ده سال پیش سخنگوی شورای گذار لیبی با اعلام خبر مرگ قذافی از پایان ستمگری در این کشور سخن گفت. آرزویی که به واقعیت نیانجامید. جنگ داخلی مجالی برای دموکراسی باقی ننهاد. لیبی نیز همچون برخی دیگر از کشورهای عربی، در شور انقلابی برخاسته از خیزش مردم در تونس، شاهد وزیدن طوفان تغییر بود. تغییری که با نام"بهار عربی" در رسانههای جهان بازتاب یافت. لیبی از سال ۱۹۶۹ تحت تسلط معمر قذافی بود.
کسی که با کودتای نظامی، قدرت سیاسی در آن کشور را به چنگ آورده بود و کودتای خود را"انقلاب" میخواند.شورشیان در ماه مارس سال ۲۰۱۱ با بهره گرفتن از پشتیبانی سازمان ملل در راستای سرنگونی قذافی بر دامنه مبارزات خود افزودند.
با ورود ناتو به معادله سیاسی در لیبی، موقعیت دیکتاتور این کشور به شدت تضعیف شد و قذافی تن به شکست داد و به نقطهای نامعلوم گریخت.ماهها از سرنوشت قذافی اطلاعی در دست نبود. بعدها معلوم شد که به شهر سرت واقع در شمال لیبی و ۴۵۰ کیلومتری شرق طرابلس گریخته است.
امید به آیندهای بهتر، بهار عربی و پاییز آن در لیبی در آنجا است که شورشیان موفق به یافتن"رهبر انقلاب" لیبی میشوند و او را به گونهای بسیار خشن به قتل میرسانند. تصویر جسد خونین معمر قذافی پس از آن، در سطح جهان منتشر شد. headtopics.com
باید تمدّن و فرهنگ ملّت زنده شود. یک رژیم استبدادی در درجه اوّل دشمن تمدّن و فرهنگ ملّت است و سالها تیشه بر ریشه آن زده است.
چرا خودمان را گول میزنیم در اصل قرار نبود دمکراسی در لیبی بر قرار شود طراحان بهار عربی تمام تلاش خود را کردند تا حکومتهای کشورهای مسلمان از بین بروند و منطقه در هرج و مرج بماند تا آنها هم منابع نفتی و معدنی منطقه را غارت کنند و هم کشورهای مسلمان قادر به پیشرفتهای...نباشند قزافی یکی از اجنت های غرب بود ولیبیا را تباه کرد.
حمله نظامی کشور خارجی دموکراسی ایجاد نمیکنه.دموکراسی یک بلوغ فکری اجتماعی هست مگه عراق و افغانستان الان دمکراسی است؟😨 خب معضل بوجود آمده خواست کشورهای اروپایی بالاخص فرانسه بود. چقدر عمر زود میگذره عین اینکه همین دیروز بود ای داد.. دلم گرفت بچه های دویچه وله😥 ولی ارباب الکلی آلمانی خوب کیونتون میزاره🤣🤣
از مرگ معمر قذافی، رهبر لیبی، ده سال میگذرد. روز ۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۱، خبر قتل او بازتابی گسترده در رسانهها یافت.
لیبی نیز همچون برخی دیگر از کشورهای عربی، در شور انقلابی برخاسته از خیزش مردم در تونس، شاهد وزیدن طوفان تغییر بود. تغییری که با نام"بهار عربی" در رسانههای جهان بازتاب یافت.
لیبی از سال ۱۹۶۹ تحت تسلط معمر قذافی بود. کسی که با کودتای نظامی، قدرت سیاسی در آن کشور را به چنگ آورده بود و کودتای خود را"انقلاب" میخواند.شورشیان در ماه مارس سال ۲۰۱۱ با بهره گرفتن از پشتیبانی سازمان ملل در راستای سرنگونی قذافی بر دامنه مبارزات خود افزودند.
با ورود ناتو به معادله سیاسی در لیبی، موقعیت دیکتاتور این کشور به شدت تضعیف شد و قذافی تن به شکست داد و به نقطهای نامعلوم گریخت.ماهها از سرنوشت قذافی اطلاعی در دست نبود. بعدها معلوم شد که به شهر سرت واقع در شمال لیبی و ۴۵۰ کیلومتری شرق طرابلس گریخته است.
امید به آیندهای بهتر، بهار عربی و پاییز آن در لیبی
در آنجا است که شورشیان موفق به یافتن"رهبر انقلاب" لیبی میشوند و او را به گونهای بسیار خشن به قتل میرسانند. تصویر جسد خونین معمر قذافی پس از آن، در سطح جهان منتشر شد.
گفته میشود که سیاستهای خودسرانه رژیم قذافی و همچنین نارضایتی مردم به علت افزایش بهای مواد خوارکی و بیکاری گسترده در بین جوانان، از جمله دلایلی است که شعلههای خشم مردم این کشور را برافروخته است. این دستکم نظر هاجر علی، پژوهشگر و کارشناس مسائل لیبی در مرکز مطالعات خاورمیانه هامبورگ است.
هاجر علی همچنین کشتار زندانیان در زندان ابوسلیم در سال ۱۹۹۶ را از جمله دلایل نارضایتی مردم از حکومت قذافی میداند.
گفته میشود که بین ۱۲۰۰ تا ۱۷۰۰ زندانی در آن سال توسط حکومت قذافی در زندان یاد شده به قتل رسیده بودند. همین موضوع همچون جلوهای از نقض خشن حقوق بشر توسط رژیم قذافی بازتاب یافت.بسیاری از مردم لیبی پس از سقوط قذافی به شروعی جدید در لیبی امید بسته بودند. البته بودند کسانی که نسبت به نتایج تحولات بحرانی لیبی تردید داشتند.بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد از راه دشوار و سنگلاخی سخن گفته بود که مردم لیبی برای بنا نهادن آیندهای جدید پیش رو دارند.
او از چالشها سخن گفته و تاکید کرده بود که تنها وحدت ملی و آشتی همه شهروندان این کشور با یکدیگر یگانه تضمینی است که میتواند چنین آغازی را رقم زند.
اما تحولات سیاسی لیبی به وضوح نشان داد که مردم و گروههای سیاسی وابسته به اپوزیسیون این کشور، همبستگی خود را وامدار مقابله مشترکشان با معمر قذافی بودند. پس از سقوط دیکتاتور، جنگ داخلی در لیبی شعلهور شد.شماری از قدرتهای منطقهای و جهانی نیز شرایط را برای ورود خود به جنگ داخلی لیبی مناسب تشخیص دادند. از آن جمله میتوان به سیاست ترکیه و رجب طیب اردوغان اشاره کرد.
ترکیه امید بسته بود که با حمایت از دولت فائز سراج که در آن هنگام از مقبولیت بینالمللی نیز برخوردار بود، راه را برای بهرهبرداری از ذخایر گاز در دریای مدیترانه هموار سازد.
این در حالی است که کشورهای مصر، امارات متحده عربی و روسیه جانب ژنرال حفتر را گرفتند که بر مناطق شرقی لیبی حکم میراند و در طبرق دولت خود را تشکیل داده بود.دولت مصر در اتحاد با خلیفه حفتر به آن امید بسته بود که بر اپوزیسیون اسلامی کشور خود، و از جمله طرفداران اخوان المسلمین فائق آید.
کشورهای اروپایی، از جمله آلمان نیز خواستار آن بودند تا با مهار ناآرامیها در لیبی، مانع از ورود پناهجویان بیشتر به خاک این قاره شوند.
در همین رابطه باید به کنفرانس لیبی اشاره کرد که در سال گذشته و سال جاری از سوی دولت آلمان برگزار شده بود. کنفرانسی که گرچه در نزدیکی نیروهای متخاصم بی اثر نبود، اما نتوانست زمینه شکلگیری دولتی واحد در آن کشور را فراهم سازد.