انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰؛ 'غصههای' رهبر ایران برای دولت جوان انقلابی
- مسعود آذر
- بیبیسی
حدود ۹ ماهی به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده است. حدس و گمان ها درباره رئیس جمهوری آینده از زمانی شروع شد که آیت الله علی خامنهای رهبر ایران، از روی کار آمدن یک دولت "جوان انقلابی" سخن به میان آورد.
او اول خردادماه سال گذشته در دیدار با دانشجویان گفت: "اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب اللهی فراهم کنید، غصه های شما تمام میشود و این غصه ها فقط مخصوص شما نیست."
آقای خامنهای عملا نقشه راه برای مسئولان و دست اندرکاران و و کسانی که فکر نامزدی در انتخابات را در ذهن داشتند، روشن کرد.
اگر شما جوانان زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب اللهی فراهم کنید، غصه های شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست. (خرداد ۱۳۹۸)
او تجربه روی کار آمدن محمود احمدینژاد را برای دو دوره ریاست بر قوای اجرایی دارد کسی که تمام مشخصه های جوان بودن، انقلابی بودن و حزب اللهی بودن را داشت اما به نظر میرسد با وجود تمام حاشیهها و مشکلاتی که آقای احمدی نژاد برای او و کشور به همراه داشت همچنان به دنبال یک "جوان انقلابی" است تا گره مشکلات اجرایی کشور به دست جوانی دیگر باز شود.
رئیس پاستور از پادگان میآید؟
از همان روزی که صحبتهای رهبر ایران با دانشجویان مطرح شد حدس و گمان در رسانهها و فضاهای مجازی کم نبود، طیف اصولگرایان و وفاداردان نزدیک به او با این نقشه راه، به دنبال نیت خوانی آیت الله خامنهای و به اصطلاح کشف نامزد مورد نظر او بودهاند و برهمین اساس، اسامی مختلفی منتشر میشود.
بخشی از طیف های اصلاح طلب و میانه رو هم به نتیجه رسیدند که دولت بعدی اصولگرا و "جوان" خواهد بود و رد گسترده نامزدهایشان در انتخابات مجلس یازدهم از سوی شورای نگهبان، نشانه دیگری بود که نه شانسی برای تایید صلاحیت نامزد مورد نظرشان از سوی شورای نگهبان دارند و نه شانسی در نزد اقبال عمومی.
بخصوص با نارضایتی از عملکرد حسن روحانی که در عمل نتوانست با "کلید"ش قفل مشکلات کشور را باز کند و بهانه به دست مخالفانش داد.
با توجه به مجموعه مشکلات داخلی و خارجی کشور بعضی از حامیان حکومت را به این فکر سوق داده که می توان یک ویژگی به ویژگیهای یک رئیس جمهور جوان انقلابی اضافه کرد و آن نظامی بودن یا سابقه نظامی داشتن است و طرفداران این نگاه علنی از نگاه شان دفاع میکنند.
یکی از نخستین گزینههایی که مطرح میشد و سابقه آن حتی به قبل از صحبتهای رهبر ایران هم میرسد نام قاسم سلیمانی بود که سال گذشته پرونده نامزدی او در حمله هوایی آمریکای به خودروی حامل او در نزدیکی فرودگاه بغداد بسته شد.
گرچه او خودش غیرمستقیم نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را رد کرده بود. ضمن اینکه جایگاهی که او در نظام و حکومت داشت فراتر از دفتر پاستور بود، دایره نفوذش هر سه قوه را تحت تاثیر قرار داده بود و شاید دفتر پاستور برای او تنگ بود.
معاونت سیاسی سپاه پاسداران یکی از مهمترین معاونتها در این نهاد است که بخشی از نیروهای همین معاونت، سمتهای مهم سیاسی کشور را بدست آورده اند و عملا این معاونت نقش پررنگی در تامین نیروهای سیاسی داشته است، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و خیلی از مدیران دیگر سابقه فعالیت در این معاونت را در پرونده شان دارند، علی لاریجانی رئیس سابق مجلس و مشاور رهبر ایران، عزت الله ضرغامی رئیس سابق صدا و سیما از مدیران دیگری هستند که از بقیه جاهای سپاه پاسداران وارد سیاست شده اند.
نکته قابل توجهی که در پرونده این افراد به چشم میخورد پر رنگ شدن فعالیت سیاسی و در سایه رفتن سابقه نظامیشان است و همین موضوع به آنها کمک میکند که در نزد افکار عمومی چهره دیگری از آنها در ذهن داشته باشند.
در میان گزینههایی نظامی، علی لاریجانی همچنان یکی از گزینه هاست اما اصولگراهای بخصوص تندرو نشان دادند که علاقه چندانی به او ندارند و عملکرد او در ریاست مجلس نشان داد که اصولگرایی میانه رو است.
به نظر میرسد آقای لاریجانی هم بیشتر از اینکه به حمایت از اصولگرایان تندرو چشم داشته باشد، چشم انتظار حمایت بخشی از اصولگراها، میانه روها و حتی اصلاح طلبان است در این میان شاید شانس عزت الله ضرغامی بیشتر از علی لاریجانی باشد. او سابقه مدیریتی آقای لاریجانی را ندارد اما نشان داده که میتواند با همه طیفهای داخل نظام ارتباط داشته باشد و در عین حال ویژگی جوان انقلابی را هم داشته باشد.
حسین دهقان فرمانده اسبق نیروی هوایی سپاه گزینه دیگری برای انتخابات ۱۴۰۰ است. در پرونده کاری او وزارت و معاونت در دولت های محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به چشم میخورد و در حلقه مشاوران رهبری در امور دفاعی است.
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس یازدهم هم سه بار نامزد ریاست جمهوری بوده اما به نظر نمیرسد که این بار نامزد شود ولی محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران به احتمال قوی دوباره پا به میدان رقابتها خواهد گذاشت.
او از ۲۳ سال قبل که از فرماندهی سپاه پاسداران استعفا داد امید داشت که رئیس جمهور شود او تصور میکرد به خاطر خدمات دوران جنگ و حمایتی که از مسئولان بخصوص اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنهای دارد به راحتی وارد پاستور شود اما به در بسته خورد.
او ابتدا نامزد مجلس ششم شد با شعار "رهرو خمینی، پیرو خامنهای و حامی خاتمی" که در تهران رای نیاورد و این اولین ناکامی او در صندوقهای رای بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ عرصه را مناسب ندید و چند روز مانده به رای گیری انصراف داد. در دو انتخابات ۸۸ و ۹۲ هم به میان آمد اما باز هم شکست خورد، او دو سال بعد دوباره لباس نظامی را بر تن کرد و در انتخابات قبلی نامزد نشد اما به نظر میرسد او به جد میخواهد نامزد سال آینده باشد.
علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی است او از فرماندهان ارشد سابق سپاه پاسداران بوده در سابقه او دو دوره وزارت دفاع به چشم میخورد، آقای شمخانی در هشتمین دور انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد اما از محمد خاتمی شکست خورد. او صحبتی از نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ نکرده اما میتواند یکی از گزینههای نظامیان برای انتخابات آتی باشد.
به فهرست نظامیان می توان نام افراد دیگری مثل رستم قاسمی از فرماندهان سابق سپاه و وزیر نفت دولت محمود احمدی نژاد یا افرادی مثل رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران هم اضافه کرد از آنجایی که آنان تصویر کاملا نظامی در ذهن مردم دارند بعید است وارد عرصه انتخابات شوند.
نامزدهای اصولگرایان
اسامی نامزدهای اصولگرا بسیار بلند و بالاست. بسیاری از اصولگرایان براین باورند که شانسشان برای پیروزی در انتخابات زیاد است مجلس یازدهم را بدون دردسر و با حذف رقبا از سوی شورای نگهبان، در شهرها بردهاند و از نظر تاریخی هم هر هشت سال دولتها بین گروههای مخالف هم دست به دست شده است لذا این گمانه باعث شده که نام افراد بیشتری برای نامزدی مطرح شود.
محمدرضا باهنر نماینده سابق مجلس و دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، احمد توکلی نماینده سابق مجلس و نامزد دو دوره ریاست جمهوری در سالهای ۷۲ و ۸۰ ، مهرداد بذرپاش رئیس دیوان محاسبات مجلس ، پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان و مدیرعامل سابق بنیاد تعاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، علی نیکزاد نماینده مجلس و وزیر اسبق راه و شهرسازی، غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و.... از جمله این نامزدهاست.
در میان این نامزدها بیشترین حدس و گمانه ها به نامزدی ابراهیم رئیسی بر میگشت، کسی که در دور گذشته رقیب اصلی حسن روحانی بود اما به نظر میرسد با انتصاب او به ریاست دستگاه قضایی عملا او هم مانند محمدباقر قالیباف از فهرست نامزدهای اصولگرایان حذف شود.
در این میان می ماند محمود احمدی نژاد رئیس جمهور دو دوره ایران که با حواشی بسیار روبروست. گفته میشود او در صورت تایید شورای نگهبان یکی از مهمترین گزینهها خواهد بود و در همین انتخابات مجلس یازدهم شماری از طرفدارانش به مدد نزدیکی با او به مجلس راه یافتند.
سعید جلیلی به دلیل سابقه حضورش در جنگ و از دست دادن پای راستش در جبهه، میتواند گزینه نظامیان در انتخابات باشد و با وجود او نیازی به ورودشان به این عرصه نباشد. نام او به عنوان مذاکره کننده ارشد هستهای در دولت محمود احمدی نژاد از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ سر زبانها افتاد او دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و حالا هم نماینده رهبر ایران در همین شوراست، به پشتوانه همان شهرت در سال ۱۳۹۲ نامزد بخشی از اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شد اما نتوانست بیش از چهار میلیون رای کسب کند و به عنوان منتقد سیاستهای حسن روحانی بخصوص در زمینه هستهای همواره در رسانهها و محافل سیاسی حضور دارد.
آقای جلیلی چیزی شبیه "دولت سایه" تشکیل داده او میگوید دولت سایه حزب و تشکیلات سیاسی نیست و بیشتر گفتمان است او میگوید نظام ما در یک جنگ چهل ساله است و ما باید برای مقابله با تهدیدها برنامه داشته باشیم.
به نظر میرسد سعید جلیلی یکی از نزدیکترین گزینهها به "جوان انقلابی" آقای خامنهای باشد او تمام ویژگیهای لازم برای جلب اعتماد رهبری و بدنه بیشتر اصولگریان را دارد و میتواند یکی از مهترین رقیبهای انتخابات سال آینده باشد اما اگر نتواند پشتوانه همه اصولگرایان را جلب کند ممکن است همان آرای چهار میلیونی هشت سال پیش او دوباره تکرار شود و برای همیشه از صحنه رقابتها کنار برود.
اما و اگرهای تا خردادماه سال آینده
به نظر میرسد شرایط سیاسی ایران درماههای پیش رو پیچیدهتر از گذشته شود. ممکن است ایده روی کار آمدن رئیس جمهوری با سابقه نظامی، بخصوص در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بیشتر تقویت شود یا در صورت پیروزی یک "جوان انقلابی" در انتخابات ریاست جمهوری ایران، نظر رهبری ایران را تامین کند و نیازی هم به روی کار آمدن یک نظامی نباشد و شاید همین دولت جوان انقلابی با فشار کمتر و آرامش بیشتری بتواند با آمریکایی ها وارد مذاکره شود و اصولگرایان کمتر "چوب لای چرخ دولت" بگذارند.
از سوی دیگر با وجود اینکه شورای نگهبان و مجموعه نظام تجربه انتخاب هایی چون محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد را در ذهن دارند می کوشند به دنبال انتخاباتی باشند که شگفتی ساز نباشد و قابل پیشبینی باشد و مثل انتخابات مجلس تحت کنترل باشد مگر اتفاق خاصی بیفتد که مجدد شورای نگهبان و دست اندرکاران حکومت غافلگیر شوند.