تاریخ‌دان موزه هولوکاست: پروپاگاندای نازی‌ها در خدمت جنایت و کشتار بود

04/02/1401 04:49 ب.ظ

«استیون لاکرت»، تاریخ‌دان موزه هولوکاست در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» شرح می‌دهد که هیتلر چگونه با کشف استعداد «جوزف گوبلز»، او را مسئول دستگاه پروپاگاندا کرد. لاکرت همچنین سازوکارهای پروپاگاندای گوبلز را برمی‌شمارد. موزه_هولوکاست پروژه_سرداری

«استیون لاکرت»، تاریخ‌دان موزه هولوکاست ایالات متحده، می‌گوید «آدولف هیتلر»، رهبر آلمان نازی، به‌ ... هیتلر و خانواده یوزف گوبلس، وزیر پروپاگاند آلمان نازی.

گوبلس و همسرش پس از خودکشی هیتلر همه کودکان خود را با سیانور کشتند و خودکشی کردند «استیون لاکرت»، تاریخ‌دان موزه هولوکاست ایالات متحده، می‌گوید «آدولف هیتلر»، رهبر آلمان نازی، به‌خوبی متوجه اهمیت پروپاگاندا شده بود و از آن برای توجیه و عادی‌سازی جنایت استفاده می‌کرد.

او در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» شرح می‌دهد که هیتلر چگونه با کشف استعداد «جوزف گوبلز»، او را مسئول دستگاه پروپاگاندا کرد. لاکرت همچنین سازوکارهای پروپاگاندای گوبلز را برمی‌شمارد و چگونگی استفاده از تبلیغات در جهت یهودی‌ستیزی را توضیح می‌دهد.استیون لاکرت با ذکر این‌که «هیتلر به طرزی وسواس‌گونه‌ای شیفته پروپاگاندا بود»، می‌گوید او «خطیب خیلی مستعدی بود که اهمیت زبان برای رساندن حرفش به گوش مخاطبین را می‌دانست و به عکس‌العمل‌های مخاطبینش واکنش نشان می‌داد.

ادامه مطلب:
iranwire »

بازدید بوریس جانسون از موزه گاندی در جریان سفر به هندنخست وزیر بریتانیا که روز پنج‌شنبه وارد هند شد، در کنار دیدارهای سیاسی خود به بازدید «سابارماتی آشرام» رفت؛ یکی از مکان‌های مقدس هندی‌ها که زمانی میزبان مهاتما گاندی، قهرمان استقلال این کشور بود. جزئیات بیشتر🔽 'قاتل به محل قتل برمی‌گردد.

وزرات پروپاگاندای رژیم نازی، ابزاری در خدمت دروغ و نفرت پراکنیپس از تاسیس وزارتخانه‌ای به‌نام «وزرات پروپاگاندا»، «گوبلس» رویای امپراتوری را در سر می‌پروراند که بر تمام مدارس، دانشگاه‌ها، فیلم‌‌ها،‌ رادیو، و کل ساختار پروپاگاندای کشور کنترل و نظارت داشته باشد. پروژه_سرداری موزه_هولوکاست

پلنگ سرگردان خیابان‌های قائمشهر مهار شدرئیس اداره حفاظت محیط زیست قائمشر: *پلنگ سرگردان خیابان‌های قائمشهر مهار شد *در حال بررسی موضوع هستیم که این پلنگ از کجا آمده *احتمال می‌رود که این پلنگ از جنگل‌های بالا دست آمده باشد *این پلنگ ۲ تن از افراد نیروی انتظامی را زخمی کرد اخبار ضد و نقیض از آخرین وضعیت پلنگ قائمشهر در حالیکه رئیس محیط زیست قائمشهر خبر از زنده‌گیری پلنگ داده اما مسئول حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران از تلف شدن این حیوان به هنگام انتقال به پناهگاه حیات وحش خبر می‌‌دهد. احتمالا اخرش پلنگم جز نیروهای رژیم اشغالگر صهیونیستی بوده

هشدار سازمان ملل نسبت به «جنایت جنگی» روسیه در اوکراینسازمان ملل هشدار داد که روسیه در حال بمباران بی‌وقفه مناطق غیرنظامی در اوکراین، کشتار غیرنظامیان، تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی بوده و چنین اقداماتی می‌تواند یک 'جنایت جنگی' باشد. - خبرگزاری آناتولی

پوتین سه‌شنبه آینده در مسکو با دبیرکل سازمان ملل دیدار خواهد کرددر حالی که ارتش روسیه برای پنجاه و هشتمین روز متوالی با تداوم هدف قرار دادن زیرساخت‌های، شهری، صنعتی و نظامی اوکراین،در دومین مرحله از تهاجم نظامی خود قاتل

پرویز قاضی سعید، نویسنده سرشناس پیش از انقلاب ۵۷، درگذشتپرویز قاضی سعید، رمان‌نویس و پاورقی‌نویس سرشناس دوره پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و مفسر سیاسی، روز پنج‌شنبه در سن ۸۳ سالگی در ایالات متحده درگذشت. روحش شاد، کتاب داستان هاشو نوجوان بودم،میخوندم،بسیار جذاب و تأثیر گذار بودند! روانش شاد و یادش گرامی روحش شاد باد من بکی از خواندگان تاول‌هایش بودم باد آن قهرمانان داستانش لاسون وسامسو سن من حال شصت است چهل سال قبل کتاب های این مرد تاریخ را من هم صنفی هایم دین بدست دریافت میکردیم و میخواندبم بار روحش شاد

خواندن در ۸ دقیقه«استیون لاکرت»، تاریخ‌دان شرح می‌دهد که هیتلر چگونه با کشف استعداد «جوزف گوبلز»، او را مسئول دستگاه پروپاگاندا کرد.

هیتلر و خانواده یوزف گوبلس، وزیر پروپاگاند آلمان نازی. گوبلس و همسرش پس از خودکشی هیتلر همه کودکان خود را با سیانور کشتند و خودکشی کردند

«استیون لاکرت»، تاریخ‌دان موزه هولوکاست ایالات متحده، می‌گوید «آدولف هیتلر»، رهبر آلمان نازی، به‌خوبی متوجه اهمیت پروپاگاندا شده بود و از آن برای توجیه و عادی‌سازی جنایت استفاده می‌کرد.

او در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» شرح می‌دهد که هیتلر چگونه با کشف استعداد «جوزف گوبلز»، او را مسئول دستگاه پروپاگاندا کرد. لاکرت همچنین سازوکارهای پروپاگاندای گوبلز را برمی‌شمارد و چگونگی استفاده از تبلیغات در جهت یهودی‌ستیزی را توضیح می‌دهد.استیون لاکرت با ذکر این‌که «هیتلر به طرزی وسواس‌گونه‌ای شیفته پروپاگاندا بود»، می‌گوید او «خطیب خیلی مستعدی بود که اهمیت زبان برای رساندن حرفش به گوش مخاطبین را می‌دانست و به عکس‌العمل‌های مخاطبینش واکنش نشان می‌داد.»

در نتیجه، اغلب مردم هنگام شرکت در سخنرانی‌های هیتلر احساس می‌کردند که شنیده می‌شوند: «هیتلر تصویری را تشویق می‌کرد که در آن حزب نازی برای تمام آلمانی‌ها سخن می‌گفت، مستقل از این‌که از چه منطقه‌ای آمده باشند و یا به چه طبقه‌ای تعلق داشته باشند. درِهای این حزب به روی تمامی آلمانی‌ها باز بود، مستقل از این‌که از چه طبقه‌ای آمده باشند و یا چه منطقه‌ای و یا این‌که کاتولیک باشند یا پروتستان.»

با این‌که به گفته لاکرت، «یهودیان به صورت خودکار حذف می‌شدند»، اما نازی‌ها این تصویر را در بین عموم ایجاد کردند که قصد آن‌ها گرد آوردن تمام مردم است. این برای مردمی که احساس می‌کردند، کشور به نوعی از هم پاشیده بسیار جذاب بود. جوزف (یوزف) گوبلز، پیش از ورود به سیاست، قصد داشت نویسنده و روزنامه‌نگار شود. او کار در بانک و کارگزاری بازار بورس را هم آزموده بود. گوبلز از اواسط دهه ۱۹۲۰ وارد حزب نازی شد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۴۵ در دستگاه تبلیغاتی نازی‌ها خدمت کرد.

استیون لاکرت با قید این‌که گوبلز پیشینه دانشگاهی و مدرک پی‌اچ‌دی داشت، به نارضایتی‌های او در زندگی و همچنین بیماری پای چنبری‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: «او بسیار به این ناتوانی آگاه بود. گوبلز از خیلی چیزها تاثیر می‌پذیرفت و در سطح شخصی نوعی نارضایتی و سرخوردگی را تجربه می‌کرد اما حزب نازی به او احساس هدفمند بودن داد.»

هیتلر با انتصاب گوبلز به رهبری حزب در برلین در میانه دهه ۱۹۲۰، او را تبدیل به یکی از سران حزب نازی کرد و از این‌جا علاقه‌مندی گوبلز به پروپاگاندا خود را نشان داد: «نکته‌ای که باید در این مورد به یاد داشته باشید این است که حزب نازی واحد بسیار قدرتمندی درون حزب ایجاد کرد که برای این کارزارها؛ پوستر درست می‌کرد، بروشور درست می‌کرد، پیغام درست می‌کرد. تصمیم‌شان این بود که افکار کلیدی حزب را مطرح کنند. گوبلز در طراحی این پیغام‌ها بسیار برجسته عمل می‌کرد. آن‌ها را به مسائل مشخصی معطوف می‌کرد و شیوه‌های انتقال این پیام‌ها را انتخاب می‌کرد.»

لاکرت به یک نمونه در سال ۱۹۳۲ اشاره می‌کند؛ زمانی که هیتلر نامزد ریاست‌جمهوری آلمان بود: «نازی‌ها کاری کردند که کمی غیرمعمولی بود. لوفتانزا، هواپیمایی آلمان، را به خدمت گرفتند تا هیتلر را از شهری به شهر دیگر ببرد. اسمش را هم گذاشتند، هیتلر بر فراز آلمان. مردم واقعا به وجد می‌آمدند و از همه‌جا می‌آمدند تا حرف زدن هیتلر را بشنوند. بعضی مواقع در طول یک روز به سه شهر می‌رفت و از جایی به جای دیگر پرواز می‌کرد. مردم می‌آمدند و پای حرف‌هایش می‌نشستند و بسیار موفق بود. ‍‍مجموعا میلیون‌ها نفر به تماشای او نشستند. این باعث شد هیتلر نزد مردم آلمان حسابی تبلیغ شود.»

با این که هیتلر پیروز آن انتخابات نشد، اما زمینه شناسایی بیشتر او نزد مردم آلمان از همین سفرها در سال ۱۹۳۲ چیده شد.گوبلز اهمیت رادیو را در آن زمان به خوبی درک کرده بود. در سال ۱۹۳۳ وقتی نازی‌ها به قدرت رسیدند، گوبلز با تولیدکنندگان رادیو همکاری کرد تا رادیوهای ارزان‌قیمت تولید کنند. بدین وسیله شهروندان آلمانی که قبلا هرگز رادیو نداشتند، اکنون به این وسیله دسترسی پیدا می‌کردند: «این‌ها رادیو می‌گیرند و به دولتی که بهشان این فرصت را داده احساس دین می‌کنند.‍‍ این در ضمن وسیله‌ای است برای این‌که پیغام‌شان را به خانه افراد برسانند و پیغام‌های خود را طراحی می‌کنند؛ طوری که مثلا هدفش زنان خانه‌دار یا خانواده‌ها و یا کودکان باشد.»

گوبلز دریافت که اگر مخاطبین مورد بمباران دائمی سخنرانی سیاسی قرار بگیرند، واکنشی منفی خواهند داشت. این بود که محتوای سرگرم‌کننده بسیاری نیز وارد کار کردند.

استیون لاکرت می‌گوید: «نازی‌ها با مهارت بسیار از رادیو استفاده می‌کردند؛ نه فقط برای مخاطبین آلمانی بلکه مخاطبین در سراسر جهان. از سال ۱۹۳۳ شروع کردند و تا سال ۱۹۳۸ به ۱۲ زبان برنامه پخش می‌کردند؛ از جمله زبان عربی. بعدها به زبان فارسی هم برنامه پخش می‌کردند و پیغام‌هایشان را حتی به افغانستان و سایر نقاط هم رساندند. آن‌ها متوجه بودند که چطور این پیغام‌ها را جوری تنظیم کنند که مختص این کشورها و جمعیت‌های خاص باشد.» آلمان نازی اولین کشور جهان بود که پخش منظم برنامه‌های تلویزیونی را در سال ۱۹۳۵ آغاز کرد: «نازی‌ها متوجه قدرت تصاویر متحرک بودند و فیلم هم بخش مهمی از این بود. گوبلز و هیتلر هواداران پر و پا قرص سینما بودند. آن‌ها فیلم‌هایی از سراسر جهان تماشا می‌کردند. گوبلز از انواع فیلم‌های مختلفی می‌گفت که بر او تاثیر گذاشته‌اند؛ از جمله فیلم‌های کارگردانان یهودی. مثلا به فیلمی اشاره کرد که آن‌را فیلم پروپاگاندای بسیار خوبی می‌دانست: فیلم رزمناو پوتمکین شوروی ساخته سرگئی آیزنشتاین. یا آثار فریتز لانگ در دهه ۱۹۲۰.»

نازی‌ها یعنی حدود ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰ فیلم بلند تولید کردند که نظارت بسیاری بر فیلم‌نامه‌شان انجام می‌شد. آن‌ها در عین حال فیلم‌های سرگرم‌کننده بسیاری نیز با پیغام‌های ظریف‌تر تبلیغاتی ساختند.به گفته استیون لاکرت، نازی‌ها از انواع و اقسام مختلف پروپاگاندا و فنون مختلفِ پروپاگاندا برای منزوی کردن، شناسایی کردن و بدنام کردن گروه‌های مختلف تحت تعقیب خود استفاده می‌کردند: «برخی از شنیع‌ترین نمونه‌های این کار در تبلیغاتی بود که هدف‌شان یهودیان بود. این به اشکال مختلف انجام می‌شد. اغلب می‌خواستند نشان دهند که یهودیان حریص هستند. یهودیان درگیر اقدامات مجرمانه هستند. یهودیان در جامعه جایگاهی ندارند و بخشی از جامعه آلمان نیستند. در آن هنگام حتی گروه‌های خصوصی و شرکت‌های خصوصی بودند که محصولات یهودستیزانه عرضه می‌کردند که هدف‌شان جور آمدن با اهداف دولت نازی بود. مثلا یک بازی‌ بود به نام «یهودیان بیرون!» که یک شرکت خصوصی درست کرده بود. این بازی تخته‌ای این‌طور بود که به هر یک از بازیکنان یک مهره داده می‌شد و هدف هر بازیکن این بود که تا جای ممکن یهودی دستگیر کند. زیر صفحه هم نوشته شده بود «برو به فلسطین!» چون هدف سیاست نازی‌ها در آلمان در آن سال‌های اولیه، تا پیش از پاییز ۱۹۴۱‍ این بود که یهودیان را مجبور به ترک کشور کنند.»

لاکرت ادامه می‌دهد: «چند فیلم صراحتا ضدیهودی ساخته شد. فیلم یهودی ابدی یک نوع شبه‌مستند بود که هدفش بی‌احترامی به یهودیان بود. اما فیلم‌های خیلی متفاوتی هم داشتیم. مثلا فیلم درام تاریخی موسوم به سوسِ یهودی. فیلم بر بنیان شخصیتی واقعی از قرن هجدهمی بود؛ یک یهودی درباری. این فیلم تاریخی برخی از بهترین بازیگران و محبوب‌ترین کارگردان سینمای آلمان را با خود داشت. در این فیلم یهودیان را می‌بینیم که مشغول داد و ستدهای پلید مالی هستند که نفع همه‌اش به دسیسه یهودی‌ها می‌رسد. این چیزی بود که می‌خواستند در تبلیغات خود نشان دهند: تصویری از یهودیان به عنوان خطر؛ هم خطر داخلی و هم خطر خارجی.»

پروپاگاندای حزب نازی می‌گفت، خواست یهودی‌ها این است که جهان را فتح کنند. در سال‌های جنگ این موارد افزونی گرفتند و یهودیان به عنوان خطری برای موجودیت ملت آلمان و تمدن اروپایی تصویر شدند.

استیون لاکرت می‌گوید: «البته پروپاگاندا نمی‌گوید که یهودی‌ها را خواهیم کشت. می‌گوید یهودیان باید بروند. گفته می‌شود که داریم یهودیان را تخلیه می‌کنیم و به‌اصطلاح ایشان را اخراج‌ می‌کنیم. اما نمی‌گوید به کجا می‌فرستندشان. گوبلز می‌گوید امور را به دست خودتان نگیرید و بگذارید دولت از شما حفاظت کند. شما لازم نیست کاری انجام دهید. بگذارید اتفاق بیفتد. جوی از بی‌تفاوتی به رنج سایرین را ایجاد می‌کردند.»نازی‌ها بی‌تفاوتی به سرنوشت دیگران، از جمله یهودیان را بسیار ماهرانه در جامعه رواج می‌دادند: «مثلا گروه‌های سیاسی که آن‌ها را به عنوان خطر نشان می‌دادند. می‌گفتند آن‌ها می‌خواهد دولت را سرنگون کنند و جامعه‌ای کمونیستی مثل اتحاد شوروی درست کنند. مثلا از مردمان رومایی یا سینتی که عموما از نام کولی برایشان استفاده می‌شد، تصویری ارائه می‌دادند که طبق آن این انسان‌ها بخشی از طاعونی بودند که به جان جامعه افتاده بود؛ مردمانی از نظر اجتماعی غیرمطلوب و از نظر نژادی، بیگانه که در میان آن‌ها زندگی می‌کردند. تصویر جانی از این مردمان داده می‌شد. برای افرادی که معولیت‌های ذهنی یا جسمی داشتند، از راهبرد متفاوتی استفاده می‌شد؛ نشان دادن نوعی تحلیل هزینه و ضرر. می‌گفتند ببینید این افراد چه باری بر دوش دولت آلمان می‌گذارند. این‌ها را در قصر نگه می‌دارند، در این تیمارستان‌ها، در حالی که شما باید در حلبی‌آباد زندگی کنید. می‌گفتند این وضع زمان دموکراسی آلمانی بود و منصفانه نبود چون این‌ها باری بر دوش هستند و نان‌خورهایی بی‌فایده که خودشان چیز مفیدی به اقتصاد آلمان ارائه نمی‌کنند و با این پول می‌شود کارهای بهتری کرد.»لاکرت در گفت‌وگو با ایران‌وایر می‌گوید: «وقتی به تبلیغات نازی‌ها و تبلیغات یهودستیزانه نگاه می‌کنیم، این تصویر را می‌بینیم که یهودی‌ها را هم نماینده سوسیالیسم و کمونیسم معرفی می‌کردند و هم نماینده سرمایه‌داری. این‌گونه توجیه می‌کردند که یهودیان نیروی پشت سرمایه‌داری و مالیه هستند و نیروی پشت کمونیسم نیز. اما هدف‌شان یکی است: قدرت جهانی یهودیان. فقط راهبرد متفاوتی است. یعنی یهودیان دنبال ایجاد کمونیسم نیستند؛ یا دنبال اشکال خاص سرمایه‌داری. آن‌ها دنبال این هستند که از هر راهی شد به قدرت برسند.»

در سال ۱۹۳۹ که معاهده عدم تعرض بین نازی‌ها و شوروی‌ها امضا شد، تبلیغات ضدشوروی متوقف شد. تبلیغات حالا علیه بریتانیای کبیر و فرانسه و بعدها آمریکا بود. می‌گفتند این‌ها ثروت‌سالاران سرمایه‌دار هستند و نماینده محفل کوچک سرمایه‌داران. و آن‌گاه می‌گفتند که یهودیان پشت همه این داستان هستند. و البته بعدها که دست به اشغال اتحاد شوروی زدند همه چیز کنار هم آمد و حالا صحبت از دو دشمن می‌شد: استثمار کمونیستی، استثمار سرمایه‌داری و کماکان یهودیان را نیروی پشت این دو برمی‌شمردند.

استیون لاکرت، تاریخ‌دان موزه هولوکاست ایالات متحده، پروپاگاندای حزب نازی را ابزاری برای توجیه، عادی‌سازی و جلب همراهی افکار عمومی با اقدامات ضدانسانی نازی‌ها می‌داند. برای دیدن و شنیدن گفت‌وگو با استیون لاکرت،ثبت نظر