده بود.
اسرائیل در سالهای بعد تجربه حمله و نابود کردن تاسیسات اتمی سوریه را هم به کارنامه خود اضافه کرد در حالی که در ۱۵ سال اخیر به طور مرتب از ضرورت برچیدن «خطر اتمی ایران» میگوید. دو کشور که ۴۰ سال پیش در یک همکاری مشترک، نیروگاه اتمی عراق را از بین بردند، حالا بیشتر از هر زمان دیگری در ارتباط با برنامه اتمی ایران روی در روی یکدیگر قرار گرفتهاند.
در یک سال اخیر مرکز مونتاژ ماشینهای غنیسازی اورانیوم ایران دو بار هدف حملاتی قرار گرفته که به انفجار سالن آن انجامیده است. پس از انفجار تابستان ۱۳۹۹، جمهوری اسلامی این مرکز را در زیرزمینی در نزدیکی تاسیسات نطنز موقتا بازسازی کرد اما یک روز بعد این مرکز هم دچار انفجار شد به شکلی که بر اساس اظهارات مقامهای ایرانی، توان غنیسازی اورانیوم ایران را کاهش داد.
جمهوری اسلامی در واکنش به این انفجار، شروع به غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم کرد که به گفته «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فقط در کشورهایی انجام میشود که بمب تولید میکنند. در فاصله این دو انفجار، «محسن فخریزاده»، از مدیران پشت پرده برنامه اتمی جمهوری اسلامی که اسرائیل وی را سالها بود از افراد کلیدی این برنامه میخواند، ترور شد. مقامهای ایرانی اسرائیل را مسوول این ترور معرفی کردند.
۴۰ سال پس از حمله اسرائیل به راکتور اوسیراک، در یک همکاری دستکم غیرمستقیم ایران و اسرائیل، دور از ذهن به نظر میرسد که اسرائیل دست به حمله به برنامه اتمی سومین کشور منطقه پس از عراق و سوریه، یعنی ایران بزند. چرا که به نوعی این عملیات بدون درگیری مستقیم انجام شده و جمهوری اسلامی ایران هم عنوان کرده که برای جلوگیری از تکرار آن در صدد تاسیس یک واحد ویژه حفاظت از تاسیسات اتمی آن است.