جوانان روستای «شهرویی»، از توابع بهبهان، روز دوشنبه اول دیماه از ساعت پنج صبح در مقابل ورودی پالایشگاه «بیدبلند ۲» تجمع کردند و حوالی ظهر با دخالت ماموران انتظامی پراکنده شدند.
شهرویی نزدیکترین منطقه مسکونی به پالایشگاه بیدبلند ۲ است که اغلب جوانان آنجا بیکارند.
«مسعود»، یکی از جوانان این روستا که در بیشتر تجمعات حضور داشته، به ایرانوایر میگوید: «آنها ۵۰۰ هزار هکتار از زمینهای اطراف روستای ما را که اجداد ما نسل اندر نسل در آنجا کشاورزی یا دامداری میکردند با این وعده که برای جوانانتان اشتغالزایی میکنیم از پدران ما گرفتند تا پالایشگاه تاسیس کنند. ولی حالا این غیر بومیها هستند که تند تند در مسیر استخدام هستند و کماکان جوانان این روستا پشت درهای بسته ماندهاند. ما تجمع میکنیم اما هیچ کدام از مدیران پالایشگاه پایش را بیرون نمیگذارد که توضیح بدهد. مدیران پالایشگاه بیدبلند ۲ خودشان را در مقابل بیکاری جوانان این روستا که نزدیکترین محل مسکونی به پالایشگاه است مسوول نمیبینند.»
آنها میگویند نه اهل تخریباند و نه شعار میدهند؛ بلکه همان جا به آرامی به نشانه اعتراض میایستند و توقع رسیدگی به وعدهها را دارند.
در اطراف پالایشگاهها و شرکتهای پتروشیمی در غرب و جنوب ایران بارها تجمعات اعتراضی روی داده است که یکی از تکراریترین مطالباتشان این بوده: چرا افراد بومی از استخدام در این مراکز بیبهرهاند. این تجمعات همواره با خشونت ماموران امنیتی سرکوب شده و چند سال پیش یک نفر هم در پی آن کشته شد.
***
جوانان روستای «شهرویی»، از توابع بهبهان، روز دوشنبه اول دیماه از ساعت پنج صبح در مقابل ورودی پالایشگاه «بیدبلند ۲» تجمع کردند و حوالی ظهر با دخالت ماموران انتظامی پراکنده شدند.
روستای این جوانان جویای کار در نزدیکی پالایشگاه بیدبلند ۲ که از آن با عنوان «بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی خاورمیانه» یاد میشود واقع شده است. آنها در اعتراض به بیکاری گسترده در این منطقه چندین سال است تجمعاتی در مقابل ورودی پالایشگاه برگزار میکنند اما تاکنون صدایشان به جایی نرسیده است.
شهرویی نزدیکترین منطقه مسکونی به پالایشگاه بیدبلند ۲ است که اغلب جوانان آنجا بیکارند.
اعتراضهای این جوانان هزینه سنگینی هم در بر داشته است. در جریان یکی از تجمعات که ۲۲ آذر۱۳۹۴ برگزار شد، جوان معترضی به نام «مرتضی فرجنیا» با شلیک ماموران انتظامی کشته شد و جوان دیگری به نام «ابراهیم شهرویی» با شلیک گلوله به شدت مصدوم شد و اکنون ویلچرنشین است.
«مسعود»، یکی از جوانان این روستا که در بیشتر تجمعات حضور داشته، به ایرانوایر میگوید: «آنها ۵۰۰ هزار هکتار از زمینهای اطراف روستای ما را که اجداد ما نسل اندر نسل در آنجا کشاورزی یا دامداری میکردند با این وعده که برای جوانانتان اشتغالزایی میکنیم از پدران ما گرفتند تا پالایشگاه تاسیس کنند. ولی حالا این غیر بومیها هستند که تند تند در مسیر استخدام هستند و کماکان جوانان این روستا پشت درهای بسته ماندهاند. ما تجمع میکنیم اما هیچ کدام از مدیران پالایشگاه پایش را بیرون نمیگذارد که توضیح بدهد. مدیران پالایشگاه بیدبلند ۲ خودشان را در مقابل بیکاری جوانان این روستا که نزدیکترین محل مسکونی به پالایشگاه است مسوول نمیبینند.»
مسعود و دوستانش بیکارند. زندگی آنها تحت تاثیر تحریمها، مشکلات بد اقتصادی و بیکاری فزاینده است. آنها خودشان را بخشی از یک جنبش اعتراضی علیه بیکاری میدانند، اما تاکید میکنند که این تجمعات، یک حرکت سیاسی نیست بلکه اعتراض به استخدام افراد غیربومی است. آنها بارها در مقابل ورودی C در برابر نیروهای یگان ویژه که به محل اعزام شده بودند ایستادگی کردند و اعتراض آنها فقط اعتراض مدنی است.
آنها میگویند نه اهل تخریباند و نه شعار میدهند؛ بلکه همان جا به آرامی به نشانه اعتراض میایستند و توقع رسیدگی به وعدهها را دارند.
در برخی موارد سایر اعضای خانواده، زنان، کودکان یا مادران نیز به همراه جوانان در محل تجمع حاضر میشوند. این تجمعات هر از چند گاهی تکرار میشود و در تجمع قبلی که ۱۰ آذر برگزار شد، جوانان با گرفتن دست یکدیگر، ورودی پالایشگاه را مسدود کردند و خواستار استخدام خود شدند.
مسعود میگوید یک بار هم دو سال پیش تجمعی اعتراضی در مقابل دفتر «حبیبالله کشتزر»، نماینده بهبهان در مجلس شورای اسلامی» برگزار کردند.
او میگوید: «تیرماه سال ۱۳۹۷ آزمون استخدامی برای پالایشگاه برگزار شد. با اینکه هیچ اولویتی به ساکنان بومی داده نشده بود، اما همه ما شرکت کردیم. امیدوار بودیم استخدام شویم. اما این آزمون در بیشفافیتی محض برگزار شد. اکثر ما هم پذیرفته نشدیم. اگر واقعا نیت خیرخواهانهای داشتند چرا همزمان با بهبهان، آزمون در تهران هم برگزار شد؟ ما در یک قدمی بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی خاورمیانه زندگی میکنیم اما حتی برای کارگری هم مستحق کار در این پالایشگاه که در زمینهای آبا و اجدادیمان بنا شده نیستیم.»
به گفته این جوان اهل روستای شهرویی، مدتهاست که حراست این پالایشگاه و رییس آن، «هاشم رشیدی»، نیروهای این واحد را از افراد سفارششده و غیربومی برای استخدام انتخاب میکند.
مسعود میگوید: «دقت کنید ما جویای کاریم. بیکاریم. بعد آنها میروند از شهرهای اطراف نیرو میگیرند. یا افراد سفارششده را که شریعتی، استاندار، یا حتی دوستان و نزدیکان آقای تاجگردون، نماینده سابق کهگیلویه و بویراحمد، به پروژه تحمیل می کنند جذب میکنند. بعد جلو ما که تجمع آرام داریم نیروهای گارد سر تا پا مسلح قرار می دهند. بخش حراست قبلا بیست نیروی ثابت داشت، اما با بالا گرفتن تجمعات، آنها پنجاه نیروی گارد هم از اهواز به اینجا منتقل میکنند.»
پروژه پالایشگاه گاز بیدبلند خلیج فارس از سال ۱۳۷۹ آغاز به کار کرد. بر اساس قراردادهای اولیه، احداث و بهرهبرداری از این پالایشگاه به شرکت «کاستین» انگلستان و «دراگوس» اسپانیا و همچنین دو شرکت «سازه» و «جهان پارس» سپرده شد. با این حال این پروژه تا پانزده سال پس از آن به نتیجه نرسید و به خاطر آنچه فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها خواده میشد فقط ۱۵ درصد پیشرفت داشت.
در طول دو سال گذشته این طرح را شرکت هلدینگ خلیج فارس به پیش می برد و گفته میشود که در آستانه بهرهبرداری است.
حتس شماری از کارگرانی که به استخدام این پالایشگاه درآمدهاند از وضعیت کاری خود رضایت ندارند. از جمله در جریان سفر «محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی که شهریور امسال به این منطقه سفر کرد، یک کارگر شاغل در این پالایشگاه به او گفت حتی محلی به عنوان غذاخوری برای آنها تدارک دیده نشده و کارگران ناچارند روی زمین غذا بخورند.
چرا نیروهای بومی ماهشهر در شرکت پتروشیمی کارون استخدام نمی شوند؟
موضوع استخدام افراد غیربومی به پروژه بیدبلند ۲ منحصر نیست. در طول چند سال گذشته، جوانان ماهشهری جویای کار بارها در اعتراض به استخدام افراد غیربومی در شرکت پتروشیمی کارون تجمع کردهاند.
آنها هفته گذشته نیز در مقابل این شرکت تجمع کردند و با در دست داشتن شعارنوشتههایی همچون «مسوولان در خوابند، بومیها بیکارند» یا «غیر بومی ممنوع» نارضایتی خود را نسبت به استخدام نیروی کار غیربومی اعلام کردند.
اعتراض جوانان ماهشهری این است که چرا مردم بومی منطقه باید آلودگی و عوارض ناشی از فعالیت پتروشیمی را تحمل کنند، اما اشتغالزایی برای مردم سایر استانهاست.
البته مقامهای محلی هر از چندی میگویند مدیران اجازه جذب نیروی غیربومی ندارند. از جمله «ارسلان غمگین»، مدیرکل کار استان خوزستان، شهریور امسال
«حسب تصمیم شورای تامین استان و به دلیل وجود حساسیت در پتروشیمیهای شهرستان ماهشهر» استخدام نیروی غیربومی ممنوع شده و استخدام شوندگان باید دارای کد ملی شهرستان ماهشهر باشند.
اما رسانههای محلی، از جمله
ماهشهر نیوز
، گزارش دادند به رغم سخنان این مقام دولتی، بررسیهای میدانی نشان میدهد که نیروهای جذبشده در پروژه «هایکو» پتروشیمی کارون افراد غیربومی هستند.
«اسماعیل علوانی»، کارگر اهل ماهشهر که سال گذشته در جریان طرح تعدیل نیروی پتروشیمی از کار بیکار شد، به ایرانوایر میگوید وقتی مدیران کل و تصمیمگیرندگان اصلی پتروشیمی از نیروهای متخصص بومی انتخاب نمیشوند، طبیعی است که غم مردم این شهر را نداشته باشند. به گفته این کارگر بیکار، همین وضعیت بوده که «علیرضا صدیقیزاده»، مدیرعامل پتروشیمی کارون، و همچنین اعضای هیات مدیره را به سمتی برد که «به فکر آوردن اتوبوسی آدمهای خودشان از استانهای دیگر باشند».
اسماعیل مدرک کارشناسی در رشته برق دارد اما به عنوان کارگر ساده در شرکت پتروشیمی کار میکرد.
به گفته او، بیکاری در ماهشهر بیداد میکند: «اغلب دوستان من و جوانان ماهشهری بیکارند و نرخ بیکاری در ماهشهر ۲۴ درصد است. نیروهای بومی هم اگر در حال کار باشند به محض کمترین اعتراض صنفی، یا تهدید به اخراج میشوند یا به دلایل واهی در طرح تعدیل نیرو قرار میگیرند.»
عدم استخدام افراد بومی هر از گاهی اعتراضی را در مجلس نیز برمیانگیزد. از جمله «خلیل حیات مقدم»، نماینده ماهشهر در مجلس شورای اسلامی، اردیبهشت امسال به وزارت نفت تذکر داد که مصوبه دولت برای تبدیل وضعیت کارکنان این پتروشیمی را جدی نگرفته و کارگران بومی در حال تعدیل و اخراج شدند.
به گفته او
، آمار بیکاری جوانان در ماهشهر که بزرگترین صنایع پتروشیمی را دارد، اسفبار و غیرقابل قبول است.
اسماعیل علوانی درباره گرایش مسوولان پتروشیمی به استخدام غیربومیها به چند دلیل اشاره میکند: غیربومی بودن مدیران کل و حتی مدیران میانی که زمینه پارتیبازی و فساد اداری را فراهم میکند، سپردن کار به پیمانکارانی که از نزدیکان همین مدیران غیربومی هستند و عملکرد ضعیف اداره کار منطقه پتروشیمی ماهشهر.
او میگوید: «اکثر مدیران رده بالا و میانی پتروشیمی کارون یا پتروشیمی رازی و سایر شرکتها، غیر بومی و پروازی هستند. مهرههای اصلی پتروشیمی و حتی مدیران میانی توسط وزارت نفت و از شهرهای بزرگ انتخاب میشوند و از آنجایی که آنها پتروشیمی را یک صنعت ملی میدانند، استخدام نیرو از سراسر کشور را بد تلقی نمیکنند. به همین دلیل هم اولویت با نیروهای متخصص بومی نیست و اساسا نگاه منطقهای وجود ندارد. من دو سال پیش از آنکه موقعیتم به کارگر تنزل پیدا کند، به عنوان کارمند یکی از واحدها در پتروشیمی کار میکردم. در اتاقی که میز کارم قرار داشت یک نفر تبریزی، یکی از اهالی رشت، یک کارشناس سمنانی و یک نفر شیرازی و من کار میکردیم و تنها بومی آن اتاق من بودم.»
علوانی همچنین به ضعف عملکرد اداره کل کار ماهشهر اشاره میکند: «چرا عسلویه و هرمزگان وضعیتی مشابه وضعیت ماهشهر ندارند؟ چون اداره کار آن مناطق بر موضوع استخدام نیروی بومی تاکید میکند. حتی اولویت برای تامین نیروی مازاد و کمبود نیرو و اعطای کارت تردد در منطقه با نیروهای بومی است. اما متاسفانه پتروشیمی تحت نظارت وزارت نفت و به شکل خانوادگی و رانتی و همسایگی و آشنایی اداره میشود.»
علوانی نقش شرکتهای پیمانکاری را هم در ایجاد شرایط موجود دخیل میداند: «همان مدیران عامل و مدیران میانی که از تهران و جاهای دیگر به شکل پروازی به پتروشیمی آورده میشوند، امتیاز انجام پروژهها را هم میدهند به شرکتهای پیمانکاری دوست و رفیق و همشهری خودشان. اینجا هم یک عده کثیری که بومی نیستند از طریق مدیران ارشد وارد سیستم میشوند. آنها هم نیروهایی را وارد گود میکنند و با خودشان میآورند که بومی نیستند و مربوط به مناطق خودشان هستند و همین میشود که نیروهای کارگر بومی سرشان بیکلاه میماند و بیشترین زیان را میبییند و نرخ بیکاری در بالاترین سطح قرار میگیرد.»
اعتراضات مشابهی نیز در شوشتر
گزارش
شده است. ۱۹ آذر جوانان بیکار اهل شوشتر در مقابل شرکت «کشت و صنعت امام خمینی» که در سی کیلومتری شوشتر واقع شده، تجمع کردند و نسبت به استخدام افراد غیربومی سفارششده به جای جوانان بیکار محلی اعتراض کردند. آنها حتی برای ساعاتی مسیر جاده ورود و خروج سرویس کارکنان شرکت کشت و صنعت را
و خواستار توجه به بیکاری جوانان بومی شدند.
مطالب مرتبط: