«پیمان شجیراتی» کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان با انتشار روایت دو سال پیگیری مطالبات کارگران این شرکت در سالهای تا به بررسی خواستهها، مطالبات و پاسخهای دولت و کارفرمایان شرکت و برخورد نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی پرداخته است.
ایران وایر به سبب اهمیت این روایت و نکات آموزنده آن برای سایر کارگران، با کسب اجازه از وی، اقدام به بازنشر آن در روزهای آتی مینماید. آخرین بخش آن را در ادامه بخوانید:
در آبان ۱۳۹۷، به دنبال اعتصاب کارگران «گروه ملی صنعتی فولاد ایران»، این بار هم تشکیل مجمع عمومی در دستور کار قرار گرفت؛ با این تفاوت که به جای خیابان، در سالن اجتماعات شرکت برگزار میشد. به این ترتیب، تداوم و رسمیت و امکان رأیگیری منظم ایجاد شد به طوری که هر پنجشنبه این مجمع برگزار میشد و اقدامات هفته بعد را تعیین میکرد.
برگزاری جلسات این مجمع، امکان بسیار خوبی بود که همه کارگران را فارغ از دیدگاهها و نظرات مختلف، به طور آزادانه در بحثها و تصمیمگیریهای جمعی مشارکت دهد. اما وجه شباهت این مجمع در مقایسه با آن چه که در سال ۱۳۹۵ شاهد بودیم، این بود که تحت تأثیر شرایط اعتصاب در شرکت شکل گرفته بود و برای آن که مانند گذشته پس از اعتصاب منحل نشود، دیر یا زود مجبور بود جای خود را به یک تشکل و سازمانیابی پایدار میداد. headtopics.com
وضعیت کارگران در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان و اعتراضات آنها به این شرایط برای ماههای متمادی در صدر اخبار رسانههای ایران قرار داشت. اگر چه همچنان صدای اعتراض کارگران این شرکت به وضعیت معیشت و سایر مطالبات صنفیشان شنیده میشود. درمان و مسکنهای موقتی که تا این لحظه برای حل مسائل کارگران این شرکت تجویز شده نه تنها کافی نبوده که منجر به پیچیدهتر شدن وضعیت آنها شده است.
«پیمان شجیراتی» کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان با انتشار روایت دو سال پیگیری مطالبات کارگران این شرکت در سالهای تا به بررسی خواستهها، مطالبات و پاسخهای دولت و کارفرمایان شرکت و برخورد نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی پرداخته است. ایران وایر به سبب اهمیت این روایت و نکات آموزنده آن برای سایر کارگران، با کسب اجازه از وی، اقدام به بازنشر آن در روزهای آتی مینماید. آخرین بخش آن را در ادامه بخوانید:
در آبان ۱۳۹۷، به دنبال اعتصاب کارگران «گروه ملی صنعتی فولاد ایران»، این بار هم تشکیل مجمع عمومی در دستور کار قرار گرفت؛ با این تفاوت که به جای خیابان، در سالن اجتماعات شرکت برگزار میشد. به این ترتیب، تداوم و رسمیت و امکان رأیگیری منظم ایجاد شد به طوری که هر پنجشنبه این مجمع برگزار میشد و اقدامات هفته بعد را تعیین میکرد.
برگزاری جلسات این مجمع، امکان بسیار خوبی بود که همه کارگران را فارغ از دیدگاهها و نظرات مختلف، به طور آزادانه در بحثها و تصمیمگیریهای جمعی مشارکت دهد. اما وجه شباهت این مجمع در مقایسه با آن چه که در سال ۱۳۹۵ شاهد بودیم، این بود که تحت تأثیر شرایط اعتصاب در شرکت شکل گرفته بود و برای آن که مانند گذشته پس از اعتصاب منحل نشود، دیر یا زود مجبور بود جای خود را به یک تشکل و سازمانیابی پایدار میداد.
به همین خاطر، در یکی از نشستهای مجمع عمومی در پاییز ۱۳۹۷ بحث ایجاد «شورای مستقل کارگران» مطرح شد که اکثریت حاضر در مجمع، به شکل قیام و قعود به آن رأی مثبت دادند اما به دلایلی نتوانست به ایجاد این تشکل جدید منجر شود. برخی معتقد بودند که چون خطر احیای «شورای اسلامی کار» وجود دارد، بحث ایجاد تشکل مستقل را فعلا باید کنار گذاشت.
واقعیت آن است که در اعتراضات آذر ۱۳۹۷، «علیرضا محجوب»، رییس تشکیلات حکومتی «خانه کارگر» از طریق رییس اداره کار شهرستان اهواز خط تشکیل شورای اسلامی کار فولاد را دنبال و برخی همکاران را به این کار ترغیب و اقناع میکرد.
در جلسات هماندیشی کارگران در تالار شرکت حتی موضوع تشکیل این شورا مطرح و مقرر شده بود بررسیهای بیشتری درباره آن انجام شود. اما با دخالت به جا و صحیح برخی فعالان کارگری خارج و داخل شرکت و تماس با گروهی که خواهان ایجاد شورای اسلامی کار بودند، ضعفهای شورای اسلامی برجستهتر شدند.
این بار طرح تشکیل «مجمع نمایندگان مستقل» در جلسات هماندیشی کارگران (مجمعهای عمومی هفتگی) مورد استقبال اکثریت قرار گرفت اما تصمیمگیری در این خصوص به بعد موکول شد.
متأسفانه پس از سرکوب گسترده و بازداشت فعالان کارگری فولاد، عملا امکان پرداختن به موضوع تشکیل مجمع نمایندگان از میان رفت و این طرح تاکنون مسکوت باقی مانده است.اعتراضات آذر ۱۳۹۷ با تمام ویژگیهای با ارزش، نتیجه نه فقط مبارزه دو ساله دوره اخیر کارگران، که دورهها و دهههای قبل از این تاریخ بود. آگاهی و شناخت کارگر از جایگاه طبقاتی خود در طول روند مبارزات و آزمون و خطاهای بسیار و حتی به انحراف رفتنها و ارزیابی از دستآوردها و خطاهایش در هر دور به دست میآید تا به اصطلاح آبدیده شود. به همین خاطر هم لازم است این مبارزه به شکل کامل و در طول روند آن دیده و پردازش شود و نه در یک برش خاص.
علاوه بر این، ضروری است که جناحها و گرایشهای درونی کارگران و تقارب و تعارض دیدگاههای آنها را به رسمیت شناخت و دانست که هر اعتصاب گرچه نمادی از توافق و اتحاد عمل موقت این گرایشها است اما به معنای انحلال خود جناح بندیهای درونی کارگری نیست. اتفاقاً این نقطه قوت یک اعتصاب کارگری است که میتواند کارگران با گرایشهای مختلف را حول یک مطالبه مشخص با خود همراه سازد. به این اعتبار، نه تنها نیازی به مخفی کردن آن نیست بلکه حتی لازم و ضروری است بیشتر به آن پرداخته شود.
نکته بعدی که ضروری است بر آن تأکید کرد، دوری از بزرگنمایی دستآوردها و کوچکنمایی ضعفها و خطاها است. کارگران گروه ملی صنعتی فولاد بعد از اخراج مدیران وابسته به «عبدالرضا موسوی» مالک سابق شرکت در یک مقطع زمانی کمتر از یک ماه (بهار ۱۳۹۷)، اقدام به تشکیل گشت کارگری برای محافظت و مراقبت از اموال شرکت کرده بودند که هر دو اقدامی بدیع و کم سابقه از دخالتهای نظارتی کارگران در گروه ملی صنعتی فولاد بود.
اما این اقدام در شرایطی رخ داد که پس از اخراج موسوی و عوامل و باند تبهکارش از شرکت توسط کارگران، کارخانه در شرایط فسخ قرارداد مالکیت او قرار داشت و از چهار ماه قبل از آن، کلیه خطوط تولید کارخانجات متوقف شده بودند و عملا فرآیند وعملیات تولید در هیچکدام از بخشهای آن در جریان نبود.
در پروسه دو سال مبارزه گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، ما شاهد تحقق درجات گوناگونی از کنترل کارگری بودیم مثل تعویض مدیران، حراست شیفتی کارگران، فشار برای تأمین مواد اولیه، انتشار اسناد محرمانه و غیره. اما این کنترل و نظارت به مرحله تثبیت نرسید، چه برسد به اداره کارخانه. بنابراین نه باید اقدام کنترل و نظارتی کارگران را به سطح مدیریت کارخانه و به دست گرفتن تولید توسط کارگران بازنمایی کرد و نه آن که باید این اقدامات نظارتی و نتایج فوری و حتی ذهنی آن را (مثلا نقشی که در آگاهی و تزریق اعتماد به نفس کارگران فولاد داشت) دست کم گرفت و به جای آن دستآوردها را فقط با معیار پرداخت حقوق سنجید.
در مورد اشکال سازمانیابی کارگران فولاد هم لازم است تأکید کنم که در طول این دو سال، اشکال متنوع و موازی از سازمانیابی مثل مجامع عمومی موقت و کمیتههای نیمه مخفی اعتصاب و کارخانه به محک گذاشته شدند. هرکدام از این اشکال سازمانیابی، مزایا و معایب خود را دارند. این تشکل بسته به شرایط توازن قوا میتواند علنی باشد یا غیرعلنی.
تجربه اعتصاب ۱۳۹۵ فولاد در عمل ضرورت ایجاد نوعی کمیته مخفی اعتصاب را ایجاد کرد. اما با تداوم بحران کارخانه، مشخص شد که این کمیته مخفی نقش یک «نهاد موقت» را فقط برای دوره اعتراض ندارد بلکه بخش اصلی وظایفش اتفاقا مربوط به دوره بعد از اعتصاب و شروع دورههای سرکوب میشود؛ برای مثال، همین کمیته مخفی با بهره بردن از کانال تلگرامی «کارگران فولاد»، توانست پس از اعتصاب، روحیه جمعی کارگران را در شکل تعرضی خود باقی نگه دارد.
امتیاز اصلی این شکل از تشکلیابی در قالب کمیته مخفی کارخانه آن بود که باعث به حداقل رساندن ضربات امنیتی به سازماندهندگان کارگری و چابکی فعالیت و دخالت آنها شد. اما این نقصان را هم داشت –دارد - که به خاطر بسته بودن این گروهها، نظارت دمکراتیک بر روند تصمیمات سازماندهندگان و غیره به حداقل میرسد. امکان حذف و سانسور بی سر و صدای یک جناح علیه جناح دیگر یا حتی خلع امکانات از جناح مقابل مثلا دسترسی به مدیریت کانالهای تلگرامی هم وجود دارد. کما این که در مقاطعی به وضوح تغییر یا چرخش در مواضع غالب کانال تلگرامی فولاد اهواز، انعکاسی از همین جدال ناپیدای جناحها بود.