Image caption
آقای قربان از روز حادثه حمله به زایشگاه در برچی کابل میگوید:"ساعت نه و پنجاه دقیقه بود که موبایلم زنگ زد، دخترم گفت مادرش تماس گرفته و میگوید اینجا (زایشگاه) انتحاری شده، میخواهم خانه بیایم. فکر کردم از حملاتی است که با واسکت (جلیقه) انتحاری رخ میدهد و نجات پیدا میکنند. دو دقیقه بعد که تماس گرفتم گوشی را جواب نداد. ساعت پنج عصر دوباره تماس گرفتم، کسی از طب عدلی/پزشک قانونی پاسخ داد و گفت خانمتان شهید شده.
سید قربان میگوید هنگامی که برای گرفتن فرزندش رفت و حتی پس از آن، چند نفر از او خواستند تا فرزندش را به آنان به فرزندخواندگی بسپارد، اما تصمیم در این مورد برایش دشوار بود. از ازدواج شیما و غلام نبی نزدیک به دو دهه میگذرد اما تاهنوز صاحب فرزندی نشدهاند. شیما خانم خانه است و همسرش هم کارگر روزمزد است. شیما میگوید:"پیش سید قربان رفتیم و گفتیم اگر خودت از کودک مراقبت میتوانی که خوب، اگر نمیتوانی و قرار است به کسی به فرزندی بدهی، به ما بسپار که از او خوب مواظبت کنیم و سید قربان گفت نمیتوانم از او مواظبت کنم. او را با خود آوردیم و امروز چهارده روز است که پیش ماست.
درود بر بی بی سی BBC
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
منبع: dw_persian - 🏆 7. / 63 ادامه مطلب »
منبع: ilnanews - 🏆 10. / 53 ادامه مطلب »
منبع: aa_persian - 🏆 11. / 53 ادامه مطلب »
منبع: iranwire - 🏆 4. / 63 ادامه مطلب »
منبع: aa_persian - 🏆 11. / 53 ادامه مطلب »
منبع: isna_farsi - 🏆 2. / 63 ادامه مطلب »