ششم آذر ۱۰۰۵: ۳۹۴ سال پيش در چنين روزی طالب آملی در كشمير پاكستان كنونی درگذشت. 'چون به پا رفتن ميسر نيست ما را سوی دوست/ نامه میگردیم و با بالِ كبوتر میرويم'. ششم آذر ۱۰۰۵: ۳۹۴ سال پيش در چنين روزی طالب آملی در كشمير پاكستان كنونی درگذشت."چون به پا رفتن ميسر نيست ما را سوی دوست/ نامه میگردیم و با بالِ كبوتر میرويم".
او در كنار ادبيات فارسی و عربی، خوشنويسی را هم فرا گرفت:
هر نقطه سويِدای دل اهل سواد است". ۲۳ ساله بود كه از مازندران به كاشان و اصفهان رفت، شاه عباس بزرگ را ستود اما از او توجهی نديد؛ پس به مشهد و سپس به مرو رفت و در آنجا آوازه آسايش سرايندگان در هند را شنيد.
"طالب گل اين چمن به بستان بگذار هندو نبرد به تحفه كس جانب هند ۳۷ ساله بود كه از سرايندگان جهانگيرشاه گوركانی شد و لقب ملکالشعرا گرفت و شاه او را در سفرهايش همراه میبرد. در سرودههايش از هنجارها و كليشهها دوری جسته و بيشتر"لذتنگاری" كرده و برای اين كار استعارهها، تشبيهها و حتی ترکیبهای نویی به زبان فارسی افزوده اما كمتر به اوضاع و شرايط اجتماعی پرداخته است: headtopics.com
نمك ندارد شعری كه استعاره ندارد". "ما هر دو ز لاغری دو موييم ولی يا آنجا كه از چشمش مینویسد كه گويا دوبينی داشته: تا هرچه گفتی از تو مكرر شنودمی".