1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
ادبیات و کتابجهانی

کتاب‌‌های صوتی و گام بلند ناصر زراعتی در گسترش کتابخوانی

اسد سیف
۱۳۹۹ آبان ۲۹, پنجشنبه

کتاب صوتی در کنار کتاب چاپی و دیجیتالی، ابتکاری است در عرصه چاپ و نشر که استقبال مخاطبان را در پی داشته و باعث گسترش تولید آن شده است. ناصر زراعتی، نویسنده ساکن سوئد، سال­‌هاست که یک‌تنه به نشر صوتی ادبیات می‌پردازد.

https://p.dw.com/p/3lYsR
ناصر زراعتی (عکس از حمید جانی‌پور)
ناصر زراعتی (عکس از حمید جانی‌پور)عکس: Privat

فکر نکنم در میان ایرانیان علاقمند به ادبیات کسی تا کنون صدای دلنشین ناصر زراعتی را در کتابی صوتی نشنیده باشد. کتاب­‌های صوتی که به نام‌­های دیگری چون «گویا» و «سخنگو» نیز مشهور است، موهبتی است  برای آنانی که توان و یا فرصت کتابخوانی ندارند. شاید بتوان سنت آن را در سالیانی دورتر دنبال کرد؛ در سال‌­هایی که انسان‌های نخستین دور آتش می‌نشستند و روایت­گری خوش­بیان برایشان از حوادث روزانه می‌­گفت. نقال­‌ها به حتم ادامه‌­دهندگان همین سنت هستند در سال­‌های بعد. در ایران نیز تا همین چند دهه پیش شاهنامه‌­خوانان هر شب صدها مشتاق را برای شنیدن داستان­‌های شاهنامه به قهوه­خانه­‌ها می‌­کشاندند تا ذهن‌­ها را در فراز و فرود هستی و رزم پهلوانان تسخیر کرده، در سفر قهرمانان اسطوره­‌ای به دنیاهای ناشناخته هم­راه و هم­گام گردانند. شاید هم شنیدن قصه­ از زبان مادران و مادربزرگ­‌ها در شب­‌های بلندی که هنوز نه از رادیو خبری بود و نه از تلویزیون بنیان در همین سنت داشته باشد.

تاریخ کتاب‌­های صوتی به سال ۱۹۳۱ میلادی در آمریکا می­‌رسد که تحت عنوان پروژه­‌ای برای نابینایان آغاز شد. هدف این بود که نابینایان از این طریق امکان فراگیری و گوش دادن داشته باشند. در سال ۱۹۳۳ جی. پی. هارینگتون مردم‌­شناس آمریکایی در ابتکاری نادر، دیده‌­های خویش را در سفرهای تحقیقاتی بر روی دیسک‌­های آلومینیومی که از طریق گرامافون به باطری اتوموبیل وصل می‌­شد، ضبط کرد. کتاب­‌های گویا بنیان در همین دستاورد دارند که از سال ۱۹۳۵ در آمریکا به اجرا درآمد.

پس از جنگ جهانی دوم این ابتکار در کشورهای غربی رونق گرفت و کتاب­‌های صوتی از «نوار کاست» و «دیسک سی دی» نیز فراتر رفته، به mp3 و  Audio رسیدند. امروز در دنیای دیجیتالی شکل­‌های مختلفی را از آن می­‌بینیم.

هم­‌اکنون در جهان غرب به موازات گسترش بخش دیجیتالی زندگی، در عرصه نشر، به همراه کتاب‌­هایی که هر روز منتشر می­‌شوند، شکل صوتی بسیاری از آن­ها نیز انتشار می­‌یابند. این کتاب­‌ها را می‌­توان در هر فرصتی؛ در راه، در سفر، در خانه و خیابان و گردش گوش داد. صنعت نشر از این فرآورده به بهترین شکل استفاده می‌­کند تا از ناب­‌ترین شیوه­‌ها بازاریابی کند. در این راستاست که نشریاتی نیز می‌­کوشند تا در هر شماره بخش‌­هایی از روزنامه و یا مجله را به شکل گویا در اختیار علاقمندان قرار دهند. و چنین است که دیگر از این امکانات نه تنها نابینایان، کودکان و جوانان و سالخوردگان نیز استفاده می‌­کنند.

در تجربه ایرانیان در این عرصه به حتم «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» نقش بزرگی داشته است. از طریق کانون بود که در دهه چهل و پنجاه شمسی، شعر و قصه و ترانه بر کاست­‌هایی ضبط می­‌شد و در اختیار علاقمندانی که بیشتر جوان و نوجوان بودند، قرار می‌­گرفت.

در ایران پس از انقلاب کتاب‌­های صوتی از یک سو می­‌کوشند هم­گام با جهان تکنیک پیش بروند و از دیگر سو سانسور دولتی راه را بر آن در راستای چاپ و نشر محدود کرده است. آن­جا که کتابی مجوز نشر دریافت نکند، طبیعی‌­ست انتشار آن به شکل صوتی نیز ناممکن باشد. از آن گذشته؛ هزاران کتاب که سالیان پیش منتشر شده‌­اند، حال اجازه بازنشر و در همین راستا نشر صوتی ندارند. اگر هم مجوز نشر دریافت دارند، در هر نوبت از چاپ، سلاخی جدیدی بر آن وارد خواهد آمد که همه این­ها در کار ضبط صوتی اثر نیز تأثیر خواهد گذاشت.

ناصر زراعتی، داستان­‌نویس، سینماگر و منتقد فیلم ساکن کشور سوئد، در ابتکاری بی‌­نظیر و شخصی سال­‌هاست که یک­‌تنه به نشر صوتی ادبیات مشغول است. با نگاهی کوتاه به موتور جست­‌وجوگر گوگل صدها کتاب با صدای او یافت می‌­شود که می‌­توان رایگان به آن­ها دست یافت. او بی هیچ چشمداشتی از هر کتابی که خوشش بیاید و اجازه داشته باشد، آن را در اسرع وقت به شکل صوتی در اینترنت قرار می‌­دهد. تعداد این آثار به بیش از دویست عدد و هزاران صفحه می‌رسد.

ناصر زراعتی در این رابطه می‌­گوید که حدود بیست سال پیش این کار را شروع کرده است: «به همراه دو تن از دوستان یازده کتاب را در استودیو خواندیم و به صورت سی دی درآوردیم و حتی برایشان جلد هم درست کردیم، اما آن­طور که فکر می‌­کردیم نشد.» علت شاید این باشد که این فرآروده­‌ها، بی آن­که تهیه‌­کنندگان بدانند و موافق باشند، از سوی کسانی سریع در نت قرار داده شدند.

ناصر زراعتی (عکس از حمید جانی‌پور)
ناصر زراعتی (عکس از حمید جانی‌پور)عکس: Privat

زراعتی بعدها به پیشنهاد «رادیو سپهر» در سوئد برنامه کتابخوانی را از طریق رادیو آغاز می‌­کند، کاری که در «رادیو پیام» ادامه می‌‌یابد. او اگرچه می­‌داند بخشی از این کتاب‌­ها مورد استقبال قرار نخواهند گرفت، ولی برای او ادبیات مهم است. از آثار صادق هدایت و بزرگ علوی تا هوشنگ گلشیری و احمد محمود و ایرج پژشک­زاد، از «سفرنامه حاج سیاح» و آثار محمدعلی جمالزاده تا کتاب «شاه» عباس میلانی و آثار احمد کسروی، از نسیم خاکسار و رضا دانشور تا محمود مسعودی و داریوش کارگر و شهرنوش پارسی‌­پور و خلاصه بسیارانی دیگر در این مجموعه دیده می‌­شوند. ناصر زراعتی حتی فراتر از داستان و رمان تعدادی کتاب در دیگر عرصه‌­ها از خاطرات تا فلسفه و تاریخ نیز ضبط کرده ­است.

زراعتی در تجربه خویش از این کار می‌­گوید: «صوتی شدن کتاب نه تنها فروش نسخه­‌های چاپی آن را پایین نمی‌­آورد، بلکه باعث می­‌شود کتاب بهتر معرفی شود و علاقمندان آن را بیشتر خریداری کنند.».  او که خود زمانی پیش از انقلاب در کانون پرورش فکر مربی فیلمسازی بود و زمانی نیز به کار تدریس در «دانشکده سینما و تئاتر» و «مدرسه تلویزیون» اشتغال داشت، در پیشینه این کار می­‌گوید؛ پیش از انقلاب «­انتشار صفحه و نوار کاست باب شده بود و خیلی هم از آن استقبال می‌­شد. مثلاً نوارهایی که انتشارات مازیار با صدای شاملو و ساعدی و دیگران منتشر می‌­کرد. یادم است یک نوار راجع به صمد بهرنگی درآورده بودند که به نوعی کتاب گویا بود و خیلی از آن استقبال شد... این دست کارها به خصوص در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به همت واقعاً والای احمدرضا احمدی آماده و منتشر شد: شعرهای شاعرانی چون اخوان و شاملو و نادرپور و فروغ فرخزاد و شهریار و سایه و... به خصوص شعرهای کهن -حافظ و مولانا و خیام- با انتخاب و صدای شاملو... و البته تعداد زیادی صفحه و نوار و داستان و نمایش و موسیقی و...که متأسفانه پس از انقلاب، به آن شکل درست ادامه نیافت ...و به دست آقایان تازه سوار کار شده، نابود شد.»

تولید کتاب‌­های صوتی در خارج از کشور می‌­تواند سانسورشکن نیز باشد. برای نمونه «بوف کور» صادق هدایت و یا اشعار فروغ فرخ­زاد را در داخل کشور نمی­‌توان بدون سانسور دولتی یافت، البته اگر مجوز نشر دریافت دارند. این شکل از سانسور آن­قدر تکرار شده‌­اند که نسل جدید در ایران فکر می‌­کند اصلِ آن همین است که در بازار موجود است و او در دست دارد. بسیاری دیگر از آثار ماندگار ادبیات ایران در بلاهت سانسور به چنین مشکلی گرفتار آمده‌­اند. شکل سانسورشده این آثار متأسفانه در بازچاپ‌­های خویش اندک­‌اندک جانشین نسخه اصلی می­‌شود. آن­چه را که در این عرصه در کارنامه ناصر زراعتی می­‌بینیم، ضبط نسخه بدون سانسور آثار است، که این خود می­‌تواند منبعی گردد موثق و قابل اعتماد.

کتاب­‌های صوتی در ماندگاری خویش و شکل آسان دستیابی به آن، آنگاه که کتابی در داخل کشور غیرقابل انتشار اعلام می‌­شود، در مقابل دستگاه سانسور وزارت ارشاد قد علم می‌­کند و در دفاع از آزادی اندیشه و بیان، شنیدن آن را برای همگان ممکن می­‌گرداند. این نمونه را می­‌توان مثلاً در آثاری از صادق هدایت چون «حاجی‌­آقا» و «خر دجال» دید که در آن­ها اسلام و خدا، اگرچه داستانی و نه تاریخی، به شکلی خلاف آن­چه شیعیان حاکم بر ایران تصور می­‌کنند، تصویر می­‌شود. همین نگاه نویسنده کافی است تا برای همیشه مُهر «غیر قابل انتشار» بر آن­ها کوبیده شود.

ناصر زراعتی با تهیه چنین مجموعه‌­ای به تنهایی کار یک نهاد را به انجام رسانده است. او درآمدی از این کار ندارد. در فرهنگی که هزینه برای کتاب را برنمی‌تابد و کتاب­خوانی بخشی از زندگی­‌اش را تشکیل نمی‌­دهد، زراعتی فرآورده‌­های خویش را در فضای مجازی به رایگان در اختیار همگان قرار می‌­دهد، به این امید که شاید علاقه‌­ای شکل گیرد در روی آوردن مردم به ادبیات و گوش سپردن به آن. «طبیعی‌­ست که اگر از نظر مالی دست و بال آدم باز باشد، بیشتر و بهتر و راحت‌­تر می‌­تواند کار بکند. می‌­تواند حتی عده­‌ای را به عنوان همکار بیاورد... حتی می­‌شود عده‌­ای را آموزش داد برای خواندن... واقعیت این است که اشخاص و یا جاهایی که معمولاً پول در اختیار این و آن می­‌گذارند، حتماً اهداف و توقعاتی دارند که مشخص است تن دادن به آن­ها از استقلال نظر آدم خواهد کاست... خیلی به این مسائل فکر نمی‌­کنم. بیشتر به این فکر می‌­کنم که تا آن­جایی که امکان دارد این کارها بهتر باشد تا بیشتر شنیده شود.»

زراعتی خوشحال است از این­که کسانی دیگر نیز به این کار رغبت نشان می­‌دهند و کتاب گویا تولید می‌­کنند، اما توصیه می­‌کند که پیش از آغاز کار باید بر متن تسلط یابند، واژگان را بشناسند و در تلفظ‌ها غلط‌­خوانی نکنند. باید یک مقدار «احساس مسئولیت بکنند.» او در رابطه با آینده این کار می‌گوید: «به نظرم آینده درخشانی می‌­شود برایش پیش‌­بینی کرد. برنامه‌­نویسان کاری می‌کنند که با صداهای عالی برای علاقمندان کتاب خوانده شود. این کار در زبان‌های دیگر مثل انگلیسی و فرانسه انجام شده است. خیلی هم خوب است این کار... باعث می‌­شود کتاب­‌ها خوب خوانده شود و غلط هم نداشته باشد.»

* در نوشتن این مطلب از مصاحبه ناصر زراعتی با هادی کیکاوسی و هم­چنین صحبت­ با نویسنده استفاده شده است.

-----------------------------------------------------

مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

اسد سیف نویسنده و منتقد ادبی ساکن آلمان
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر