1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
تئاترایران

نمک اصفهان و استاد تک‌مضراب

۱۳۹۹ آذر ۲۴, دوشنبه

۲۴ آذر ۱۳۸۷: ۱۲ سال پیش در چنین روزی رضا ارحام صدر در اصفهان درگذشت: «مردم را می‌خندانم تا احساس آینه بودن و آینه شدن خودشان را به خودشان نشان دهم».

https://p.dw.com/p/3mfiF
رضا ارحام صدر
رضا ارحام صدرعکس: irna.ir

رضا ارحام صدر در سال ۱۳۰۲ در اصفهان زاده شد. پدرش فراش کالج انگلیسی‌ها بود: «پدر من می‌آید کالج انگلیسی‌ها مستخدم می‌شود: این نامه را ببر تو آن اتاق، این نامه را ببر پست و اینطور در کالج استخدام می‌شود».

دبستان و دبیرستان را تا کلاس نهم در اصفهان گذراند و در کالج انگلیسی "ادب" شاخه فنی را برگزید، یک سال و نیم در دانشکده نفت آبادان درس خواند ولی به مالاریا دچار شد و به اصفهان بازگشت.

او پس از بهبودی توانست به درس ادامه دهد: «صبح می‌رفتم مدرسه تا ساعت ۱۰، بعد می‌رفتم پشت میز کار، سر ساعت دو باز می‌رفتم سر کلاس و ساعت چهار باز می‌رفتم پشت میز در "باربری پرواز". تا ساعت ده یازده شب کار می‌کردم".

۲۲ ساله بود که دیپلم بازرگانی و ادبی گرفت و چهار سال پس از آن از دانشگاه اصفهان در رشته‌های فلسفه و علوم تربیتی فارغ‌التحصیل شد.

۲۴ ساله بود که در "شرکت سهامی بیمه ایران" استخدام شد و ۳۵ سال در آنجا کار کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او از کودکی شیفته تئاتر بود: «نمایش را من می‌نوشتم و با برادرم و بقیه تمرین می‌کردیم. در ایوان خانه، چادرنماز مادرهای‌مان را سرهم گره می‌زدیم، و آن جلو پرده می‌گذاشتیم، ورودی هم ده شاهی بود. اهل محل من را با شیطان یکی می‌دانستند، چون شنیده بودند تئاتر بازی می‌کنم».

او در ۱۷۶ نمایشنامه در تئاترهای سپاهان، اصفهان و سپس گروه "ارحام صدر" نقش آفرید: «وارد سینما شدم، ۲۰ فیلم هم بازی کردم، اولین فیلم من "شب‌نشینی در جهنم" را از تئاتر مایه گرفتم اما ارضا نشدم، مصنوعی کار کردم، پس برگشتم به تئاتر».

تک‌مضرابها و حاضرجوابی‌های همشهریانش را می‌گرفت، از روال نمایشنامه خارج می‌شد و با مزه‌پرانی‌های بجا مردم را می‌خنداند.

گاه حتا برای نکته‌گویی تماشاچیان را هم خطاب می‌کرد و کاری به روند نمایشنامه نداشت: «کارم بدیهه‌سازی بود. حاشیه می‌رفتم. همکارم مایه را به دستم می‌داد و من پاسخ آماده‌ای می‌دادم».

در یک نمایشنامه جدی که نقش پادشاه را داشت به فرمانده‌اش دستور داد که برود و فورا سرزمینی را تصرف کند. یک تماشاچی صدای مسخره‌ای از خود درآورد و پادشاه گفت: «فرمانده، اول این مردکه را از سالن بینداز بیرون بعد برو تصرف کن».

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

با بروز انقلاب ۵۷ ممنوع‌التصویر شد و پس از جنگ ایران و عراق به اروپا و آمریکا رفت: «حدود ۵۰ سال از عمرم را به تئاتر اختصاص دادم. ۴۵ سال در ایران و ۵ سال در خارج از کشور».

رضا ارحام صدر در ۸۵ سالگی در زادگاهش درگذشت.