یکی از این افراد «رامتین شهرزاد»، سردبیر آخرین شمارههای مجله چراغ، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار متولد مشهد است که هماکنون مقیم ونکوور کاناداست. شعرها و ترجمههای او را نشر گیلگمیشان در تورنتو کانادا منتشر کرده است.
تا کنون سه دفتر شعر، از جمله «آخرین آنها»، «روز از شب گذشته بود»، «اسمی نداشت» و کتاب دیگری از او با نام «» که گزیده مصاحبهها و مقالات او است، منتشر شده است. او در مقدمه این کتاب به این موضوع اشاره میکند که یکی از وظایف سازمانهای دولتی و غیردولتی داخل ایران، این است که بخشهای گوناگونی از فرهنگ و جامعه ایرانی را حذف کنند. اجازه ندهند تا بدانیم آدمها عاشق میشوند، با هم میآمیزند، همدیگر را میبوسند. از کودکیام، از خانواده و جامعه گرفته تا دولت، رسانهها و فرهنگ مبتنی بر سنت و عرف، تمام تلاش خودش را کرد تا مرا حذف کند و یک جوان همجنسگرای ایرانی را اجازه وجود ندهد.
او به اتفاق اخیری که برای نمایش آخرین پروژه «علیرضا شجاعیان» به نام «» در پاریس افتاده است، اشاره میکند.
هرچند در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران درک و شناخت درستی نسبت به قشر رنگینکمانی یا اقلیتهای جنسی و جنسیتی وجود ندارد و هر آنچه که هست، دیدگاه منفی و بیمارپندارانهای است که به مغز جامعه تزریق شده است، اما بسیارند افرادی که در همین فضای تاریک و بسته در جهت رشد شخصیت فردی و اجتماعی خود و دستیابی به درجات بالای علمی، ادبی، فرهنگی و هنری تلاش کردهاند و خود را از قشر رنگینکمانی میدانند.
یکی از این افراد «رامتین شهرزاد»، سردبیر آخرین شمارههای مجله چراغ، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار متولد مشهد است که هماکنون مقیم ونکوور کاناداست. شعرها و ترجمههای او را نشر گیلگمیشان در تورنتو کانادا منتشر کرده است. تا کنون سه دفتر شعر، از جمله «آخرین آنها»، «روز از شب گذشته بود»، «اسمی نداشت» و کتاب دیگری از او با نام «» که گزیده مصاحبهها و مقالات او است، منتشر شده است. او در مقدمه این کتاب به این موضوع اشاره میکند که یکی از وظایف سازمانهای دولتی و غیردولتی داخل ایران، این است که بخشهای گوناگونی از فرهنگ و جامعه ایرانی را حذف کنند. اجازه ندهند تا بدانیم آدمها عاشق میشوند، با هم میآمیزند، همدیگر را میبوسند. از کودکیام، از خانواده و جامعه گرفته تا دولت، رسانهها و فرهنگ مبتنی بر سنت و عرف، تمام تلاش خودش را کرد تا مرا حذف کند و یک جوان همجنسگرای ایرانی را اجازه وجود ندهد.
او به اتفاق اخیری که برای نمایش آخرین پروژه «علیرضا شجاعیان» به نام «» در پاریس افتاده است، اشاره میکند. «پیکان آرت» پروژهای برروی پیکان هیلمن اهدایی «محمدرضا شاه پهلوی» به رییسجمهور دیکتاتور وقت رومانی با هدف اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران است و اولین کار این پروژه با نقاشی هنرمند کوییر «علیرضا شجاعیان» در جهت حمایت از اقلیتهای جنسی و جنسیتی ایران انجام و در شهر میامی ایالت فلوریدا در آمریکا به نمایش گذاشته شد. «پیکان آرت» قرار بود در آرت فیرپاریس نیز به نمایش گذاشته شود که به درخواست و فشار برخی از شرکتکنندههای ایرانی و لابیهای جمهوری اسلامی کنسل شد، با این بهانه که ممکن است در بازگشت به ایران دچار مشکل شده و جان آنها به خطر بیفتد. بسیاری از هنرمندان و کنشگران حوزه رنگینکمانی این موضوع را توسعه مرز سانسور ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی تا پاریس میدانند. رامتین شهرزاد در ابتدای حرفهای خود میگوید:
در پاریس است، آن هم به بهانه اعتراض هنرمندان و گالریدارهای ایرانی حاضر در این برنامه که بهتراست نام آنها را نماینده سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بگذارم. یک گوشه ذهنم را آمار پر کرده و اینکه جامعه بزرگتر دلش میخواهد فکر کند