۲۰ دی ۱۳۰۴؛ ۹۵ سال پيش در چنين روزی شاهرخ مسكوب در بابل زاده شد: 'جوان بودم و میخواستم دنيا را عوض كنم اما دنيا مرا عوض كرد'. جستارگر زبان و فرهنگ ۲۰ دی ۱۳۰۴؛ ۹۵ سال پيش در چنين روزی شاهرخ مسكوب در بابل زاده شد:"جوان بودم و میخواستم دنيا را عوض كنم اما دنيا مرا عوض كرد". پدر شاهرخ مسكوب كارمند دولت بود و كودك بود كه او را به اصفهان برد.
۱۶ ساله بود كه پدر را از دست داد و مادرش او و خواهران و برادرش را بزرگ كرد: "از كلاس پنجم ابتدايی ميل به خواندن در من بيدار شد و بعد تبديل شد به يك ميل خيلی شديد". در دبيرستان عضو تيم فوتبال بود و زورخانه هم میرفت. همان جا از طريق مرشد زورخانه با فردوسی آشنا شد و ديگر شاهنامهپژوهی را رها نكرد:
"مرشد حسن آدم بيسوادی بود. فقط ۵۰ یا۶۰ بيت شاهنامه را حفظ بود ولی حالش را حس میكرد. فردوسی را مديون او هستم و خيلی چيزها را مديون فردوسی". ۲۰ ساله بود كه به دانشكده حقوق دانشگاه تهران راه يافت و همانجا عضو حزب توده ایران شد. headtopics.com
از آنجا كه زبانهای انگليسي، فرانسه و آلمانی میدانست، نخستين كارهای نوشتاریاش تفسير اخبار خارجی برای روزنامه"قيام ايران" بود. ۲۹ ساله بود كه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگير شد و ۲۶ ماه گرفتار زندان و شكنجه بود.
روزشمار چهرههای تاریخی
جستارگر زبان و فرهنگ
۲۰ دی ۱۳۰۴؛ ۹۵ سال پيش در چنين روزی شاهرخ مسكوب در بابل زاده شد:"جوان بودم و میخواستم دنيا را عوض كنم اما دنيا مرا عوض كرد".
پدر شاهرخ مسكوب كارمند دولت بود و كودك بود كه او را به اصفهان برد.
۱۶ ساله بود كه پدر را از دست داد و مادرش او و خواهران و برادرش را بزرگ كرد:
"از كلاس پنجم ابتدايی ميل به خواندن در من بيدار شد و بعد تبديل شد به يك ميل خيلی شديد".
در دبيرستان عضو تيم فوتبال بود و زورخانه هم میرفت. همان جا از طريق مرشد زورخانه با فردوسی آشنا شد و ديگر شاهنامهپژوهی را رها نكرد:
"مرشد حسن آدم بيسوادی بود. فقط ۵۰ یا۶۰ بيت شاهنامه را حفظ بود ولی حالش را حس میكرد. فردوسی را مديون او هستم و خيلی چيزها را مديون فردوسی".
۲۰ ساله بود كه به دانشكده حقوق دانشگاه تهران راه يافت و همانجا عضو حزب توده ایران شد.
از آنجا كه زبانهای انگليسي، فرانسه و آلمانی میدانست، نخستين كارهای نوشتاریاش تفسير اخبار خارجی برای روزنامه"قيام ايران" بود.
۲۹ ساله بود كه پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگير شد و ۲۶ ماه گرفتار زندان و شكنجه بود.
در همانجا از حزب توده بريد:
"گزارش خروشچف به كنگره بيستم و جنايات استالين را خواندم، بعد ماجرای (سركوب جنبش) مجارستان پيش آمد و مرا زير و رو كرد".
او تا بروز انقلاب ۵۷ در سازمان برنامه و بودجه كشور كار میكرد و يك سال پس از انقلاب به پاريس مهاجرت كرد.
۳۸ ساله بود كه نخستين اثر پژوهشی ماندگارش"مقدمه بر رستم و اسفنديار" را به چاپ رساند:
"در حقيقت اين كار در آنجا (زندان) نوشته شد. بعد كه بيرون آمدم پس از چند سال روی كاغذ آمد. امروز ما به فراخور زندگی و روزگارمان از رستم و اسفنديار چيزی میفهميم. درد مشترك ما با آنان چيست؟".
پس از آن چند اثر ماندگار پيرامون شاهنامه نگاشت كه افزون بر گيرايی و شيوايی نثر، تفسيرهای نوين گزينهگويهواری در بر دارند. جستارهای او همان هستند كه در غرب به آن مقاله یا Essay می گويند:
"كارشناس به هيزم و خاكستر توجه دارد، جستارنويس به آتش".
او افزون بر ترجمه چند تراژدی يونان باستان، با وجود زندگی سخت در تبعيد، آثار ماندگاری پيرامون شاهنامه، در زمینه حافظشناسی و در عرصه زبان و هويت فرهنگی نوشت و نگاشت:
"كار نوشتن رفتن در تاريكی است. كشف ندانستههاست".
شاهرخ مسكوب پس از چند ماه بیماری در ۷۹ سالگی در پاریس درگذشت.
تاریخ