آیا افغانستان با احتمال 'جنگ داخلی' روبرو است؟
- ضیا شهریار
- بیبیسی
ابراز نگرانی حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان، در مورد احتمال بروز جنگ داخلی در زمانیکه مذاکرات صلح در دوحه قطر با نوعی بنبست مواجه شده و روند خروج نیروهای آمریکایی همچنان ادامه دارد، بیانگر چشمانداز به شدت مبهمی است که افغانستان با آن روبرو است.
آقای محب، از نزدیکترین مشاوران رئیس جمهور اشرف غنی گفته که احتمال بروز جنگ داخلی در افغانستان "زیاد است" ولی دولت هم در جبهه صلح و هم در جبهه جنگ تلاش دارد از رفتن افغانستان به سوی این سرنوشت تلخ جلوگیری کند.
هرچند تحلیلگران خارجی جنگ جاری افغانستان را جنگ داخلی توصیف میکنند اما رئیس جمهور اشرف غنی آنرا بخشی از "نبرد جهانی مبارزه علیه گروههای تروریستی، بنیادگرا، مافیای قاچاق مواد مخدر و جنگ اعلام نشده یک همسایه میخواند."
میشود گفت این نخستین باری است که یک مقام ارشد دولت افغانستان در سطح آقای محب از اصطلاح "جنگ داخلی" استفاده میکند، اصطلاحی که در افغانستان از آن مفهوم فروپاشی دولت و تقسیم کشور به ملوک طوایفی تعبیر میشود.
زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان هم بارها با اشاره به اهمیت مذاکرات صلح دولت افغانستان و گروه طالبان گفته که "باید از تاریخ درس گرفته شود و اشتباهات گذشته تکرار نشود."
آخرین بار پس از فروپاشی دولت تحت حمایت شوروی در افغانستان در سال ۱۹۹۲ بود که این کشور به دامن جنگ داخلی سقوط کرد، گروههای مجاهدین با یکدیگر درگیر شدند، افغانستان به بخشهای مختلف تقسیم شد و دولت به رهبری برهانالدین ربانی نتوانست ثبات، امنیت و وحدت را به این کشور برگرداند.
تعبیر بسیاری این است که دقیقا همین جنگ داخلی زمینه ظهور گروه شدیدا تندرو طالبان در آن زمان را فراهم کرد؛ چون مردم از ناکارآمدی دولت در تامین امنیت شهروندان و ارائه خدمات حکومتداری دلزده شده بودند.
هرچند هم در آن زمان و هم حالا مقامات دولتهای افغانستان، پاکستان را متهم به حمایت از شورشیان حزب اسلامی و بعدا طالبان میکردند اما نکته مسلم این است که در هر صورت دولتهای مستقر در کابل از توان تامین امنیت شهروندان این کشور عاجز ماندند.
حالا هم نگرانی زیادی وجود دارد که در صورت شکست روند مذاکرات صلح و ادامه ناامنیهای گسترده در سراسر این کشور، مردم از دولت مستقر در کابل بیش از پیش ناامید و روگردان شوند و این خود زمینه فروپاشی دولت، تقویت گروه طالبان و آغاز جنگ داخلی را فراهم کند.
البته حالا وضعیت تفاوتهای عمده با دهه نود میلادی دارد و مردم برخلاف دهه نود، هم تجربه حکومتداری گروه طالبان را دارند و هم شاهد حملات خونبار انتحاری این گروه در دو دهه گذشته بودهاند که طبعا دیگر طالبان از آن جذابیتی برخوردار نیستند که در سال ۱۹۹۶ بودند.
به نظر نمیرسد حتی در صورت شکست مذاکرات صلح و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان طالبان بتوانند مثل دهه نود میلادی سلطه خود را بر بخشهای عمده این کشور تامین کنند اما تردیدی وجود ندارد که ساحه نفوذ این گروه گسترش خواهد یافت، دولت افغانستان بیش از پیش تضعیف خواهد شد، حضور دیگر گروهها مثل القاعده و داعش افزایش خواهد یافت و افغانستان وارد مرحله از جنگ و بحران خواهد شد که دشوار است کسی بتواند نتیجه آن را پیشبینی کند.
برعلاوه جنگ افغانستان ابعاد اقتصادی فراوان دارد و گروههای زیاد از آن سود میبرند اما مهمترین سوال این است که در صورت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، آیا این کشور حاضر به ادامه دادن ۴ میلیارد دلار کمک سالانه به نیروهای امنیتی افغانستان خواهد بود یا نه؟
حالا البته چشمها به انتخابات آمریکا دوخته شده که قرار است تا دو هفته دیگر برگزار شود و اینکه کلید کاخ سفید را چه کسی بدست خواهد آورد تا سرنوشت جنگ و صلح افغانستان را رقم بزند.