خانم نعمت زاده که پیش از این با روسری آسوده و مانتو و رخت و لباس امروزی در مجامع عمومی حاضر می شد، این بار در محل شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران و مفسدان اقتصادی با چادر و به شکل و شمایلی حاضر شد که فقط یک سوم صورتش قابل دید بود.
توجه به پوشش شبنم نعمت زاده در جلسه دادگاه روز گذشته به حدی بود که خبرگزاری ایسنا در این مورد با قاضی مسعودی مقام، رئیس شعبه دادگاه رسیدگی کننده، در باب پوشش این متهم مصاحبه کرد و او توضیح داد که «ما الزامی برای پوشش متهمان نداریم. به زندان هم اعلام کرده ایم که آنها بر اساس حجابی که خودشان تمایل دارند در دادگاه حاضر شوند.»
چرا خانم نعمت زاده این پوشش را برای حضور در دادگاهی انتخاب کرد که حضور صاحبان رسانه در آنجا ناگزیر بود؟ پیام او چه بود؟ او نمی دانست که دیگر به مدد عصر دیجیتال و دنیای سراسر شیشه ای، تشت رسوایی آنهایی که«چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند» مدام در حال فروافتادن از بام روزگار است و بهتر می بود اگر خودش باشد؟ headtopics.com
Mahrokhbanoo بسیار کار درستی کرده . نشون داده چه کسانی چادر میپوشن .
Mahrokhbanoo عکسش رو داخل اینترنت سرچ کنین این اصلا اون نیست..یه شخص دیگه هست
Mahrokhbanoo چادرو براي همين ساختن درش پنهان بشي و خودتو عفيفه جا بزني
Mahrokhbanoo عوام فریب و حرامزاده‼️
موضوع پوشش شبنم نعمت زاده در جلسه دادگاه روز گذشته بیش از محتوای اتهامات متعددی که به او نسبت می دهند، مورد توجه رسانه های داخل ایران قرار گرفت.
خانم نعمت زاده که پیش از این با روسری آسوده و مانتو و رخت و لباس امروزی در مجامع عمومی حاضر می شد، این بار در محل شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران و مفسدان اقتصادی با چادر و به شکل و شمایلی حاضر شد که فقط یک سوم صورتش قابل دید بود.
توجه به پوشش شبنم نعمت زاده در جلسه دادگاه روز گذشته به حدی بود که خبرگزاری ایسنا در این مورد با قاضی مسعودی مقام، رئیس شعبه دادگاه رسیدگی کننده، در باب پوشش این متهم مصاحبه کرد و او توضیح داد که «ما الزامی برای پوشش متهمان نداریم. به زندان هم اعلام کرده ایم که آنها بر اساس حجابی که خودشان تمایل دارند در دادگاه حاضر شوند.»
چرا خانم نعمت زاده این پوشش را برای حضور در دادگاهی انتخاب کرد که حضور صاحبان رسانه در آنجا ناگزیر بود؟ پیام او چه بود؟
او نمی دانست که دیگر به مدد عصر دیجیتال و دنیای سراسر شیشه ای، تشت رسوایی آنهایی که«چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند» مدام در حال فروافتادن از بام روزگار است و بهتر می بود اگر خودش باشد؟
ماجرای «زنهار» و «فغان » های آزاده نامداری در باب مراعات قانون و حجاب و بعد از آن شادخواری اش در پارک سوئیس را یادتان هست؟
حق انتخاب پوشش و رخت و لباس، از ابتدایی ترین حقوق آدمی در جوامع انسانی است. اما این حق تا زمانی قابل حرمت است که تبدیل به یک شگرد سیاسی برای بی اهمیت جلوه دادن انبوهی از اتهامات مالی یا دستاویزی برای تطهیر شدگی نباشد یا دستکم پهلو به پهلوی ریاکاری نزند.
یک شهروند ذیل عکس خانم نعمت زاده، در بخش کامنت های وب سایت مشرق این سوال را مطرح کرده که چرا کسی که با هیبتی کاملا متفاوت و با مانتو و روسری دست به تخلف مالی زده، حالا با استفاده ابزاری از چادر تلاش می کند خودش را تطهیر کند؟
یا اینکه چرا با وجود آنهمه اتهام دهشتناک، افکار عمومی پیش از هر چیزی به چادر خانم نعمت زاده توجه و واکنش نشان داد؟
پاسخ این سوال ساده است. سالهای متوالی است همه ما با پوشش های نادلبخواه مان درگیر قضاوت هایی می شویم که عملا هیچ خط و ربطی به حقیقت و اخلاق ندارند و معیار سنجش مان، استخداممان و احتراممان همین پوشش و هیبت بیرونی ماست. همین پوششی که تبدیل به پرسش افکار عمومی در مورد خانم نعمت زاده هم شده است.
توصیه های آزاده نامداری به خواننده ممنوع الخروج و ممنوع الصدایی را به خاطر دارید که جلوی دوربین و مقابل چشم هزاران بیننده به او گفت تنها راه خروجش از بن بست بی مهری و بی مجوزی ارشاد، این است که کمی روسری اش رو جلوتر بکشد و به قوانین موجود احترام بگذارد؟
یادتان به تیتر درشت روزنامه ی کثیرالانتشاری که از قول خانم مجری نوشتند «خدا را شکر می کند که چادری است؟» هست؟
رخت و لباس را ساده نگیرید. همین رخت و لباس ، سنجشی است برای میزان مقبولیت، ارزشمندی یا پایبندی اخلاقی مان.
فلانی دختر خوبی نیست چون حجاب به قاعده ایی ندارد و آن دیگری که «ما را به رخت و چوب شبانی فریفته» و «ده خرد و ملک» ، لابد به حکم «پینه پیشانی» دائم در حال سجده و اخلاص با خداست و بی تردید انسان شرافتمندی است.
سال 1369 مسوول خوابگاه دانشجویی امانیه، با دستمالی که با خشونت به روی صورتم کشید، متوجه لایه نازکی از کرم آرایشی روی پوستم شد. من در حال تحصیل رشته ادبیات فارسی دانشگاه چمران اهواز و دانشجوی شهرستانی ساده دلی بودم که به سختی، رضایت پدر سنتی و باورمندم به مذهب را برای دوری از خانه جلب کرده بودم و برای جلب رضایت او چادر از سر برنمی گرفتم.
تماس تلفنی آنها با پدرم که بعد از کشف لایه نازکی از کرم روشن کننده روی پوستم رخ داد، منجر به برپاشدن توفان و جهنم شد. آنها می خواستند مرا برگردانند خانه. به دفعات متوالی مرا به کمیته انضباطی فراخوانده و مثل یک مجرم بالفطره از من تعهد گرفتند و در نهایت در سالهای آتی با استناد به همین گزارش بی ارزش، مانع رسیدنم به پیشه معلمی شدند که از سویدای جانم شیفته آن بودم.
خانم شبنم نعمت زاده لابد بهتر از من و شما می داند که در جامعه ما مقوله ساده رخت و لباس یک پدیده استراتژیک است، این پدیده با ایدئولوژی، اباحی گری، آنارشیستم ، صدور مجوز، ادامه فعالیت، میزان محبوبیت، برائت از اتهامات و هزار و یک تعریف عجیب و غریب دیگر، خط و ربط مستقیم دارد.