مارچلو بیلسا؛ افسانه و واقعیت در مورد یکی از جذابترین مربیان فوتبال دنیا
- سم شرینگهام و جان بنت
- بیبیسی
شاید این داستان را شنیدهاید که مارچلو بیلسا یک بار هواداران تیم خودش را با نارنجک دستی تهدید کرده یا وقتی مربی تیم ملی آرژانتین بوده، ۲۰۰۰ نوار ویدئویی از بازی تیمهای رقیبشان را با خود به جام جهانی ۲۰۰۲ برده است. شاید این ماجرا هم به گوشتان خورده باشد که یک بار وقتی متوجه ضعف حریف در پرتاب اوت شده، از دروازهبان خواسته در ضربات شروع مجدد خود توپ را به بیرون زمین بفرستد.
بیلسا یک مربی دقیق، وسواسی و مرموز است که افسانههای زیادی در موردش وجود دارد. یکی از جذابترین شخصیتها در دنیای فوتبال که تازه با لیدز یونایتد به لیگ برتر انگلیس صعود کرده است.
به گفته برخی از بازیکنان پیشین او، هیچ کدام از سه ماجرای بالا صحت ندارند. اما همچنان بسیاری معتقدند این اتفاقات باورنکردنی رخ دادهاند چون کاملا با شخصیت بیلسا سازگاری دارند.
مردی که کتاب راهنمای مربیگری را در دستگاه کاغذ خرد کن ریز ریز کرده و طوری دوباره آن را به هم چسبانده که هم برای خودش و هم برای لشکر شاگردانش قابل فهم باشد. شاگردانی که نام پپ گواردیولا و مائوریتسیو پوچتینو در میانشان به چشم میخورد.
بخش جهانی بیبیسی در مستندی به نام "بیلسا؛ مربی ورای افسانهها" با برخی از نزدیکترین اطرافیان او در مورد دوران حرفهایش در شهرهای مختلف، از بوئنوس آیرس تا بیلبائو و از مکزیکوسیتی تا مارسی گفتگو کرده تا دریابد کار کردن زیر نظر یک مربی فوتبال سختگیر که روش کاری خاص خودش را دارد، چگونه است.
بیلسا در شهر روساریو، مرکز استان سانتا فه آرژانتین به دنیا آمد. او فرزند وسط خانوادهای بود که همه اعضایش سیاستمدار، وکیل و دیپلمات بودهاند.
اما در حالی که برادران و خواهرانش به تبعیت از سنت خانواده سراغ حقوق و سیاست رفتند - از جمله برادرش رافائل که سفیر آرژانتین در شیلی است - او فوتبال را انتخاب کرد. بیلسا هر روز مادرش را به دکه روزنامه فروشی میفرستاد تا همه روزنامهها و مجلات ورزشی را برایش بخرد.
او مدت کوتاهی در تیم اصلی نیولز اولد بویز آرژانتین هم بازی کرد اما خیلی زود دریافت محدودیتهای جسمی و توانایی بالای ذهنیاش بیشتر به درد مربیگری میخورد. در ۲۵ سالگی کفشهایش را آویزان کرد و بعد از مدت کوتاهی مربیگری در تیم دانشگاه بوینوس آیرس، هدایت تیم جوانان نیولز را برعهده گرفت. رویکرد خاص او در رابطه با استعدادیابی که تا به امروز هم ادامه دارد، در آن دوران شکل گرفت.
مارسلا آرائوخو، نویسنده فوتبال آرژانتین میگوید: "باشگاههای آرژانتینی همیشه در زاغهها، پارکها و زمینهای بازی در جستجوی مسی، مارادونا یا باتیستوتای بعدی هستند. اما کاری که بیلسا، به روش ویژه بیلسایی انجام داد این بود که در این زمینه به شکلی باورنکردنی دقیق و سازمانیافته عمل کرد."
"او و همکارش، خورخه گریفا در تیم جوانان نیولز اولد بویز، کشور را به ۷۰ منطقه مختلف تقسیم و با یک فیات کوچک که مال بیلسا بود هزاران مایل رانندگی کردند. اگر از بازیکنی خوششان میآمد، مهم نبود چه ساعتی از شبانهروز باشد، برای دیدن او میرفتند."
"وقتی پوچتینو ۱۲ ساله بود، بیلسا ساعت ۲ صبح جلوی در خانهشان ظاهر شد و به مادرش گفت میخواهد با او قرارداد ببندند. مادر پوچتینو او را به اتاق خواب پسرش برد اما او خواب بود. بیلسا گفت: ' نگران نباشید. لازم نیست با او حرف بزنم. فقط باید پاهایش را ببینم."
پوچتینو که پاهایی مناسب فوتبال داشت به یکی از ستونهای کلیدی نیولز اولد بویز تبدیل شد، تیمی که زیر نظر بیلسا دو قهرمانی در لیگ برتر آرژانتین کسب کرد. ریکاردو لوناری، یکی از همتیمیهای پوچتینو در این تیم به یاد میآورد در ۱۹۸۵ بعد از هتتریک برای تیم محلشان، بیلسا به سراغش آمد: "بعد از بازی مارچلو پیش پدرم رفت و از او خواست من را برای بازی در نیولز ثبت نام کند."
"او واقعا نظرم را جلب کرد. شور و هیجان او موقع حرف زدن در مورد فوتبال شگفتزدهام کرد. فقط دهانش نبود که حرف میزد؛ او با دستان و بدنش صحبت میکرد. با خودم فکر کردم: 'این مرد کیست؟' "
طولی نکشید که لوناری تمرینات طاقتفرسا زیر نظر این مربی را آغاز کرد، سبکی که به یکی دیگر از علائم "برند" بیلسا تبدیل شده است.
لوناری میگوید: "برای پسرهای ۱۵، ۱۶ سالهای که بیشتر برای سرگرمی بازی میکردیم، این تغییری بسیار بزرگ محسوب میشد. ما معمولا یک ساعت و نیم تمرین میکردیم اما با مارچلو تمرینها سه ساعت طول میکشید و سطح تمرکز و میزان فعالیت بدنیمان در حدی که به آن عادت داشتیم، نبود. پیروی از تفکرات عمیق مارسلو برای ما خیلی سخت بود. "
بهرهگیری از حداکثر توانایی جسمی و ذهنی بازیکنان، یکی از ویژگیهای همیشگی سبک کاری بیلسا بوده است. در یک مدل از تمرینات لیدز یونایتد بازیکنان در دو تیم ۱۱ نفره بدون توقف مقابل هم بازی میکنند و توپ هرگز از زمین خارج نمیشود.
پاول پاردو، هافبک پیشین تیم ملی مکزیک که در باشگاه اطلس شهر گوادالاخارا در مکزیک زیر نظر بیلسا کار میکرد، شادمانی او وقتی میدید بازیکنان جوانش از جان مایه میگذراند را به خوبی به یاد میآورد. بیلسا در ۱۹۹۳ از نیولز اولد بویز به این تیم رفت.
پاردو که ۱۴۶ بازی ملی برای مکزیک انجام داده، میگوید: "او یک کتاب تمرینات فوتبال دارد و در تمام مدتی که با او کار میکردیم حتی یک بار هم یک تمرین تکرار نشد. بعد هر تمرین در حالی که به سختی می توانستیم نفس بکشیم وسط زمین کنار هم جمع میشدیم. وقتی ما را در آن حال میدید، خیلی خوشحال میشد."
- رونالدینیو: ستاره برزیلی که از پادشاهی در بارسلونا به زندانی در پاراگوئه رسید
- نیویورک کاسموس: باشگاهی افسانهای که بازیکنانش مثل ستارههای راک زندگی میکردند
- از جنگل سیاه تا لیورپول؛ ماجرای سفر رویایی یورگن کلوپ
- جنگجویی خیابانی با چاقویی بین دندانهایش
- ویمبلدون ۲۰۰۰؛ چگونه سمپراس که به سختی راه میرفت، قهرمان شد؟
زیر نظر بیلسا آمادگی برای مسابقات به زمین تمرین ختم نمیشود. او نوارهای ویدئویی بازیهای حریف را به شاگردانش میداد تا در خانه نگاه کنند و در مورد ترکیب، تاکتیک و روال کارشان در زدن ضربات ایستگاهی نظر بدهند. در مراسم ازدواج داریو فرانکو، مدافع نیولز اولد بویز، بیلسا تیم را به اتاقی در هتل برد تا بازی قبلی حریف پیشرویشان را تماشا کنند.
فهمیدن این که چرا به بیلسا لقب "ال لوکو" ( به معنای دیوانه در فارسی) دادهاند، کار سختی نیست. وقتی پای مربیان غیرمتعارف در میان است، کار عاقلانه این است که انتظار اتفاقات غیرمترقبه را هم داشته باشیم.
لوناری میگوید: "یک روز سر تمرین رفتیم اما بیلسا را پیدا نمیکردیم. صدای فریادها و دستور هایش را میشنیدیم اما نمیتوانستیم او را ببینیم. بعد ناگهان یک نفر چشمش به او افتاد. بالای یک درخت بود و داشت دنبال نقطهای میگشت که بهترین دید را به تمرینمان داشته باشد. "
طی ۳۰ سال مربیگری، روشهای بیلسا به بازیکنان در رسیدن به موفقیتهای تازه کمک کرده است. هواداران لیدز از پیشرفت قابل ملاحظه بازیکنانی نظیر ماتیوز کلیچ، لیام کوپر و همینطور کالوین فیلیپز که به تازگی در اولین بازی ملی خود برای انگلیس مقابل دانمارک به زمین رفت، بسیار خوشحال هستند.
آریتس آدوریس، مهاجم اسپانیایی که در اتلتیک بیلبائو یک فصل زیر نظر بیلسا بازی کرده، شکوفایی دیرهنگام اما چشمگیر خود را مدیون این مربی آرژانتینی میداند. او ۱۰۴ گل از مجموع ۱۵۸ گل خود در لالیگا را بعد از ۳۰ سالگی زده است.
آدوریس میگوید: "بیشک آن سال، سالی بود که به عنوان بازیکن فوتبال بیشترین پیشرفت را داشتم، چون سطح بالای انتظارات او، وادارت میکند بهترین عملکرد را داشته باشی."
"او به عنوان یک مرد انتظار بهترین عملکرد را از خود و تیمش دارد، بنابراین باید همیشه هوشیار باشی. تک تک لحظات تمرینها اهمیت دارند. اولین تماس با توپ، اولین ضربه و هر اتفاقی که میافتد به دقت بررسی شده است و این مجبورت میکند در همه جلسات تمرین، حواست جمع باشد."
"سبک مربیگری بیلسا که باید همیشه توپ را در اختیار داشته باشی، در نهایت به تو اعتماد به نفس میدهد و باعث میشود در حمل توپ بهتر عمل کنی. توجه او به همه جزئیات و تواناییاش در تجزیه و تحلیل کوچکترین حرکتها در بازی و بررسی دقیق آنها بعد از هر مسابقه، به بهتر شدن بازیکنان کمک زیادی میکند."
بیلسا سابقه خوبی در رسیدن به نتایج فوری و دستیابی به موفقیت در کوتاه مدت دارد. اما اغلب گفته شده روشهای طاقتفرسا و سختگیرانه او باعث میشود بازیکنان نتوانند سطح انرژی خود را تا پایان فصل و کسب جام حفظ کنند.
در فصل اول حضور بیلسا روی نیمکت بیلبائو، این تیم به فینال لیگ اروپا و جام حذفی اسپانیایی رسید اما هر دو بازی را با نتیجه ۳ بر صفر واگذار کرد؛ اول مقابل اتلتیکو مادرید و بعد جلوی بارسلونا. مارسی فصل ۱۵-۲۰۱۴ زیر نظر بیلسا در کریسمس صدرنشین لیگ یک فرانسه بود اما به طرز بدی از بالای جدول محو و در نهایت چهارم شد.
رود فنی، مدافع پیشین مارسی میگوید: "ما خیلی خسته بودیم. از نظر ذهنی خیلی سخت است که یک روال را هر روز تکرار کنی. باید قوی باشی چون کمی شبیه یک کارخانه است. به آنجا میروی، تکرار میکنی، تکرار میکنی، تکرار میکنی و بعد به خانه برمیگردی. باور کنید آسان نیست که مدت یک سال یک کار را هر روز انجام بدهی."
فنی میگوید در مارسی، بیلسا را "پروفسور" صدا میکردند، اسم مستعاری که هم به جایگاه او به عنوان یک نخبه فوتبالی اشاره داشت و هم به سبک مدیریتاش که فاصله میان مربی و بازیکنان در آن حفظ میشد.
فنی میگوید: "زیاد با او سلام و احوالپرسی نمیکنی. فکر کنم کلا دو بار در زندگیام این کار را انجام دادهام. این باعث تعجب همه میشود. این حس را القا میکند که با یک هیولا طرفی اما او اصلا این طور نیست. این حالت اوست."
وقتی بیلسا، لوناری را از تیم دانشگاه کاتولیک در شیلی به اطلس آورد، قبل از هر چیز به او گفت به اندازه یک میلیون دلاری که باشگاه برای خریدش داده، نمیارزد. آدوریس میگوید او هم موقع پیوستن به اتلتیک بیلبائو پیش از دومین فصل مربیگری بیلسا در این باشگاه با تجربهای مشابه روبرو شده است: "اولین روزی که او را ملاقات کردم، با آن بیپردگی همیشگیاش به من گفت نیروی جدید برای خط حمله نمیخواسته و این تصمیم خود باشگاه بوده که با او قرارداد ببندد. "
" به نظرم با این کار میخواست بفهمد تا چه حد به تیم تعهد دارم. حداقل میدانستم که او هرگز به من دروغ نخواهد گفت. او آدم خیلی رکی بود. "
پاردو معتقد است رفتار سرد و بیاحساس بیلسا باعث شده کارنامه افتخاراتش چندان پربار نباشد: سه قهرمانی در لیگ برتر آرژانتین، یک مدال طلای المپیک و قهرمانی در چمپیونشیپ ( دسته دوم فوتبال انگلیس) کل جامهایی است که طی سالهای مربیگری خود به دست آورده. او میگوید برخی بازیکنان نیاز دارند عشق و علاقه مربی نسبت به خودشان را ببینند.
پاردو میگوید: " فکر کنم گواردیولا و زیدان احتمالا رفتار دوستانهتری با بازیکنان دارند. مارچلو بیلسا بازیکن را با سیستم خود هماهنگ میکند و ابزارهای لازم را به او میدهد. اما رابطه ما به عنوان انسان باید نزدیک باشد. او فکر میکند بازیکنان ماشین هستند، اما ما هم انسانیم. "
احتمالا دلیل این که لوناری میگوید علاقه چندانی به کار در کنار این مربی آرژانتینی ندارد هم همین است. او بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در تیم ملی شیلی دستیار بیلسا بود.
او میگوید: "من توان لازم برای کار کردن در کنار او را ندارم. عاشق فوتبالم اما ۲۴ ساعت روز به بازی فکر نمیکنم. به اعتقاد من کسی که میخواهد کنار او کار کند باید از خودگذشتگی خاصی داشته باشد. من تمایلی به این کار ندارم. به نظرم کار کردن ما در کنار هم نه برای من خوب است و نه برای او. ترجیح میدهم به تمجید از فوتبال او ادامه بدهم البته از بیرون زمین."
و البته عملکرد بیلسا روی نیمکت مربیگری لیدز یونایتد تعریف و تمجید خیلیها را برانگیخته.
لیدز در فصل اول حضور او که ماجرای رسوایی جاسوسیاش از تمرین تیمهای رقیب پیش آمد، از صعود به لیگ برتر جا ماند. اما این تیم فصل بعد از آن و در دوران تعطیلی بازیها به دلیل شیوع بیماری کووید ۱۹ تمرکز خود را همچنان حفظ کرد و موفق شد با سبک بازی مبتنی بر مالکیت توپ خود، اکثر تیمهای حریف را کنار بزند و دو بازی مانده به پایان فصل صعودش به لیگ برتر را مسجل کند.
آیا این یک مربی کارکشته نیست که دارد از اشتباهات گذشته خود درس میگیرد؟
مورا ای آروخا میگوید: "سختگیری بیلسا به او ضربه زده است. در پایان فصل اول همه با خود فکر کردیم: 'بیلسا دوباره شروع کرد'. اما او حالا موفق شده و به نظر من این اتفاق به شکلی باورنکردنی هم برای شخص او و هم برای باشگاه خوب بوده است."
اینطور که پیداست بیلسا کم کم دارد به ستایشهایی که از او به عنوان قهرمان میکنند، علاقمند میشود. ویدئوهایی که چند ساعت بعد از مسجل شدن صعود تیم به لیگ برتر در شبکههای اجتماعی منتشر شد، او را در حال زدن آرنج با هواداران و ژست گرفتن برای سلفی مقابل در خانهاش نشان می داد، پیش از آن که بازیکنان تیم در ورزشگاه الند رود دستهجمعی برایش آواز بخوانند.
مورا ای آروخا میگوید: "فکر میکنم عشق باور نکردنی که بیلسا در لیدز بوجود آورده به خود او هم حس قدرتمند بودن داده است. اما به نظرم فشار لیگ برتر، با آن همه پول و قدرت، تقریبا با همه تجربیات پیشین او تفاوت دارد. بنابراین انتظار هر اتفاقی را میتوان داشت."