قوا حاكم در جمهوری اسلامی ايران عبارتند از قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه زير نظر ولايت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال میگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند. به موجب اين اصل، ولی فقيه اختيارات گسترده و ولايت مطلقه دارد.
همان گونه كه در مباحث پيشين گفتيم، ولايت مطلقه فقيه طبق نظر امام خمينی رحمهالله به مفهوم همسانی اختيارات ولی فقيه در حوزه امور عمومی و حكومت داری با اختيارات پيامبر صلیالله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام است و تنها «مصلحت» اسلام و مسلمين است كه میتواند اختيارات حاكم اسلامی را محدود و مقيد كند.»- مادامالعمر و غیرانتخابی بودن
العمر و غیرانتخابی بودن است. در قانون اساسی هیچ قیدی مبنی بر محدودیت زمانی دوره رهبری نیامده است. مجلس خبرگان به عنوان نهادی که حق نصب و عزل رهبری را دارد، هر زمان ولایت رهبری را ساقط شده بداند، طبق قانون میتواند رهبر را عزل کند ولی هیچ محدودیت زمانی در قانون پیشبینی نشده است. با این حال، آیا میشود گفت مقام رهبری انتخابی است و مادامالعمر نیست؟ پاسخ، منفی است. چراکه طبق اصلقانون اساسی، مقام رهبری منتخب مجلس خبرگان است. ولی به دلیل این
، آخرین نمونه از رفتارهای فراقانونی رهبری است. مرکز پژوهشهای سازمان صداوسیما در مقالهای در خصوص گستره اختیارات ولیفقیه در قانون اساسی: «یكی از موضوعاتی كه در بازنگری سالدر دستور كار شورای بازنگری قرار گرفت، همين مسأله اختيارات رهبری بود. پيشنهاد افزودن قيد "مطلقه" به متن اصلبه تصويب رسيد. اصل نامبرده مقرر میدارد:
قوا حاكم در جمهوری اسلامی ايران عبارتند از قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه زير نظر ولايت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال میگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند.
به موجب اين اصل، ولی فقيه اختيارات گسترده و ولايت مطلقه دارد. همان گونه كه در مباحث پيشين گفتيم، ولايت مطلقه فقيه طبق نظر امام خمينی رحمهالله به مفهوم همسانی اختيارات ولی فقيه در حوزه امور عمومی و حكومت داری با اختيارات پيامبر صلیالله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام است و تنها «مصلحت» اسلام و مسلمين است كه میتواند اختيارات حاكم اسلامی را محدود و مقيد كند.»- مادامالعمر و غیرانتخابی بودن
العمر و غیرانتخابی بودن است. در قانون اساسی هیچ قیدی مبنی بر محدودیت زمانی دوره رهبری نیامده است. مجلس خبرگان به عنوان نهادی که حق نصب و عزل رهبری را دارد، هر زمان ولایت رهبری را ساقط شده بداند، طبق قانون میتواند رهبر را عزل کند ولی هیچ محدودیت زمانی در قانون پیشبینی نشده است. با این حال، آیا میشود گفت مقام رهبری انتخابی است و مادامالعمر نیست؟ پاسخ، منفی است. چراکه طبق اصلقانون اساسی، مقام رهبری منتخب مجلس خبرگان است. ولی به دلیل این
که صلاحیت نامزدان انتخابات مجلس خبرگان را منصوبان رهبری در شورای نگهبان تعیین می
کنند، عملا مجلس خبرگان کارآمدی خود را از دست داده است. شورای نگهبان در دورگذشتهٔ انتخابات مجلس خبرگان نشان داده است که به سلامت انتخابات و به برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتینیست و تنها به کسانی حق انتخاب شدن میدهد که ذوب در ولایت باشند. لذا عملا مجلس خبرگان رهبری خود دست نشانده رهبری است. چنین مجلسی قادر به ایفای وظایف محوله نیست.۳-سومین ویژگی دیکتاتورها، غیرپاسخگو بودن آنها است. آیا ولایت فقیه در ایران به عنوان مقامی که بیشترین مسوولیت و اختیار را دارد، تاکنون در برابر هیچ یک از رویدادها و جنایات رخ داده پاسخگو بوده است؟ آیا نهادی حق پرسشگری از رهبری را دارد؟ ممکن است در پاسخ به این پرسش، مجلس خبرگان رهبری به عنوان نهاد ناظر بر عملکرد رهبری مورد توجه قرار گیرد ولی این مجلس در طول عمر خود نشان داده است در موقعیتی نیست که بتواند رهبری را مورد بازخواست و یا پرسشگری قرار دهد، همانگونه که تاکنون نیز رهبری را مورد پرسش قرار نداده است. همین که به جای حضور مقام رهبری در اجلاس سالانه مجلس خبرگان و پاسخ به پرسشهای اعضای این مجلس، آنها در بیت رهبر ایران حاضر میشوند و به فرامین رهبری گوش میدهند، یعنی جای پرسشگر و پاسخگو در این نظام تغییر کرده و آنکه پاسخگو نیست، مقام رهبری است.
در غیرپاسخگو بودن ولایت فقیه در ایران، فکت دیگری که میتوان مورد توجه قرار داد، انجام نشدن هیچگونه مصاحبهای با خبرنگاران مستقل و وابسته در طولسال گذشته است. حتی یک مصاحبه چالشی و یا تبلیغاتی از رهبر ایران با حضور خبرنگاران ثبت و ضبط نشده است.اگر فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد.»
این نظریه اما در عالم عمل، وجهی از واقعیت ندارد. چرا که شرط عملی شدن این ادعا، این است که رهبری پاسخگو و انتخابی باشد تا کسانی که او را انتخاب کردهاند، بتوانند از او سوال و در صورت اثبات فقدان ولایت، وی را عزل کنند. ولی چنین اتفاقی در نظام جمهوری اسلامی امکان تحقق ندارد.مقدس بودن
داشتن چهره کاریزماتیک، معمولا مقدمهای است برای سوق دادن رهبران به دیکتاتوری. حال اگر تقدس را برای مقام حکومتی قائل شویم، به طور قطع او را به سوی دیکتاتوری سوق دادهایم. آیتالله خمینی در وصف ولی فقیه