حکم اعدام برای علی خزرجی هم بر اساس اعترافهایی صادر شده که زیر شکنجه از او گرفته شده است.
این زندانی پیشتر نمونههایی از انواع شکنجههایی را که متحمل شده بود، برای دوستانش روایت کرده بود: «او را به تخت بسته بودند و روی زخمهای تنش که تیر خورده بود، شلاق و کابل میزدند. او به مادرش گفته بود که چندین بار زیر شکنجه "شهادتین" [ذکر مذهبی برای آماده شدن برای مرگ] خوانده است. یک بار زیر شکنجه بیهوش شده بود و وقتی به هوش آمد، همانجا روی زمین افتاده بود. وقتی زخمهایش کمی بهبود پیدا کرده بود، روی سرش کیسه میکشیدند و چندین نفری، مثل کیسه بوکس، او را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. یعنی حتی نمیدانست مشت و لگد بعدی از کدام سمت به تن او میخورد.»
بعد از تقریبا شش ماه که شکنجهها ادامه داشت، علی خزرجی را به دادگاه بردند و حکم اعدام صادر شد. در این مدت دو برادر این زندانی و پدرش هم برای مدت سه ماه زندانی شده بودند. او در پرونده قضاییاش وکیل تسخیری به نام «اسکندری» داشت که هنوز هم وکالت این پرونده را بر عهده دارد.
که این زندانی «پس از محاکمهای به شدت ناعادلانه و بر اساس "اعترافات" اجباری تحت شکنجه به مجازات مرگ محکوم شده و در معرض خطر اعدام است.» این سازمان همچنین یادآور شده است که جمهوری اسلامی به شکل روزافزون از مجازات اعدام به عنوان سلاحی برای سرکوب، استفاده میکند و خصوصا وقتی نگرانیشان نسبت به اعتراضات مردمی شدت پیدا میکند، بیشتر اعدام میکنند.
حکم اعدام برای علی خزرجی هم بر اساس اعترافهایی صادر شده که زیر شکنجه از او گرفته شده است. این زندانی پیشتر نمونههایی از انواع شکنجههایی را که متحمل شده بود، برای دوستانش روایت کرده بود: «او را به تخت بسته بودند و روی زخمهای تنش که تیر خورده بود، شلاق و کابل میزدند. او به مادرش گفته بود که چندین بار زیر شکنجه "شهادتین" [ذکر مذهبی برای آماده شدن برای مرگ] خوانده است. یک بار زیر شکنجه بیهوش شده بود و وقتی به هوش آمد، همانجا روی زمین افتاده بود. وقتی زخمهایش کمی بهبود پیدا کرده بود، روی سرش کیسه میکشیدند و چندین نفری، مثل کیسه بوکس، او را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. یعنی حتی نمیدانست مشت و لگد بعدی از کدام سمت به تن او میخورد.»
بعد از تقریبا شش ماه که شکنجهها ادامه داشت، علی خزرجی را به دادگاه بردند و حکم اعدام صادر شد. در این مدت دو برادر این زندانی و پدرش هم برای مدت سه ماه زندانی شده بودند. او در پرونده قضاییاش وکیل تسخیری به نام «اسکندری» داشت که هنوز هم وکالت این پرونده را بر عهده دارد.
به گفته فعالان عرب، بسیاری از زندانیان عرب به بهانههای واهی دستگیر میشوند تا برای روز مبادا و پرندههایی که از جانب جمهوری اسلامی «امنیتی» خوانده میشود، «قربانی» شوند. آنها هم مانند دیگر متهمان امنیتی با وکلای تسخیری در دادگاه حاضر میشوند؛ وکلایی که به گفته این فعالان «همان را که دستور گرفتهاند، علیه متهم انجام میدهند.» آنها حتی در مرحلهای که حق دارند وکیل انتخابی داشته باشند، از این امکان محروم هستند و باز هم باید از لیستی که دادگاه در اختیارشان قرار میدهد، استفاده کنند.
حسین سیلاوی هم با علی خزرجی همپرونده است. اتهامی که در پرونده آنها مطرح شده مربوط به پرونده حمله به پاسگاه نیروی انتظامی (کلانتری ۲۲) اهواز است. اردیبهشت ۱۳۹۶ رسانههاکه گروهی مسلح به این پاسگاه حمله کردهاند و دو مامور انتظامی را کشتهاند. قرار بود جزییات بیشتری از این مسئله منتشر و خبرها تکمیل شود، حالا بعد از این مدت، آخرین خبر، صدور حکم اعدام و انتقال محکومان به قرنطینه است.
دیگر محکوم به اعدام علی مجدم است. او را هم متهم به همکاری با گروه الاحوازیون کردهاند، در حالی که شهادتهای محلی بیانگر غیرسیاسی بودن این شهروند عرب است. مردی که میگویند چنان فقیر و ساده است که همسرش در هوای شرجی اهواز، حتی یخچال و کولر هم ندارد. علی مجدم را بازداشت کردند، به حبس بردند و در نهایت، میخواهند اعدامش کنند.
در پرونده هر چهار نفر، عضویت در نیروهای عرب جداییطلب از جمله «جنبش مقاومت الاحواز» اتهامی مشترک است. برای بسیاری عنوان این جنبش، یادآور حمله به رژه نیروهای مسلح در شهریور ۱۳۹۷ است که باعث کشته شدن ۲۴ نفر و مجروح شدن بیش از ۵۳ نفر شد. در آن زمان «یعقوب حر تستری»، سخنگوی «جنبش عربی آزادیبخش الاحواز» که خود را بخشی از «جنبش مقاومت الاحواز» میدانند، اگرچه