او که طی حدود نیم قرن فیلمسازی، بیش از ۱۲۰ فیلم مستند و داستانی کوتاه و بلند ساخت، به قول خودش، هرگز تن به فیلمی نداد که به آن باور نداشته باشد: "اگر نتوانم موضوعی را باور کنم آن را نمیسازم. نسل من، تنها نسلی است که قبل و بعد از انقلاب را آگاهانه تجربه کرده است.
"آوایی که عتیقه میشود" درباره یک لحافدوز دورهگرد، "آنسوی هیاهو" درباره نوجوانان ناشنوا و مدرسه باغچهبان، "پرستش" درباره مسجدشاه اصفهان و گردشگرانش، "سردی آهن" درباره محمد نصیری، قهرمان وزنهبرداری، "فلوت" درباره شعبدهباز پیری که به نوجوانان شعبدهبازی میآموزد، "یک سرزمین، یک روز، یک راه" درباره کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان...
همچنین در همان سالها، سینایی فیلم کوتاه "شرح حال" را ساخت که درباره مجسمههای آهنی ژازه طباطبایی بود و در جشنواره بینالمللی فیلمهای کوتاه در کراکو لهستان در سال ۱۹۷۵ نمایش داده شد. اما سینایی پس از وزارت فرهنگ و هنر، در سال ۱۳۵۱ به عنوان تهیهکننده، فیلمنامهنویس، کارگردان و تدوینگر، به تلویزیون ملی ایران رفت. headtopics.com
او بعدا در سال ۱۳۸۷ برای این فیلم نشان ویژه کشور لهستان را در حاشیه یک جشنواره سینمایی از دستان رییسجمهور این کشور دریافت کرد. مضمون انقلاب در فیلم سینمایی "هیولای درون" محصول سال ۱۳۶۳ نیز ادامه داشت که این بار درباره سرنوشت یک مامور ساواک پس از انقلاب است. او به همراه یکی از دوستانش به روستایی دورافتاده پناه میبرد تا به خارج از کشور بگریزد، اما سرانجام خودکشی میکند.