حجاریان در این نامه که در شماره روز پنجشنبه اول آبان ۱۳۹۹«» منتشر شده است، خطاب به همایون شجریان نوشته است: «استاد شجریان در زندگی خود همواره جانب مردم را گرفتند و به این خاطر صدمهها دیدند تا حدی که ممنوعالصدا شدند و حتی ربنایشان...
حجاریان در این نامه که در شماره روز پنجشنبه اول آبان ۱۳۹۹«» منتشر شده است، خطاب به همایون شجریان نوشته است: «استاد شجریان در زندگی خود همواره جانب مردم را گرفتند و به این خاطر صدمهها دیدند تا حدی که ممنوعالصدا شدند و حتی ربنایشان را خاموش کردند. ایشان میگفتند "من صدای خسوخاشاکم". به گمانم شما نیز به مرور با این مصائب روبهرو خواهید شد! با این وصف، اگر همچون پدر، عنصر سیاست را نیز به نگاه موسیقیاییتان بیفزایید، مساله دوچندان بغرنج میشود!»
این فعال سیاسی اصلاحطلب هدف از انتشار این نامه که در پنج بند نوشته شده را متذکر شدن نکاتی که جامعه هنری از پسر محمدرضا شجریان انتظار دارد، عنوان کرده است. او در این نامه به زندگی پربار شجریان ِ پدر و همکاری او با بزرگان آواز و آهنگسازی اشاره کرده است. حجاریان از همایون میخواهد «شاگردپروری سینه به سینه» ادامه دهد تا این سلسله قطع نشود.
«سعید حجاریان»، فعال سیاسی اصلاحطلب با نگارش نامهای به «همایون شجریان»، به او هشدار داد که ممکن است در ادامه فعالیت هنری خود دچار مصائب استاد «محمدرضا شجریان» شود.
حجاریان در این نامه که در شماره روز پنجشنبه اول آبان ۱۳۹۹«» منتشر شده است، خطاب به همایون شجریان نوشته است: «استاد شجریان در زندگی خود همواره جانب مردم را گرفتند و به این خاطر صدمهها دیدند تا حدی که ممنوعالصدا شدند و حتی ربنایشان را خاموش کردند. ایشان میگفتند "من صدای خسوخاشاکم". به گمانم شما نیز به مرور با این مصائب روبهرو خواهید شد! با این وصف، اگر همچون پدر، عنصر سیاست را نیز به نگاه موسیقیاییتان بیفزایید، مساله دوچندان بغرنج میشود!»
این فعال سیاسی اصلاحطلب هدف از انتشار این نامه که در پنج بند نوشته شده را متذکر شدن نکاتی که جامعه هنری از پسر محمدرضا شجریان انتظار دارد، عنوان کرده است.
او در این نامه به زندگی پربار شجریان ِ پدر و همکاری او با بزرگان آواز و آهنگسازی اشاره کرده است. حجاریان از همایون میخواهد «شاگردپروری سینه به سینه» ادامه دهد تا این سلسله قطع نشود.
او شجریانِ پسر را به «راه را آهسته و پیوسته رفتن» توصیه کرده و آورده است: «چنانکه میدانیم، مرحوم استاد در آغاز راه و به دلیل نگاههای سنتی حاکم، از نام خود گذشتند! البته زمانه متفاوت شده است و نمیگویم به قول شاملو، عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد… که خود نسبت به ظرایف امر آگاه هستید!»
حجاریان در این نامه با اشاره به این که صدای محمدرضا شجریان به گوش مردم کشورهای همسایه، از جمله افغانزبانها، ترک زبانها و عرب زبانها نیز رسیده است، او را نماینده فرهنگی سراسر منطقه میداند: «بر این اساس، شناساندن هرچه بیشتر استاد به مردم عادی این کشورها -که اگر رها شوند، به سمت موسیقیهای تُنُکمایه روی میآورند- شاید وظیفه دیگری باشد که بر عهده شما است.»
در بخشی از این نامه آمده است: «یکی از کارهایی که شاید در زمان زندگانی استاد باید انجام میگرفت و نشد، تهیه مستندی بلند و جامعالاطراف از زندگی ایشان بود که من نیز به ایشان پیشنهاد دادم و استقبال هم کردند و کار را به آقای مشکاتیان محول کردند. شاهد من هم مژگان خانم هستند. اما نمیدانم چرا کار رها شد. اکنون جای چنین مستندی خالی و ضروری است. باید کار را به اهل فن واگذار کرد و "راش" های نادیده زندگی ایشان را به وی سپرد تا چنین کاری صورت بگیرد.»
حجاریان همچنین در این نامه آورده است که به سبک آواز محمدرضا شجریان تمایل بیشتری نسبت به صدای همایون دارد. هر چند این فعال سیاسی تاکید کرده است همایون به دلیل امروزی کردن موسیقی سنتی، قابلیت جذب جوانان را دارد که این موضوع میتواند در زنده نگه داشتن موسیقی سنتی تاثیرگذار باشد: «زمانی شنیدم مرحوم پدر درباره سنتشکنیها و بیپرواییهای آوازی شما نکاتی را متذکر شده بودند که حکایت از ورودتان به شیوههای آوازی متفاوت داشت. اما گمان دارم همین بیپرواییها و شادابیها باعث جذب جوانان میشود تا بعدها از طریق شما به سنت آواز سنتی ما تمایل پیدا کنند. از اینرو، گمان دارم ضروری است شما و بعضی شاگردان ایشان همین راه نوآورانه را ادامه دهید و بیآن که از سنت سَلَف تخطی کنید، ابتکاراتی جدید در آثار آینده به وجود آورید. برای مثال، خواندن شاهنامه از سوی شما، کاری بود سترگ که فقط از عهده شما برمیآمد و تحسین پدر را نیز برانگیخت.»
حجاریان در پایان این نامه با آوردن بیتی از غزل معروف «صفای اصفهانی» نوشت: «تا به اینجا به خود جرات دادهام و تکالیفی را بر شما بار کردهام اما مرحوم شجریان تواناییهایی دیگر نیز داشتند؛ خطاطی، ساختن ساز و حتی گلآرایی که نمیدانم آنها را هم بر شما بار کنم یا نه… که شاعر میگوید: بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل / چون میتواند کشیدن این پیکر لاغر من.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت