حالا در آخرین سالهای دهه ۹۰ خورشیدی، «نسل» تغییر کرده است؛ مربیان جوان ایرانی در دل اروپا آرام آرام رشد میکنند.
طی کمتر از یک ماه، دو مربی جدید با نامهای ایرانی به فوتبال اروپا معرفی شده است؛ «بابک کیهانیفر» و «سیروس متکلمی».
تیتر او در جوانی، روی دست راست خود، نقشه ایران را خالکوبی کرده بود. وقتی خبرنگاران ایرانی در مورد چرایی این تصمیم از السکاندر نوری پرسیدند : «عجیب است؟ من هم ایرانیام. فقط جایی دیگر به دنیا آمدم و زندگی میکنم.»
کمک مربی «وردربرمن»، سرمربی وردربرمن در بوندسلیگا، سرمربی تیم «اینگولشتات»، کمک مربی «هرتابرلین» و مربی موقت «هرتابرلین» کارنامه مربیگری مردی است که قرار بود حتی سرمربی تیم ملی ایران پس از «کارلوس کیروش» شود. ولی چون جایش «مارک ویلموتس» نشست؛ مردی که میشد به جای ۵۰۰ هزار دلار، برایش قرارداد ۸ میلیون یورویی headtopics.com
. بابک کیهانفر کارش را با باشگاه «VFB Bodenheim» آغاز کرد ولی کمتر از یک سال بعد، به باشگاه «SV Goseinheim» آلمان پیوست. باشگاهی که در «اوبر لیگا» به معنی «لیگهایی پایین» آلمان حضور داشت.
نسل جدید ایرانیان مهاجر، به حوزههایی وارد میشوند که پیش از این سابقه نداشت. مربیگری فوتبال، یکی از مناطق دست نیافته، طی سالهای گذشته برای ایرانیان خارج از کشور بود.
دهه ۸۰ خورشیدی، سالهای کشف پدیدهای بود به نام «ستارههای دورگه» از دل فوتبال اروپا. هیچکدام هم با این لقب خو نگرفتند. «فریدون زندی» نخستین ایرانی–آلمانیتباری شد که پیراهن تیم ملی ایران را برتن کرد. پس از او، سیل آغاز شد. «اشکان دژاگه»، «امیر شاپورزاده»، «امید نظری»، «رضا قوچاننژاد»، «دانیال داوری»، «مهرداد بیتآشور» و «سامان قدوس» میان ملیت کشوری که در آن زاده یا بزرگ شده بودند و زادگاه خانوادگیشان، دومی را انتخاب کردند و پیراهن تیم ملی ایران را پوشیدند.
حالا در آخرین سالهای دهه ۹۰ خورشیدی، «نسل» تغییر کرده است؛ مربیان جوان ایرانی در دل اروپا آرام آرام رشد میکنند.
ورق زدن تاریخ، گویای حقیقت ۴ دهه هجرت ایرانیان از کشورشان و زندگی جدید در غربت است. بعضی از فرزندانشان در دومین و سومین دهههای موج مهاجرت، بازیکنان فوتبال اروپا شدند، در دهه بعد به مربیگری رسیدند.
طی کمتر از یک ماه، دو مربی جدید با نامهای ایرانی به فوتبال اروپا معرفی شده است؛ «بابک کیهانیفر» و «سیروس متکلمی».
***
تیتر
«بیایید در مورد چیزی شروع کنیم که وجود ندارد»، سعی کرد مخاطبش را با مردی آشنا کند که از نظر نویسنده گزارش، با سایر همتایان خود تفاوتهایی جدی داشت. نویسنده، «الکساندر نوری» را گرم، پرهیجان، لبریز از انرژی توصیف کرد و او را با این خصوصیات «مانند هر ایرانی» دانست. اما در عین حال نوشت: «الکساندر نوری، مثل آلمانیها منظم، دقیق، سختکوش و جدی است.»
او در جوانی، روی دست راست خود، نقشه ایران را خالکوبی کرده بود. وقتی خبرنگاران ایرانی در مورد چرایی این تصمیم از السکاندر نوری پرسیدند
گفت
: «عجیب است؟ من هم ایرانیام. فقط جایی دیگر به دنیا آمدم و زندگی میکنم.»
هنوز هیچ مربی ایرانی موفق نشده به درجه و سطحی برسد که الکساندر نوری تجربه کرد. او از پدری ایرانی و مادری آلمانی، در شهر «بوکستهوده» آلمان متولد شد. الکساندر نوری به عنوان بازیکن، بازی در تیمهای ملی زیر ۱۵ سال و زیر ۱۶ سال آلمان را تجربه کرد، اما در دنیای مربیگری بسیار شهیرتر شد.
کمک مربی «وردربرمن»، سرمربی وردربرمن در بوندسلیگا، سرمربی تیم «اینگولشتات»، کمک مربی «هرتابرلین» و مربی موقت «هرتابرلین» کارنامه مربیگری مردی است که قرار بود حتی سرمربی تیم ملی ایران پس از «کارلوس کیروش» شود. ولی چون جایش «مارک ویلموتس» نشست؛ مردی که میشد به جای ۵۰۰ هزار دلار، برایش قرارداد ۸ میلیون یورویی
بست
.
الکساندر نوری مربیگری را با تیمهای کوچک و دستیاری کنار سایر مربیان آغاز کرد. منتظر ماند، تا بخت به او لبخند بزند. آنچه میتوان این روزها در مورد دو نام دیگر هم دید.
بابک کیهانفر
بابک کیهانفر، ۳۱ فروردین ۱۳۶۴ در شهر «ماینز» آلمان متولد شد. فارسی را از پدرش در خانه آموخت، اما چندان تسلطی به آن ندارد. با قد ۱۷۴ سانت، به عنوان هافبک هجومی و مهاجم نوک در سطوح پایین فوتبال آلمان بازی کرد، اما از سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفت وارد دنیای مربیگری شود.
کارش را با باشگاه «VFB Bodenheim» آغاز کرد ولی کمتر از یک سال بعد، به باشگاه «SV Goseinheim» آلمان پیوست. باشگاهی که در «اوبر لیگا» به معنی «لیگهایی پایین» آلمان حضور داشت.
در این باشگاه آرام آرام و طی هفت سال، از مربی تمریندهنده یا کمک مربی را تجربه کرد. سال ۲۰۱۸ به عنوان مربی تیم زیر ۱۹ سال باشگاه «ماینز» انتخاب شد. یک سال بعد کمک مربی تیم «اف.سی.لیفرینگ» در بوندسلیگای دو «اتریش» شده بود. تیمی که زیر نظر باشگاه قدرتمند «سالزبورگ» فعالیت میکرد. از همانجا با باشگاه سالزبورگ اتریش رابطه برقرار کرد.
باشگاه «ردبول سالزبوگ»، نمادی از تجمل، قدرت، ثروت و آیندهنگری در فوتبال اتریش است. آنها ۱۴ بار طعم قهرمانی بوندسلیگای اتریش، هفت قهرمانی کاپ قهرمانی اتریش و ۳ بار قهرمای سوپر کاپ اتریش را چشیدهاند.
در کنار تمام قهرمانیهایی که یکی پس از دیگری درو میکنند، استعدادهای ناب را در سنین نوجوانی و جوانی، از سراسر جهان میبینند، به اتریش میبرند، پرورش میدهند و به قیمتی گزاف میفروشند. «سادیو مانه» ستاره سنگالی میلیون یورویی لیورپول، «اریک هالند» پدیده نروژی این روزهای اروپا، «تاکومی مینامینو» استعداد ناب ژاپنی لیورپول و «دومینیک سوبوسلای» پدیده آینده فوتبال اروپا از مجارستان، بخشی از سیاهه بلندبالای این کانون استعدادیابی است.
دی ماه ۱۳۹۸ وبسایت «Allgemein Zeitung» در
مصاحبهای
با بابک کیهانفر، او را یک آلمانی استعدادیاب معرفی کرد که از سوی «جسی مارچ» سرمربی تیم سالزبورگ به عنوان کمک مربی این تیم و هم در نقش سرمربی تیم دوم و جوانان این باشگاه مورد تایید قرار گرفته بود.
بابک کیهانفر در این مصاحبه از سالها تلاش و تحصیل در آکادمیهای فوتبال آلمان، برای تبدیل شدن به «مربی فوتبال» صحبت کرد. اما در جایی از این مصاحبه میگوید: «نقش کمک مربیان در فوتبال جهان با گذشته فرق میکند. آنها دیگر فقط دستیار مربی نیستند. گاهی باید ارتباط مستقل و صمیمانهای با بازیکنان برقرار کرد.»
او گفته بود که فقط به عنوان «کمک مربی» سالزبورگ، ۱۰ دستیار را کنار خود میبیند. همچنین اعتراف کرد که مهمترین وظیفهاش در این باشگاه، شکوفا کردن استعدادهای جوان است.
پانزدهم دی ۱۳۹۹ بخش فارسی «دویچهوله» خبر از حضور بابک کیهانفر به عنوان کمک مربی باشگاه «ماینز» آلمان داد.
باشگاه ماینز برای ایرانیان نامی آشناست. آخرین سالهای دهه ۷۰ خورشیدی، «سیروس دینمحمدی» و «سرژیک تیموریان» در باشگاه ماینز، با «یورگن کلوپ» سرمربی کنونی لیورپول همبازی بودند. یورگن کلوپ در مصاحبه پیش از بازی فینال سوپرکاپ اروپا، از این دو بازیکن
بابک جهانفر، حالا در نقش کمک مربی اول «بو اسونسون» دانمارکی، تیمی را هدایت میکند که متعلق به شهر زادگاهش است.
سیروس متکلمی
نام «کالسروهه» نه فقط برای جامعه فوتبال ایران، که در فوتبال اروپا شناخته شده است. از سال ۱۹۸۴ که سنگ بنای این باشگاه را چند «ژیمناستباز» یاغی شهر گذاشتند، کوشید تاکنون ماهیت سازندگی خود را حفظ کند.
اگر در وبسایت رسمی این باشگاه، وارد بخش
تیمهای پایه
شوید، نام یک جوان، با موهای مجعد سیاه، ته ریشی منظم شده و چشمهایی که نشان میدهد ژنی از میانههای خاور دارد جلب توجه میکند. بالای نامش نوشته است: «رییس» و نام او «سیروس متکلمی».
۳۳ سال سن دارد و از اکتبر سال ۲۰۱۹ مربیگری را به صورت رسمی در تیم جوانان کارلسروهه آغاز کرده است. اما چرا این قدر زود وارد دنیای مربیگری شد؟
او برخلاف سایر مربیان ایرانی، درونمای درخشانی در زمینه بازیگری فوتبال داشت. سال ۲۰۰۸ وقتی فقط ۱۹ ساله بود، به تیم «برشا» ایتالیا پیوست. ایتالیاییها او را استعداد ناب فوتبال و کشف بزرگ خود میدانستند. ماهها کنار ستارههایی مانند «لوئیجی دی باجیو» و «السیو تاکیناردی»، ملیپوشهای ایتالیا تمرین کرد، اما یک مصدومیت، کتاب فوتبالش را بست.
برای همین سراغ مربیگری را گرفت. سال ۲۰۱۳ مدرک A مربیگری اروپا را گرفت و حالا باشگاه کارلسروهه تصمیم گرفته است که از سیروس متکلمی به عنوان دستیار «کریستین آیچنر» سرمربی آلمانی این تیم استفاده کند.
کریستین آیچنر خودش ۱۲ سال بازیکن تیمهای جوانان و بزرگسالان کارلسروهه بود و در «هوفنهایم»، «کلن» و «دویسبورگ» بازی کرد. اما مربیگری را دقیقا مانند سیروس متکلمی از جوانان کارلسروهه آغاز کرد.
شاید سیروس متکلمی، در آیندهای دور یا نزدیک، سرمربی این تیم شود.
الکساندر، بابک و فیروز اولینهای نسل دوم مهاجرین ایران هستند که حالا فوتبال اروپا را هدایت میکنند. آنها اما آخرین نفرات نخواهند بود.