روستاتیش، روح کار جمعی

07/07/1399 06:29 ب.ظ

«روستاتیش از روستا و آتش گرفته شده... در سفرهای کمپی، هم‌سفرها در شب آتشی برپا می‌کنند و حواس‌شان به تیمارداری آتش است... آتش را زنده نگه می‌دارند. ما در روستاتیش می‌خواهیم آتش روستاها را زنده نگه ‌داریم.» گزارش نیکی خواجوی 👇 اخبار_ایران شهروندخبرنگار

این حرف‌ها را «محسن»، از فعالان اجتماعی برای نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستا می‌زند که از بنیان‌گذاران روستاتیش نیز هست: «ما با هدف نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستاها کار می‌کنیم اما کُند بودن سرعت تاثیرگذاری اقداماتی که...

این حرف‌ها را «محسن»، از فعالان اجتماعی برای نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستا می‌زند که از بنیان‌گذاران روستاتیش نیز هست: «ما با هدف نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستاها کار می‌کنیم اما کُند بودن سرعت تاثیرگذاری اقداماتی که انجام می‌دهیم، برای‌ ما اذیت کننده است. چون معتقدیم تاثیر فعالیت اجتماعی به کندی انجام اما مانا می‌شود. در حال حاضر، در ۱۵ روستا پروژه داریم. به این ترتیب که روستاهایی که کمتر اسم‌شان شنیده شده است را در مناطق محروم ایران شناسایی می‌کنیم و تیم تحقیقاتی برای بررسی مسایل و مشکلات اجتماعی این روستاها می‌روند و پس از شناخت معضلات، سعی می‌کنیم به دست خودشان مشکل را برطرف کنیم.»

او لبخندی می‌زند و این طور ادامه می‌دهد: «برای مثال، در یکی از روستاهای جنوب شرقی، روشویی کنار دست‌شویی‌ها نبود و خیلی مرسوم بود که افراد بعد از توالت، دست‌شان را با آب خالی بشویند.

ادامه مطلب:
iranwire »

جمعی از شهرداران استان تهران بازداشت شدند

دستور رئیس جمهور برای توجه ویژه به قالی بافان کشوررئیس جمهور در پی نامه استانداری آذربایجان شرقی درخصوص مساعدت و رسیدگی دولت به وضعیت معیشتی و زندگی قالی بافان کشور، طی نامه ای به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستور داد به این قشر زحمتکش و هنرمند کشور به صورت ویژه توجه شود. فک کنم این دستور به گاشون داد. تیر خلاص به قالیبافان زده شد روحانی تپه اباد نگذاشته که اونم بصورت ویژه دستورش داده شد یا خداااا..... ای قالی بافان زحمتکش و هنرمند... الفاتحة

خالی کردن روستاهای مرزی به هیچ عنوان سیاسی نیست/ فعلا فقط ۲ روستا تخلیه شده‌اند/ حفظ امنیت مرزها در اولویت‌ است/ تخلیه روستاها بدون در نظر گرفتن سرپناهی برای ساکنانش، ظلم استنماینده سردشت تاکید کرد: تخلیه روستاهای مرزی را سیاسی نمی‌دانیم؛ چرا که حفظ امنیت مرزها جزو اولویت‌های ماست و معتقدم باید به قوانین و مصوبات احترام گذاشت اما می‌گوییم برای این کار باید راه‌حلی ارائه شود تا مردم تحت فشار قرار نگیرند.

چرایی نوشتن نامه به سردار سلیمانی / پول تخصیصی صندوق توسعه را برگرداندیموزیر بهداشت با اشاره به آزاد شدن قسمت اندکی از مبلغ تخصیصی صندوق توسعه ملی برای مقابله با کرونا طی روز گذشته و همچنین دغدغه رییس کل بانک مرکزی درباره تغییر در پایه پولی و نوسان در بازار دلار، گفت: ما گفتیم نکند با این پول پایه پولی و معادلات اقتصادی دچار مشکل شود و گفتم همین میزان را هم برگردانند. از این به بعد ما لب فرو می‌بندیم. همکاران من اگر حقوق نگیرند هم کار می کنند. منظورت هست Ministere_com_A در یک مورد 5 مورد ممکن است ، که درک سریع پادشاهی مراکش است و با روش علمی ثابت شده است که آفریقای شمالی در اعماق صحرای صحرا از نظر آب ، گیاهان و حیوانات غنی بوده است و آتلانتا یک کشور آمریکایی است. , مملکت چه خر تو خریه ! جمع_کنید_کاسه_کوزه_تون عجیبه روحانی هیچی نمیگه چطور تاحالا موندین 🤔🤔

چندرسانه‌ای ـ پادبرای یادآوری به ظریف عرض میکنم ؛ امضای کری تضمین هست ظریف حق هیچگونه اظهار نظر نداره حرفهای قبلی یادمونه خودت انتخاب کردی اینطور زندگی کنی اما این زندگی انتخاب مردم نیست برکنارشدی و گروه جدید باید اماده مذاکرات صلح با امریکا بشه برای ایران بخاطرایران برای مردم ایران دولت فعلی غیر قانونی بیکفایت و معزول هست چرا رژیم آخوندی تحت تحریم هست؟ ریشه همه بدبختی های ایران در ج.ا. هست. مرگ_بر_کلیت_و_تمامیت_جمهوری_اسلامی

خانه‌ٔ ۱۵۰ ساله در جنوب تهران، نزدیک بازار، با در و پنجره‌های چوبی به رنگ آبی و حوض فیروزه‌ای وسط حیاط، به محض ورود، تو را ۵۰ سال در دل تاریخ به عقب می‌برد. کسانی که حداقل ۳۵ سال سن دارند، احتمالا در کودکی، خانه خودشان یا پدر بزرگ و مادربزرگ و یا یکی از اقوام‌شان معماری این‌چنینی داشته است؛ نوعی از معماری که این روزها به ندرت می‌توان یافت. یک اتاق در سمت راست این خانه، پر از محصولات و صنایع دستی، مستقیم از روستاهای متعدد ایران آمده‌اند. این‌جا «روستاتیش» است.«روستاتیش از دو کلمه روستا و آتش گرفته شده است و فلسفه شکل‌گیری این اسم را کسانی که تجربه کوه‌پیمایی و مسافرت‌های کمپی دارند، بهتر درک می‌کنند. در این سفرها، معمولا هم‌سفرها در شب آتشی برپا می‌کنند و دور آن می‌نشینند. تا زمانی هم که می‌خواهند آتش روشن باشد، حواس‌شان به چوب آوردن و باد زدن یا نزدن و خلاصه تیمارداری آتش است. به تعبیر دیگر، آتش را زنده نگه می‌دارند. ما روستاتیش می‌خواهیم آتش روستاها را زنده نگه ‌داریم.»

این حرف‌ها را «محسن»، از فعالان اجتماعی برای نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستا می‌زند که از بنیان‌گذاران روستاتیش نیز هست: «ما با هدف نهادینه کردن اقدامات فرهنگی در روستاها کار می‌کنیم اما کُند بودن سرعت تاثیرگذاری اقداماتی که انجام می‌دهیم، برای‌ ما اذیت کننده است. چون معتقدیم تاثیر فعالیت اجتماعی به کندی انجام اما مانا می‌شود. در حال حاضر، در ۱۵ روستا پروژه داریم. به این ترتیب که روستاهایی که کمتر اسم‌شان شنیده شده است را در مناطق محروم ایران شناسایی می‌کنیم و تیم تحقیقاتی برای بررسی مسایل و مشکلات اجتماعی این روستاها می‌روند و پس از شناخت معضلات، سعی می‌کنیم به دست خودشان مشکل را برطرف کنیم.»

او لبخندی می‌زند و این طور ادامه می‌دهد: «برای مثال، در یکی از روستاهای جنوب شرقی، روشویی کنار دست‌شویی‌ها نبود و خیلی مرسوم بود که افراد بعد از توالت، دست‌شان را با آب خالی بشویند. طی نزدیک به سه سال، با آموزش‌های مقطعی و توضیحاتی در مورد وجود میکروب‌ها و باکتری‌ها روی دست‌ها بعد از توالت که عامل مریضی می‌شوند، چند ماه پیش عکس اولین روشویی کنار دست‌شویی توسط یکی از روستاییان به دست ما رسید که شاید یکی از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های زندگی من بود. طولی نکشید که خانه بغلی او هم یک روشویی دقیقا مثل همسایه‌اش ساخت و بعدی و بعدی. الان تقریبا تمام ساکنان روستا در منزل‌شان کنار سرویس بهداشتی، روشویی با مایع دست‌شویی و یا صابون دارند. این یعنی فعالیت اجتماعی.»

اما تمام روستاییان امکان مالی چنین تغییراتی را در زندگی‌ خود ندارند. محسن می‌گوید: «در روستای دیگری با مشکل مشابه، خیرین جمع شدند و برایشان سرویس بهداشتی و روشویی ساختند. الان بیشتر سرویس‌های بهداشتی قدیمی تبدیل به انبار یا آغل گوسفندان شده‌اند. فعالیت اجتماعی و فرهنگی در روستاها باید به خواست خود روستاییان و با هزینه خودشان انجام شود تا نهادینه و ماندگار شوند.»

اتاق روستاتیش پر از محصولات مختلف از جای جای ایران است؛ از عروسک‌هایی با شمایل خاص مربوط به روستای «تاجمیر» خراسان جنوبی تا سوزن دوزی‌های بی‌نظیر روستای «سید بار» سیستان بلوچستان و عسل طبیعی منطقه ترکمن استان گلستان. هر کدام از این محصولات بر مبنای هدفی تهیه و تولید شده‌اند؛ ازساخت مدرسه تا تجهیز کتاب‌خانه و خرید تبلت. به همین خاطر، به این محصولات، محصولات کمک معیشتی می‌گویند.

روستاتیش در مباحث تخصصی با گروه‌های دیگر هم همکاری می‌کند؛ به این ترتیب که مثلا عروسک‌های با مزه‌ای به شکل فک تولید می‌شوند و روستاتیش کلیه منافع حاصل از فروش این عروسک‌ها را به گروهی از متخصصان زیست‌بوم شناس می‌دهد تا با توجه به خطر انقراض فک خزر، این گروه تمام تلاش خود را برای احیای فک‌ها انجام دهد.

«من و پژمان دوچرخه سوار هستیم و ۱۲سال تقریبا همه جای ایران را رکاب زده‌ایم. هر جا روستایی می‌دیدیم، سعی می‌کردیم مسیرمان را از دل آن پیش ببریم و اگر شب می‌رسیدیم، در همان جا می‌ماندیم. به همین دلیل، با فرهنگ و مسایل و مشکلات و نوع نگاه مردم روستا تا حد زیادی آشنا بودیم. اولین بار که از طریق دوستی با روستاتیش آشنا شدیم، با اشتیاق قبول کردیم که با این مجموعه همکاری کنیم.»

این روایت «سمیرا» از آشنایی خود و همسرش با روستاتیش است. او حرفش را این طور ادامه می‌دهد: «در همین روستای سید بار سیستان و بلوچستان که یکی از پروژه‌های اصلی حال حاضر مجموعه ما است، پس از بررسی‌هایی متوجه شدیم که زنان این منطقه کار سوزن دوزی انجام می‌دهند . گروهی به نام "بانوک" به سرپرستی من تشکیل شد. زنان روستا را جمع کردیم و الان بعد از سه سال، به پیشرفتی در این کار رسیده‌ایم که زنان روستا از فروش محصولات سوزن‌دوزی خود، ۱۵۰میلیون تومان به ساخت مدرسه سید بار که در دست احداث است، کمک کردند.»

او می‌گوید: «فعالیت اجتماعی در روستاتیش هزاران حسن و فایده دارد و پررنگ‌ترین آن‌ها، احیای اعتماد به نفس و عزت نفس و شأن انسان‌ها است. متاسفانه در اغلب کمک‌های اجتماعی که معمولا در اغلب خیریه‌ها انجام می‌شود، خیران خواسته یا ناخواسته حس ترحم دارند. آن‌ها احساسی مثل نجات دارند تا پیروزی و به دست آوردن موفقیت. این مسایل پررنگ‌ترین وجوهی هستند که روستاتیش را متمایز می‌کنند.»

«علی‌رضا» یکی دیگر از فعالان اجتماعی است که در زمینه تولید محتوا در بستر فضای مجازی با روستاتیش همکاری می‌کند. او می‌گوید: «برای من که کارم در ارتباط با فضای مجازی است، به واسطه ارتباط هر روزه با این فضا، همه چیز را بر مدار سرعت می‌سنجم و موفقیت را به نوعی سرعت بالای انجام هر کاری می‌دانم. پذیرش این که حل برخی مسایل و معضلات اجتماعی و فرهنگی در روستاها باید به تدریج انجام شود، در ابتدای همکاری بسیار سخت بود. اما بعد از لمس چند تجربه موفق در دل روستاها، باورم به سیر تدریجی تاثیر فعالیت اجتماعی هر روز بیشتر شد.»

علی‌رضا با یک مثال حرف‌هایش را این طور ادامه می‌دهد: «مثلا در روستای تاجمیر در خراسان جنوبی، مدرسه بعد از کلاس ششم ندارند. پسرها برای ادامه تحصیل به روستای کناری می‌روند و درس‌شان را در صورت تمایل ادامه می‌دهند. اما دختران بعد از کلاس ششم، تا زمانی که شوهر کنند، اصلا اجازه خارج شدن از خانه را هم ندارند. البته خانواده‌هایشان مقاومتی در قبال ادامه تحصیل دختران نشان نمی‌دهند اما اعتقاد کلی آن‌ها این است که از یک سنی به بعد ترجیحا دختران از خانه خارج نشوند. ما به وسیله آموزش‌هایی در طول سه سال، توانستیم با کمک همین دختران و زنان روستا، عروسک‌هایی تولید کنیم که به شکل ابتدایی‌تری در فرهنگ کهن مردم روستا وجود داشتند. سپس با به فروش رساندن این عروسک‌ها، توانستیم اتاقی را در روستا با سرور و چند مانیتور و تبلت تجهیز کنیم تا در ساعت‌های مختلف، دختران پایه‌های مختلف بتوانند آموزش غیرحضوری بگیرند و پس از پایان درس‌شان، مدرک دیپلم دریافت کنند. این اتفاق حتی در زمان کوتاه هم تاثیرات بسیاری خوبی داشت و دخترانی که اصول اولیه معاشرت با غریبه‌ها، به ویژه مردان را بلد نبودند، الان ما را به اسم کوچک صدا می‌کنند و راحت‌تر ارتباط می‌گیرند. قطعا این دختران با توجه به پایین بودن سن ازدواج در روستاها، مادران بهتر و متفاوت‌تری از دختران کم‌سواد روستا می‌شوند.»

«شمیم» از همکاران روستاتیش است و در پروژه «درخت سرخدار» روستای «سیاه رودبار» استان گلستان فعالیت می‌کند. او در این زمینه می‌گوید: «درخت سرخدار، گیاهی منحصر به فرد با قدمت بسیار زیاد است که متاسفانه عدم رسیدگی، این درخت را در خطر انقراض و از بین رفتن قرار داده بود و از چوب ارزشمند آن برای ساخت تنه قلیان استفاده می‌شد. اما به مدد و خواست مردم این روستا که تصمیم گرفتند درخت سرخدار را زنده و تکثیر کنند، این درخت از خطر انقراض نجات پیدا کرده است.»

شمیم نفسی تازه می‌کند و این طور ادامه می‌دهد:«درخت سرخدار به نوعی میراث مردم این منطقه است و در اکثر داستان‌ها و قصه‌هایی که برای بچه‌هایشان تعریف می‌کنند، سرخدار حضور دارد. مردم روستا نیز تصمیم گرفتند با سوزن‌دوزی و تولید صنایع دستی دیگر که منحصر به روستایشان است، به احیا و تکثیر درخت سرخدار کمک کنند. روستاتیش هم در این زمینه کمک زیادی را به مردم روستا می‌کند؛ به این صورت که ما محصولات آن‌ها را به فروشگاه مجازی و حقیقی روستاتیش می‌فروشیم و قیمت تمام شده محصول را به زنان روستا پرداخت می‌کنیم و قسمتی از عواید و سود حاصل از این فروش را برای احیای درخت سرخدار که همیشه سبز است و میوه آن هم دانه‌های کوچک خوش طعمی است، اختصاص می‌دهیم.»

شمیم در پایان حرف‌هایش می‌گوید: «همه ما در سیاه‌رود یک شعار مشترک داریم؛ من یک سرخدار هستم.»