close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

محمود فکری؛ برای زنده ماندن یا برای زندگی؟

۱۷ مهر ۱۳۹۹
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۵ دقیقه
محمود فکری در غیاب منصور پورحیدی، در نبود «ناصر حجازی» که روزی او را از استقلال راند و بعد در بستر بیماری به او گفت در موردش اشتباه کرده است، استقلال را تمرین می‌دهد.
محمود فکری در غیاب منصور پورحیدی، در نبود «ناصر حجازی» که روزی او را از استقلال راند و بعد در بستر بیماری به او گفت در موردش اشتباه کرده است، استقلال را تمرین می‌دهد.
محمود فکری تیمی را تحویل می‌گیرد که «روزبه چشمی» را همین امروز از دست داد. مدافع استقلال با قراردادی یک ساله، به «ام‌صلال» قطر پیوست.
محمود فکری تیمی را تحویل می‌گیرد که «روزبه چشمی» را همین امروز از دست داد. مدافع استقلال با قراردادی یک ساله، به «ام‌صلال» قطر پیوست.

«هوادار فرق بین بازیکن استقلال و عاشق استقلال را می‌فهمد. کسی که وقتی تیمش به لیگ سه رفت و همه بازیکنان رفتند، با دل و جانش برای تیم جنگید، فقط بازیکن استقلال نیست، عاشق تیم است.»  

این جمله را مرحوم «منصور پورحیدری» در مورد «محمود فکری» به کار برده بود؛ مردی که شاید به درستی می‌گویند «پدر استقلال» است.  

منصور پورحیدری برای استقلال عاشقانه‌های بسیاری به جا گذاشت؛ از موفقیت در دربی و قهرمانی در لیگ و آسیا تا حفظ کردن تیمی که چون نام آن «تاج» بود، می‌خواستند سر به نیستش کنند و این یادداشت که چند روزی پس از فوتش منتشر شد: «عشق را آدم‌های عاشق می‌‌دانند، شوق را انسان‌های مشتاق. باید با من باشی، باید هم‌دوش من باشی تا این عشق را بشناسی. من و استقلال و زندگی یکی هستیم. این خود، عین عاشقی است. عاشقی من نوبت ندارد، ازلی و ابدی است.»  

حالا محمود فکری در غیاب منصور پورحیدی، در نبود «ناصر حجازی» که روزی او را از استقلال راند و بعد در بستر بیماری به او گفت در موردش اشتباه کرده است، استقلال را تمرین می‌دهد.  
*** 

 محمود فکری تیمی را تمرین می‌دهد که چه بخواهیم باور کنیم و چه نه، درد دارد؛ دردی که قطعا برگرفته از مدیریت جنون‌آمیز و آمیخته به فساد مدیرانی است که از سوی وزارت ورزش و جوانان نصب شده بودند.  

آخرین مورد آن، مفقود شدن بیش از ۱۰ میلیارد تومان بودجه‌ای است که «مسعود سلطانی‌فر»، وزیر ورزش و جوانان از «محمدجواد آذری‌جهرمی» به عنوان کمک گرفت و تحویل مدیران باشگاه استقلال داد و بلافاصله از سوی هیات مدیره این باشگاه ناپدید شد.  

نمونه دیگرش، تلاش «احمد سعادتمند» برای خارج کردن بیش از ۱۰۰ هزار دلار بدون مجوز از کشور بود. حتی هیات مدیره هم در جریان چرایی تلاش برای خارج کردن این پول قرار نداشت.  
محمود فکری تیمی را تحویل می‌گیرد که «روزبه چشمی» را همین امروز از دست داد. مدافع استقلال با قراردادی یک ساله، به «ام‌صلال» قطر پیوست.  

همین‌طور احتمال خروج «شیخ دیاباته»، مهاجم اهل مالی استقلال نیز وجود دارد.  

او اما دقیقا در سال‌هایی بهترین درخشش خود برای استقلال را داشت که تیمش در اوج بحران قرار گرفته بود.  

فوتبال ایران به صورت واقعی، محمود فکری را حدفاصل سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ شناخت؛ روزهایی که استقلال با قوانین جدید فدراسیون فوتبال برای تبدیل کردن لیگ‌های استانی به لیگ‌ کشوری، به دسته سوم سقوط کرد. او سال ۱۳۷۳ دوباره به استقلال بازگشت ولی اوج هنرنمایی ‌وی در ابتدای دهه ۸۰ خورشیدی بود.  

سال ۱۳۸۲ وقتی «امیر قلعه‌نویی» به استقلال آمد، کمتر کسی انتظار داشت که این باشگاه حتی نزدیک به کورس قهرمانی شود.

«رولاند کوخ»، سرمربی آلمانی پیشین استقلال رفته بود و «کامران منزوی» به عنوان یکی از مهم‌ترین اعضای هیات مدیره جدید استقلال، وظیفه رایزنی با مرحوم ناصر حجازی را برعهده داشت. حجازی از کوچ دسته جمعی بازیکنان استقلال و جوان‌گرایی شتاب‌زده این تیم ناامید شده بود. پس قبول نکرد که از ابتدای فصل، سرمربی شود.

هیات مدیره استقلال پیشنهاد کامران منزوی برای نشاندن «امیر قلعه‌نویی» روی نیمکت استقلال (به صورت موقت) را پذیرفت. شخص منزوی درگفت‌وگو با هفته‌نامه «خبرجمعه» گفته بود: «ما امیر (قلعه‌نویی) را برای زنده ماندن می‌خواهیم، نه برای زندگی کردن.»  

تیمی که تشکیل شده بود از بازیکنان رده‌های «امید» استقلال و «فجرسپاه» تهران و البته چند وفادار مانند محمود فکری، دربی را مقابل پرستاره‌ترین «پرسپولیس» دهه‌های اخیر برد. محمود فکری با شوتی از فاصله ۴۰ متری، گل پیروزی را زد. همان استقلال با کاپیتانی فکری، بدل شد به مدعی جدی قهرمانی و البته در پایان روی پله دوم نشست.  

کسی آن روزها (مانند امروز) از نایب قهرمانی تیمش برافروخته نشد. کسی هم اعتراض نکرد. امیر قلعه‌نویی قهرمان آن تیم شد و محمود فکری بیش از پیش نماد تعصب به باشگاه.  
او حالا در همان شرایط است؛ پسری که پدرش گفته بود حق فوتبالیست شدن نداری.  

زندگی پنهان  

داستان را از ابتدا آغاز کنیم. محمود فکری آخرین فرزند خانواده‌ای شش نفره در شهر «جویبار» است؛ شهری که قهرمانان کشتی را به جهان تحویل می‌دهد و رابطه زیادی با فوتبال ندارد. او مانند «شاهرخ» و «شاهپور»، دو برادر بزرگ‌ترش، به سمت فوتبال رفت. پدر مخالف فوتبالیست شدن پسرانش بود اما اعتراض‌‌هایش فایده‌ای نداشتند.  

در خاطراتش گفته است که روزی از ترس پدر، توپ فوتبال را به حسینیه محل برده بود تا آن‌جا تمرین کند. شوتی زده و پنجره‌ای را شکانده بود. تصمیم ‌گرفته بود که بدون سروصدا به خانه برگردد و به کسی نگوید. ولی وقتی شب می‌خواست برای خودش چای بریزد، آب جوش روی پایش ریخت و او تصور کرد که این تاوان شکاندن شیشه حسینیه است. برای همین برای پدرش ماجرا را تعریف کرد. هم پایش سوخت، هم تنبیه شد!  

سال ۱۳۷۲، وقتی برای عقد قرارداد به استقلال آمد، جایی برای خوابیدن نداشت. «کاظم اولیایی»، مدیرعامل وقت استقلال قبول کرد که او را در ساختمانی در خیابان «گیتی»، کنار «ورزشگاه شیرودی» اسکان دهد. قراردادش ۵۰۰ هزار تومان بود که چون خوش درخشید، ۱۰۰ هزار تومان دیگر به آن اضافه شد.  

با همان مبلغ در همان روزها، اتفاق خاصی در زندگی یک فوتبالیست رقم نمی‌خورد. ۶۰۰ هزار تومان برای بازیکنی که بیشترین تعداد بازی را در یک فصل برای استقلال انجام داده بود، می‌شود ماهیانه ۵۰ هزار تومان. همان زمان حقوق ماهیانه یک معلم حدود ۳۲ هزار تومان بود.  

زندگی‌ او اما طی سال‌های اخیر بیش از آن ‌که با فوتبال بچرخد، با سرمایه‌گذاری‌‌هایش در شرکت «شاهین خودرو آسیا» سامان گرفته است؛ شرکتی که در زمینه‌های تولید قطعات خودرو فعالیت می‌کند و آن را با باجناق مشهورش، یعنی «علی نظری»، عضو سابق هیات مدیره استقلال شریک است.  

اما در رفتارش نمی‌توان نه غروری که از سال‌‌ها حضور در استقلال حاصل شده است را دید و نه تکبری از سرمایه‌داری ‌او. محمود فکری یک زندگی آرام، همیشه در خفا و بی‌حاشیه داشت. شاید همین مهم‌ترین نیاز این استقلال کنونی باشد.  

همانی شد که قرار نبود باشد  

محمود فکری همانی شد که کسی انتظار نداشت؛ بازیکنی که فقط برای پر شدن لیست استقلال آمد و بیشترین بازی را در سال ۱۳۷۱ برای تیمش انجام داد. تنها بازمانده نسل قدیمی‌های استقلال در تیم قلعه‌نویی، تکیه‌گاه این تیم برای رشد کردن و مدعی شدن بود. پسری که قرار نبود فوتبالیست شود، تا تبدیل شدن به یکی از پنج بازیکن پرافتخار تاریخ استقلال پیش رفت.

شاید آن جمله کامران منزوی که گفته بود ما او را برای زنده ماندن می‌خواهیم، این بار برای فکری هم مصداق یابد. شاید استقلال با همه ناامیدی‌هایش، با او تا سال‌ها زندگی کند.  

 

مطالب مرتبط:

محمود فکری سرمربی استقلال شد

ثبت نظر

استان‌وایر

۵سندیکای فرانسوی خواستار آزادی فعالان صنفی ایران شدند

۱۷ مهر ۱۳۹۹
خواندن در ۲ دقیقه
۵سندیکای فرانسوی خواستار آزادی فعالان صنفی ایران شدند