قمر خانم اما همواره به یاد «دکتر جان» بود و در هر مجلسی مینشست، از او و خدماتش به مردم ایران تعریف میکرد.
در آن روزها، بیماری «تیفوس» در گیلان شیوع پیدا کرده و شهر رشت به شدت آلوده بود. این زوج بهایی که در آن زمان صاحب نوزادی هم شده بودند، شهر رشت را جهت خدمت پزشکی انتخاب کردند و عازم این شهر شدند.دکتر فرهنگی هیچ گاه در مورد دیانت بهایی با قمر خانم صحبت نمیکرد. آن دو با یکدیگر بدون دخالت در عقایدشان در آرامش زندگی میکردند. اما قمرالملوک بنا به عادتی که به مطالعه داشت، کتابهای مربوط به آیین بهایی را که کنار میز تختخواب بود، میخواند.
وقتی اهالی کرکوک که از اقوام مختلف ترکمن، کُرد و عرب تشکیل شده بود، شنیدند پزشک ایرانی به شهرشان آمده است، به منزل دکتر فرهنگی هجوم آوردند. کم کم آوازه این زوج در شهر پیچید و بیمارانشان زیاد شد. حتی رییس اداره اقامت و خانواده عراق هم جزو بیماران آنها شدند. این زوج پزشک حدود ۱۰سال را در رشت اقامت گزیدند. در آن دوران، خدمات پزشکی قمرالملوک، او را به چهرهای مشهور و مورد اعتماد در بین زنان شهر تبدیل کرده بود. قمرالملوک سیف در بین بهاییان رشت هم چهرهای محبوب بود. او نخستین خانم در جامعه بهایی رشت به شمار میرفت که از طرف بهاییان شهر به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره این جامعه انتخاب شد.حدود سال ۱۳۳۰، قمرالملوک و همسرش تصمیم به اقامت در ترکیه گرفتند.
قمرالملوک چندین سال در بخش مربوط به مالاریا خدمت کرد. او مدتی بعد به ریاست اداره مبارزه با مالاریا برگزیده شد. اولین زنی در گیلان بود که این سمت را برعهده گرفت.