اعتراف کرد در مورد محمد مایلیکهن و درگیریاش با «علی رییسی» خبرنگار سابق مجلات ورزشی ایران در دهه ۷۰ خورشیدی، روایتهای متفاوتی وجود دارد. برخی میگویند محمد مایلی کهن به علی رییسی سیلی زد، برخی میگویند فقط فحاشی کرد.
اما در نهایت شکایت هر دو در نهادهای قضایی، به جایی نرسید و هر دو طرف رضایت دادند.
فراموش نکنیم که او در دهه ۷۰ خورشیدی، یکی از مهمترین شخصیتهای فوتبال ایران در چارچوبهای اخلاقی و مبارزه با بازیکنسالاری شد. سال ۱۳۹۶ در جریان سیصد و چهل و ششمین جلسه شورای شهر تهران، «حسین رضازاده» قهرمان وزنهبرداری سابق جهان و المپیک و «علیرضا دبیر» قهرمان سابق کشتی جهان و المپیک، با مشت، فحش، لگد و سیلی به جان هم
. برخورد فیزیکی این دو ورزشکار سابق و سیاستمدار وقت، بازتابی جهانی پیدا کرد. تصور اینکه کریم باقری، با آن شرم و حیایی که در دوران بازیگری از خود به یادگار گذاشته، به صورت کسی سیلی زده باشد، ساده نیست. بار اول، سال ۱۹۹۷ میلادی، در جریان بازی ایران و قطر، کریم باقری با مشت به صورت یار مستقیمش کوبید و از زمین اخراج شد. از همان شب تاکنون بارها برای آن حرکت عذرخواهی کرده و هرگز نگفت که چرا دندان بازیکن قطری را شکست. همبازیهایش میگویند ملیپوش قطر به زبان فارسی به خانواده کریم باقری فحاشی میکرد. headtopics.
محمد مایلیکهن؛ آن سوی فنسها
سال ۱۳۵۵ به پرسپولیس پیوست. خودش در برنامه زنده ۹۰
اعتراف کرد
که دلیل ریش داشتن همیشگیاش بهخصوص در سالهای جوانی، علاقه شدید به «داریوش اقبالی» بود.
در مورد محمد مایلیکهن و درگیریاش با «علی رییسی» خبرنگار سابق مجلات ورزشی ایران در دهه ۷۰ خورشیدی، روایتهای متفاوتی وجود دارد. برخی میگویند محمد مایلی کهن به علی رییسی سیلی زد، برخی میگویند فقط فحاشی کرد. اما در نهایت شکایت هر دو در نهادهای قضایی، به جایی نرسید و هر دو طرف رضایت دادند.
اما او پیش از انقلاب، در ورزشگاه «امجدیه» تصویری خاص از خود به جای گذاشت. وقتی اعتراض برخی از هواداران روی سکوها را دید، از فنسهای کنار زمین بالا رفت، به سکوها رسید، چند سیلی و مشت کوبید و دوباره از فنسها بالا کشید و به زمین برگشت.
فراموش نکنیم که او در دهه ۷۰ خورشیدی، یکی از مهمترین شخصیتهای فوتبال ایران در چارچوبهای اخلاقی و مبارزه با بازیکنسالاری شد.
علیرضا دبیر و حسین رضازاده؛ درگیری در صحن شورای شهر
سال ۱۳۹۶ در جریان سیصد و چهل و ششمین جلسه شورای شهر تهران، «حسین رضازاده» قهرمان وزنهبرداری سابق جهان و المپیک و «علیرضا دبیر» قهرمان سابق کشتی جهان و المپیک، با مشت، فحش، لگد و سیلی به جان هم
افتادند
.
عباس جدیدی تصور میکرد که بخشی از اسناد مربوط به فساد مالی او و خانوادهاش را علیرضا دبیر به دست رسانهها رسانده است. بدون مقدمه با او درگیر شد، ولی از علیرضا دبیر به شدت کتک خورد.
برخورد فیزیکی این دو ورزشکار سابق و سیاستمدار وقت، بازتابی جهانی پیدا کرد.
کریم باقری؛ خودی و غیرخودی نداشت
تصور اینکه کریم باقری، با آن شرم و حیایی که در دوران بازیگری از خود به یادگار گذاشته، به صورت کسی سیلی زده باشد، ساده نیست.
اما او دو بار، در جریان مهمترین رویدادهای ملی و باشگاهی، بازیکن حریف و خودی را نوازش کرده است.
بار اول، سال ۱۹۹۷ میلادی، در جریان بازی ایران و قطر، کریم باقری با مشت به صورت یار مستقیمش کوبید و از زمین اخراج شد. از همان شب تاکنون بارها برای آن حرکت عذرخواهی کرده و هرگز نگفت که چرا دندان بازیکن قطری را شکست. همبازیهایش میگویند ملیپوش قطر به زبان فارسی به خانواده کریم باقری فحاشی میکرد.
بار دوم، سال ۱۳۸۸ دقایق پایانی دربی تهران، در شرایطی که پرسپولیس و استقلال یک بر یک مساوی بودند، کریم باقری این بار بازیکن خودی را
زد
. «شیث رضایی» و «علیرضا حقیقی» مدافع و دروازهبان پرسپولیس با هم گلاویز شدند و کریم باقری برای آنکه وقت را هدر ندهد، خواباند زیر گوش شیث رضایی. پنج دقیقه بعد هم خودش از فاصله چهل متری، گل پیروزی پرسپولیس را وارد دروازه استقلال کرد.
رحمان رضایی و علی بداوی؛ سیلی ابدی
این، یکی از شنیعترین تصاویر تاریخ ورزش ایران است. سال ۱۳۸۳ در جریان جام ملتهای آسیا، تیم ملی ایران در دومین بازی، مقابل عمان قرار گرفت. از حریفی که در اندازههای حضور در جام ملتها هم به نظر نمیرسید ۲ بر صفر عقب بود که ناگهان «رحمان رضایی» مدافع میانی تیم ملی و «علی بداوی» مدافع چپ، با هم درگیری شدند. درگیری آنها از فحاشی آغاز شد و به سیلی رسید. اگر پادرمیانی «جواد نکونام» و «یحیی گلمحمدی» نبود، شاید یکی از تلخترین تصاویر تاریخ فوتبال جهان ثبت میشد.
کنفدراسیون فوتبال آسیا، همان شب هر دو بازیکن را سه بازی محروم کرد و «عبدالرحمان الدلاور» داور بحرینی (که از مادری ایرانی متولد شده بود) را به دلیل اخراج نکردن هر دو بازیکن از زمین، از مسابقات کنار گذاشت.
خداداد عزیزی؛ سوال میکرد، زدمش
سال ۱۳۸۷ خداداد عزیزی سرمربی تیم پیام مشهد بود. او بعد از بازی با «فجرسپاسی» در شیراز، ابتدا به صورت یک خبرنگار سیلی زد. احساس کرد کم است، لگد زد. باز هم حس کرد که کفایت نمیکند، یقه خبرنگار را کشید، به زمین انداخت و با مشت و لگد به جانش افتاد.
کمی بعد گفت: «خبرنگار سوالات بیجا میپرسید و فقط روی مغز من راه میرفت.» ساعاتی بعد نیروی انتظامی بازداشتش کرد، اما با قرار وثیقه آزاد شد. «غلامحسین پیروانی» سرمربی وقت فجرسپاسی، با دیدن صورت کبود و لباس پاره خبرنگار، مقابل چشم عکاسان و خبرنگاران گریسته بود.
سیاهه خبرنگارانی که در ایران به دست مربیان، بازیکنان یا مسئولین اجرایی ضرب و شتم شدهاند، طولانیتر از این مقال است.
سیلی عبده به ایرانپاک
این شاید از مشهورترین سیلیهای پیش از انقلاب است. مرحوم «علی عبده» مالک و موسس باشگاه پرسپولیس، سه شعار برای مجموعهاش داشت؛ «اخلاق، درس، ورزش».
روزی که
تصویر
«صفر ایرانپاک» ستاره محجوب تیمش کنار «مهناز» بازیگر فیلمهای تبلیغاتی تلویزیون و سینما منتشر شد، علی عبده خودش را به تمرین پرسپولیس رساند و مستقیم سراغ صفر ایرانپاک رفت؛ سیلی را زد، بعد او را در آغوش کشید و گفت: «تو پسر من هستی صفر.»