در حملات موشکی اخیر ارمنستان به شهر گنجه آذربایجان از طفل شیرخواره تا مادران باردار کشته شدند و اندوه نیلای که بعد از مرگ پدر و مادرش گریههایش بند نیامد و نگار که یک روز مانده به تولدش جان باخت، قلب خیلیها را به درد آورد.یک عروسک پارچهای خاکگرفته، یک قاب عکس شکسته، چند تکه لباس و لنگه کفش خونین تنها چیزی است که از قربانیان گنجه به جای مانده است. مادران و کودکانی که در خواب شیرین هدف موشکهای ارمنستان قرار گرفتند.
نیلای دو ساله یکی از این کودکان بود که شب 11 اکتبر وقتی هنوز موشک بالستیک ارمنستان خانهشان را در قلب گنجه که فرسنگها از جبهه جنگ فاصله داشت، هدف نگرفته بود، از رویای کودکانه خود به مادر میگفت و برای جشن تولد دو سالگیاش آماده میشد. تولد او درست 6 روز دیگر بود. اما آن شب سیاه، موشک ارمنستان نه تنها رویای کودکانه او، که پدر و مادر جوانش را از طفل کوچک گرفت.
نیلای از جمله سه کودک شهر گنجه بود که آن شب یتیم شدند و صدای گریههایش هنوز در آوار خانه که روزی از هیاهوی خنده و شادی سرشار بود، میپیچد. کودک معصوم پدر و مادرش را از دست داد و آنها قد کشیدن و بزرگ شدن دختر کوچک خود را ندیدند.
عادل، پدر نیلای زیر آوار خانهای که در پی اصابت موشک فرو ریخت، جان باخت و پیکر خونین او از میان تلی از خاک بیرون آورده شد. مادرش، «گونای» هم که 3 ساعت زیر آوار بود یک روز بعد در 12 اکتبر در بیمارستان جان باخت. آفاق، مادربزرگ نیلای هم در آن حمله خونین جان باخت و دختر کوچک تنها ماند، با اندوهی که بزرگتر از قلب اوست. headtopics.
در حملات موشکی اخیر ارمنستان به شهر گنجه آذربایجان از طفل شیرخواره تا مادران باردار کشته شدند و اندوه نیلای که بعد از مرگ پدر و مادرش گریههایش بند نیامد و نگار که یک روز مانده به تولدش جان باخت، قلب خیلیها را به درد آورد.یک عروسک پارچهای خاکگرفته، یک قاب عکس شکسته، چند تکه لباس و لنگه کفش خونین تنها چیزی است که از قربانیان گنجه به جای مانده است. مادران و کودکانی که در خواب شیرین هدف موشکهای ارمنستان قرار گرفتند. آن هم در حالیکه دولتها آتشبس اعلام کرده بودند و مردم هم به این توافق اعتماد داشتند. اما ارمنستان در سیاهی شب وقتی همه خواب بودند، مردم عادی را در خانههایشان هدف قرار داد. آن هم نه یک بار، بلکه دو بار در طول یک هفته. آن هم در سیاهی شب. وقتی که کودکان رویای نقرهای خود را به ماه میگفتند.
نیلای دو ساله یکی از این کودکان بود که شب 11 اکتبر وقتی هنوز موشک بالستیک ارمنستان خانهشان را در قلب گنجه که فرسنگها از جبهه جنگ فاصله داشت، هدف نگرفته بود، از رویای کودکانه خود به مادر میگفت و برای جشن تولد دو سالگیاش آماده میشد. تولد او درست 6 روز دیگر بود. اما آن شب سیاه، موشک ارمنستان نه تنها رویای کودکانه او، که پدر و مادر جوانش را از طفل کوچک گرفت.
نیلای از جمله سه کودک شهر گنجه بود که آن شب یتیم شدند و صدای گریههایش هنوز در آوار خانه که روزی از هیاهوی خنده و شادی سرشار بود، میپیچد. کودک معصوم پدر و مادرش را از دست داد و آنها قد کشیدن و بزرگ شدن دختر کوچک خود را ندیدند.
عادل، پدر نیلای زیر آوار خانهای که در پی اصابت موشک فرو ریخت، جان باخت و پیکر خونین او از میان تلی از خاک بیرون آورده شد. مادرش، «گونای» هم که 3 ساعت زیر آوار بود یک روز بعد در 12 اکتبر در بیمارستان جان باخت. آفاق، مادربزرگ نیلای هم در آن حمله خونین جان باخت و دختر کوچک تنها ماند، با اندوهی که بزرگتر از قلب اوست.
موشکهای ارمنستان آغوش گرم مادر و دستان پرمهر پدر را از او گرفتند و گریه او از وقتی که پدر و مادرش رفتند، بند نیامد. بیامان گریست. مادر نیلای باردار بود و غم رفتن او و کودکی که زاده نشد، قلب همه را به درد آورد. موشکها، مادری را هدف گرفتند که پناه کودکی بود غرق در رویاهای شیرین فردا، او تولد دو سالگی دخترش را جشن نگرفت و بزرگ شدن او را ندید. موشکها فرصت مادری به او برای دخترش و تولد کودکی را ندادند. بیرحمانه خانه گرمشان را به تلی از خاک تبدیل کردند و دختری تنها ماند و آخرین تصویر از حمل تابوت پدر و مادر جوانی با قاب عکسی از عروسی آنها.
موشکهای ارمنستان پدر، مادر و مادربزرگ و رویاهای نیلای را از او گرفتند و او امروز تولد دو سالگیاش را جشن نگرفت. نیلای کوچولو پدر و مادرش را از دست داد و پدر و مادری دیگر، طفل شیرخواره چند ماهه خود را.
در دومین حمله موشکی ارمنستان به گنجه یک نوزاد و دو کودک جان باختند. طفل شیرخواره در آغوش مادر هدف گرفت و وقتی در سیاهی شب، تن کوچک بیجانش را از زیر آوار بیرون آوردند، هنوز آنقدر کوچک بود که این درد بزرگ را حتی نمیتوانست تصور کند.
موشکهای ارمنستان به او فرصت بزرگ شدن و قد کشیدن ندادند و او در سیاهی شب وقتی که در خواب ناز بود، بیرحمانه کشته شد.
نگار هم کودک دیگری بود که آن شب در آن حمله خونین جان باخت. آن هم در حالیکه فقط یک روز به تولد او باقی مانده بود.
موشکها در آستانه تولد نگار، جان او و در آستانه تولد نیلای، پدر و مادر و همه رویاهای او را گرفتند و از آنها یک عروسک پارچهای خاکگرفته و یک قاب عکس شکسته به یادگار مانده و حالا گنجه است و صدای ناله مادران در سوگ فرزند و گریه کودکان در حسرت مادر.